کد خبر: 15896
تاریخ انتشار: ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۱:۱۱
نقش محتوای خودجوش مردمی در انفجار بندرعباس

انفجار مهیب بندرعباس در روزهای گذشته نه‌تنها فاجعه‌ای انسانی و غمگین بود، بلکه قدرت محتوای خودجوش مردمی (UGC) را در روایت حقیقت نشان داد.

به گزارش پایگاه خبری پیام خانواده؛ تصویر می‌لرزد. صدای نفس‌های تند و وحشت‌زده با غرش مهیب انفجار در هم می‌آمیزد. در کادر، دود سیاه غلیظی آسمان بندرعباس را می‌بلعد و شعله‌های آتش از کانتینرهای بندر شهید رجایی زبانه می‌کشند. این یکی از ده‌ها یا شاید صدها ویدیویی است که این روزها در فضای اینترنت دست‌به‌دست می‌چرخد و قلب آدمی را به درد می‌آورد. ویدیو دیگری که استخوان‌ها را نشان می‌دهد و غم و اندوه را چندین برابر می‌کند و خبرهای ناراحت‌کننده و جدیدی را به مردم می‌دهد. هر ویدیو انفجار این حادثه نه‌تنها اهمیت ایمنی بنادر و ذخیره‌سازی مواد شیمیایی را برجسته کرد، بلکه نقش تحول‌آفرین محتوای خودجوش مردمی (UGC، مخفف User-Generated Content)، محتوایی مثل ویدئو یا تصویر که توسط مردم عادی و نه رسانه‌های حرفه‌ای تولید می‌شود و اهمیت شاهد عینی دیجیتال در ارتباطات مدرن را نیز نشان داد. بحث از شهروندخبرنگاری گذشته است؛ حالا شاهدان حوادث روایت‌گر واقعیت‌های تلخ هستند و پرده از پشت فجایع برمی‌دارند؛ بدون آنکه بدانند چه کار مهمی انجام می‌دهند.

محتوای خودجوش و شاهد عینی دیجیتال

محتوای خودجوش مردمی به هر نوع محتوایی مثل متن، تصویر، ویدئو یا صدا اشاره دارد که توسط کاربران، نه تولیدکنندگان حرفه‌ای، ایجاد می‌شود. در زمینه اخبار و رویدادها، این محتوا اغلب توسط افرادی تولید می‌شود که در محل حادثه حضور دارند و آن را در لحظه ثبت می‌کنند. این افراد، که به‌عنوان شاهد عینی دیجیتال شناخته می‌شوند، فیلم‌های خام و بدون فیلتر ارائه می‌دهند که دیدگاه‌های فوری و واقعی از اخبار فوری ارائه می‌کند.

برخلاف روزنامه‌نگاری شهروندی که معمولاً هدفمندتر است و شامل گزارش‌دهی ساختاریافته می‌شود، محتوای خودجوش به دلیل ماهیت لحظه‌ای و غریزی‌اش متمایز است. مثلاً، در شرایط بحران، افراد ممکن است به‌خاطر شوک یا هیجان، بدون قصد قبلی، شروع به فیلم‌برداری کنند. در مقابل، مستندسازی مدنی رویکردی هدفمندتر و تحلیلی‌تر دارد، جایی که افراد آگاهانه تلاش می‌کنند شواهد یک رویداد را برای اهداف اجتماعی یا حقوقی ثبت کنند. شاهد عینی دیجیتال اغلب بدون برنامه‌ریزی و تحت تأثیر احساسات لحظه‌ای عمل می‌کند، در حالی که مستندساز مدنی ممکن است با نیت تأثیرگذاری بر سیاست‌گذاری یا افکار عمومی محتوا تولید کند. این پدیده در ارتباطات مدرن، به‌ویژه با گسترش گوشی‌های هوشمند و پلتفرم‌های اجتماعی مثل ایکس، اینستاگرام و تلگرام، اهمیت بیشتری یافته است.

انفجار بندرعباس؛ انفجار محتوا

انفجار بندر شهید رجایی در ساعت 12:10 ظهر رخ داد و تنها در چند دقیقه، ویدئوها و عکس‌هایی از محل حادثه در شبکه‌های اجتماعی منتشر شدند. این محتواها، که توسط افراد نزدیک به بندر ضبط شده بود، شامل تصاویر بزرگی از آتش‌سوزی، دود غلیظ و صدای انفجار بود و ابعاد تازه‌ای از این فاجعه را نشان می‌داد تا اخبار منتشر شده را در زیر سایه خود قرار دهد و اخبار واقعی‌تر از مستند را به مردم ارائه کند.

یکی از ویدئوهای برجسته، که توسط سازمان‌های خبری هم بازنشر شد؛ نشان داد که آتش قبل از انفجار عظیم در حال گسترش بود، که منجر به فرار مردم و پرتاب شدن زباله‌ها شد. ویدئوی دیگری افراد زخمی را در کنار جاده نشان داد، در حالی که عابران سعی در کمک داشتند و برخی ویدیوها نیز دقیقا از دل مرکز حادثه ضبط شده بود. این ویدئوها اولین شواهد بصری از شدت و گستردگی حادثه را ارائه کردند. همین ویدیوها تبدیل به خوراک خبری رسانه‌ها شد و آن‌ها سریعاً این ویدئوها را در گزارش‌های خود استفاده کردند و اغلب موقعیت جغرافیایی آن‌ها را برای تأیید اصالت بررسی کردند. باور دارم کمتر کسی این وقایع را از صدا و سیما دنبال می‌کرد؛ جایی که تا ساعت‌ها پس از وقوع چنین حادثه دردناکی همچنان تأکید داشت همه‌چیز تحت کنترل است.

پیامدهای ارتباطاتی

انتشار سریع محتوای خودجوش در انفجار بندرعباس چندین پیامد کلیدی برای ارتباطات دارد:

گزارش‌دهی لحظه‌ای: UGC امکان گزارش‌دهی لحظه‌ای از رویدادها را فراهم می‌کند، اغلب قبل از بیانیه‌های رسمی یا پوشش رسانه‌ای سنتی. این در شرایط اضطراری حیاتی است و می‌تواند به تلاش‌های نجات و پاسخ کمک کند.

واقعیت و اعتماد: محتوایی که توسط شاهد عینی ایجاد می‌شود، اغلب به‌عنوان واقعی‌تر و قابل‌اعتمادتر از گزارش‌های رسمی دیده می‌شود، به‌ویژه در شرایطی که ممکن است شک و تردید درباره ارتباطات دولتی یا شرکتی وجود داشته باشد. ماهیت خام و بدون فیلتر UGC حس فوری و واقعی را منتقل می‌کند که رسانه‌های سنتی ممکن است فاقد آن باشند. علاوه بر این، محتوای خودجوش قدرت روایت‌سازی (Narrative Power) را به مردم عادی می‌دهد. در انفجار بندرعباس، ویدئوها و تفسیرهای همراه آن‌ها روایت رسمی را به چالش کشید و داستان‌های بدیلی را شکل داد که از ناکارآمدی مدیریتی تا مطالبه برای شفافیت را برجسته می‌کرد. از منظر جامعه‌شناسی رسانه‌های موبایلی (Mobile Witnessing)، گوشی‌های هوشمند به ابزاری برای توانمندسازی مردم تبدیل شده‌اند، به‌ویژه در جوامعی که رسانه‌های رسمی تحت کنترل یا سانسور هستند. در بندرعباس، جایی که اعتماد به رسانه‌هایی مثل صداوسیما پایین بود، این ابزارهای در دسترس به مردم اجازه دادند صدای مستقلی داشته باشند و حقیقت را از زاویه خودشان روایت کنند.

چالش‌های تأیید: در حالی که UGC می‌تواند اطلاعات ارزشمندی ارائه دهد، چالش‌هایی در زمینه تأیید وجود دارد. نه همه محتوای تولیدشده توسط کاربر دقیق یا قابل‌اعتماد است و خطر انتشار اطلاعات نادرست یا دستکاری‌شده وجود دارد. در مورد بندرعباس، اگرچه بسیاری از ویدئوها توسط سازمان‌های خبری تأیید شدند، حجم زیاد محتوا بررسی همه آن‌ها را دشوار کرد. افزایش ناگهانی آنتروپی خبری (Informational Entropy) در فضای مجازی پس از انفجار بندرعباس نشان داد که بدون مکانیسم‌های پالایش و اعتبارسنجی سریع، ذهنیت عمومی ممکن است تحت تأثیر اطلاعات ناقص یا نادرست قرار بگیرد. این بی‌نظمی اطلاعاتی، با هجوم ویدئوهای بدون دسته‌بندی و تحلیل، می‌تواند به اضطراب جمعی، شایعه‌پراکنی یا سردرگمی رسانه‌ای منجر شود.

ملاحظات اخلاقی: اشتراک‌گذاری محتوای گرافیکی یا حساس سؤالات اخلاقی درباره حریم خصوصی، رضایت و پتانسیل ایجاد اضطراب بیشتر برای قربانیان و خانواده‌هایشان را مطرح می‌کند. مثلاً، ویدئوهایی که افراد زخمی یا پیامدهای فوری انفجار را نشان می‌دادند، ممکن است برای بینندگان، به‌ویژه کسانی که ارتباط شخصی با حادثه داشتند، بسیار ناراحت‌کننده باشد. برخی ویدیوها تصاویر افرادی که جانشان را از دست داده بودند نشان می‌داد که به این مساله دامن می‌زند.

شاهد عینی

دموکراتیزه کردن اطلاعات: UGC تولید و انتشار خبر را دموکراتیک می‌کند و به شهروندان عادی اجازه می‌دهد به سوابق عمومی رویدادها کمک کنند. این می‌تواند به یک چشم‌انداز رسانه‌ای متنوع‌تر و فراگیرتر منجر شود، اما نیازمند رویکردهای جدیدی برای سواد رسانه‌ای و تفکر انتقادی است تا مخاطبان بتوانند اطلاعات قابل‌اعتماد را تشخیص دهند. از منظر نظریه شاهدیّت دیجیتال (Digital Witnessing)، ویدئوهای تولیدشده توسط کاربران در انفجار بندرعباس فراتر از گزارش صرف عمل کردند و نوعی شاهدیّت جمعی خلق نمودند. این محتواها، که به‌صورت گسترده در شبکه‌های اجتماعی پخش شدند، می‌توانند به‌عنوان اسنادی برای بازسازی روایت‌های تاریخی و حقیقت‌یابی در آینده استفاده شوند، به‌ویژه در زمینه‌هایی مثل بررسی علل حادثه یا مسئولیت‌های مدیریتی.

تغییر در پارادایم‌های رسانه‌ای: تسلط UGC در رویدادهایی مثل انفجار بندرعباس نشان‌دهنده تغییر در پارادایم‌های رسانه‌ای است. رسانه‌های سنتی، مثل پخش‌کننده‌های دولتی همچون صدا و سیمای ایران، دیگر تنها دروازه‌بانان اطلاعات نیستند. در عوض، پلتفرم‌های اجتماعی به منابع اصلی اخبار فوری تبدیل شده‌اند، اغلب از کانال‌های رسمی پیشی می‌گیرند. این تغییر رسانه‌های سنتی را به تطبیق و ادغام UGC در گزارش‌های خود، در حالی که اعتبار خود را حفظ می‌کنند، وادار می‌کند.

محتواهای تولید شده توسط مردم پس از انفجار بندرعباس نشان‌دهنده نقش محوری محتوای خودجوش مردمی در ارتباطات مدرن است. شاهد عینی دیجیتال، مجهز به گوشی‌های هوشمند و حساب‌های شبکه‌های اجتماعی، می‌توانند اطلاعات حیاتی را در لحظه ضبط و به اشتراک بگذارند و درک عمومی از اخبار فوری را شکل دهند. فیلترینگ باعث نشده که مردم در اوج این حوادث هم لایوهای اینستاگرامی نگذارند و حقیقت را گزارش نکنند: بااین‌حال، این پدیده چالش‌هایی از جمله نیاز به تأیید، ملاحظات اخلاقی و پتانسیل درز اطلاعات نادرست را به همراه دارد. به‌عنوان پژوهشگران ارتباطات، باید به مطالعه و درک تأثیر UGC بر نحوه درک و پاسخ به رویدادهای بزرگ ادامه دهیم و اطمینان حاصل کنیم که از مزایای آن استفاده می‌کنیم در حالی که ریسک‌های آن را کاهش می‌دهیم.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 2 =