زن خانه دار

کار مادران خانه‌دار، نه تعطیلی دارد، نه حقوق و نه حتی درک عمومی. با اینکه ستون نگهدارنده میلیون‌ها خانواده هستند، اما بسیاری از آن‌ها با فرسودگی پنهانی، فشار روانی و نادیده‌گرفته‌شدن دست و پنجه نرم می‌کنند. این گزارش نگاهی عمیق دارد به پدیده‌ای که دیده نمی‌شود، اما همه‌جا حضور دارد.

به گزارش پایگاه خبری پیام خانواده؛ او همیشه هست، اما اغلب دیده نمی‌شود. از نخستین ساعت‌های صبح تا آخرین دقیقه‌های شب در حال کار، رسیدگی، مراقبت و مدیریت است؛ بدون تعطیلی، بدون دستمزد، بدون مرخصی. مادر خانه‌دار، ستون ناپیدای بسیاری از خانواده‌های ایرانی است که با وجود بار سنگین مسئولیت‌هایش، نه در آمارهای اقتصادی جای دارد و نه در سیاست‌گذاری‌های اجتماعی.

اما آنچه بیشتر نادیده گرفته می‌شود، فرسودگی پنهان این قشر است. مادرانی که با گذشت زمان دچار خستگی‌های جسمی، روانی و عاطفی می‌شوند؛ در حالی‌که اطرافیانشان گمان می‌کنند آن‌ها در آسایش خانه نشسته‌اند. این خستگی اگرچه فریاد نمی‌شود، اما در لحن تلخ، نگاه خاموش و تنهایی آرام آن‌ها قابل لمس است.

این گزارش، تلاشی‌ست برای روشن‌کردن ابعاد مختلف بحران فرسودگی مادران خانه‌دار؛ بحرانی که اگرچه در سکوت اتفاق می‌افتد، اما پیامدهای آن، آینده خانواده و جامعه را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

«صبح با گریه بچه بیدار می‌شوم، شب با ظرف‌های نشسته و لباس‌های تلنبار خوابم می‌برد. هیچ‌کس نمی‌پرسد خسته‌ام یا نه. انگار این کارها خودش انجام می‌شود!» این روایت، تنها صدای خفه‌شده‌ای از میلیون‌ها مادر خانه‌دار در ایران است که تمام وقت، انرژی، جسم و روان خود را وقف خانواده کرده‌اند، اما نه از جامعه قدردانی می‌بینند، نه از نظام اقتصادی پشتیبانی و نه از خانواده درک.

کار خانگی زنان، به‌ویژه مادران خانه‌دار، یکی از بزرگ‌ترین کارهای بی‌دستمزد جهان است. کاری که به رغم اهمیت حیاتی‌اش، هنوز در هیچ معادله رسمی اقتصادی یا اجتماعی، ارزش‌گذاری نشده و همین بی‌ارزشی ساختاری، ریشه بسیاری از خستگی‌ها، افسردگی‌ها و فرسودگی‌های پنهان این قشر است.

این گزارش به بررسی ریشه‌ها، نمودها، تبعات و راه‌حل‌های بحران فرسودگی مادران خانه‌دار در ایران می‌پردازد.

مادران خانه‌دار؛ موتورهای خاموش مدیریت خانواده

در بسیاری از خانواده‌های ایرانی، مادر خانه‌دار یعنی «همه‌چیزدانِ بی‌وقفه»؛ کسی که از صبح تا شب بدون وقفه مشغول رسیدگی به امور خانه، مراقبت از فرزندان، آموزش، غذا، بهداشت و هماهنگی است. درواقع او به‌طور هم‌زمان وظایف یک پرستار، معلم، روان‌شناس، آشپز، نظافت‌چی و مدیر را انجام می‌دهد.

اما برخلاف شغل‌های رسمی، هیچ فیش حقوقی، بیمه، مرخصی، بازنشستگی، تشویق یا ارتقایی در کار نیست. مادران خانه‌دار، در ساختاری قرار گرفته‌اند که کارشان «بدیهی» و نه «ارزشمند» تلقی می‌شود.

فرسودگی چیست و چرا مادران خانه‌دار گرفتار آن‌اند؟

فرسودگی (Burnout) مفهومی‌ست که از دنیای کاری وارد ادبیات روان‌شناسی شده است. این وضعیت شامل سه مؤلفه است:

  • خستگی شدید جسمی و روانی

  • احساس بی‌ارزشی یا ناکارآمدی

  • بی‌تفاوتی یا فاصله‌گرفتن از نقش‌ها و وظایف

در شرایطی که مادران خانه‌دار نه دیده می‌شوند، نه شنیده و نه حتی تأیید، به‌مرور دچار نوعی فرسودگی مزمن می‌شوند که اغلب در قالب افسردگی، اضطراب، عصبانیت بی‌دلیل یا حتی بیماری‌های جسمی خود را نشان می‌دهد.

داده‌های نگران‌کننده: گزارش‌ها چه می‌گویند؟

بر اساس پژوهشی که در سال ۱۴۰۱ توسط «مرکز مطالعات اجتماعی زنان» انجام شد، بیش از ۶۵ درصد مادران خانه‌دار دچار درجاتی از فرسودگی روانی و خستگی مزمن بودند. در این مطالعه، بسیاری از زنان اعلام کرده بودند که:

  • احساس می‌کنند در خانه کسی قدر زحماتشان را نمی‌داند

  • از فشار کاری خانه و مراقبت از فرزند احساس درماندگی دارند

  • دست‌کم یک بار در ماه دچار حملات عصبی یا گریه‌های بی‌دلیل می‌شوند

چرا این بحران دیده نمی‌شود؟

1. بدیهی‌انگاری نقش زن در خانه

جامعه سنتی ایرانی از دیرباز، کار زن در خانه را وظیفه طبیعی او می‌دانسته و نه خدمتی قابل قدردانی. این دیدگاه باعث می‌شود که کار زن نه تنها بی‌دستمزد بماند، بلکه از نظر عاطفی نیز بی‌پاسخ بماند.

2. فقدان ارزش‌گذاری اقتصادی برای کار خانگی

هیچ‌کدام از خدماتی که یک مادر خانه‌دار ارائه می‌دهد، در حساب‌های اقتصادی کشور ثبت نمی‌شود. این در حالی‌ست که اگر بخواهیم برای این خدمات، نیروی کاری استخدام کنیم، هزینه‌ای بسیار بالا باید پرداخت شود.

3. انزوای اجتماعی و کم‌توجهی خانواده

مادران خانه‌دار اغلب دچار نوعی انزوای تدریجی می‌شوند. آن‌ها از دنیای بیرون جدا شده‌اند، فرصت‌ رشد فردی ندارند و حتی در درون خانواده هم گاهی احساس بی‌اهمیتی می‌کنند.

روایت‌هایی از فرسودگی پنهان

  • مینا، ۳۵ ساله: «همه فکر می‌کنن چون تو خونه‌ام، پس راحت‌ام. ولی واقعیت اینه که هیچ‌وقت وقت استراحت ندارم. فقط وقتی مریض می‌شم بهم توجه می‌کنن.»

  • سحر، ۴۲ ساله: «سه تا بچه دارم. هم درساشون با منه، هم غذا، هم نظافت. شوهرم ساعت ۵ میاد خونه و انتظار داره همه‌چی مرتب باشه. ولی یه بار نشده بپرسه خودت خوبی یا نه.»

پیامدهای فرسودگی مادران خانه‌دار

  1. افسردگی و اختلالات روانی

  2. افت کیفیت رابطه مادر با همسر و فرزندان

  3. خطر بروز خشونت کلامی یا عاطفی در خانواده

  4. کاهش امید به زندگی و احساس بی‌فایده بودن

  5. بروز بیماری‌های مزمن ناشی از فشار روانی

چه باید کرد؟ راهکارهایی برای مهار بحران

۱. به رسمیت شناختن «کار خانگی» در سطح سیاست‌گذاری

اولین گام، تغییر نگرش رسمی است. کار خانگی باید در محاسبات اقتصادی و اجتماعی کشور، جایگاه مشخصی پیدا کند.

۲. آموزش مردان و خانواده‌ها در قدردانی عملی از مادران

از مهارت‌های ارتباطی گرفته تا مشارکت در امور خانه، خانواده باید یاد بگیرد که بار کارهای خانه و تربیت فرزند تنها بر دوش مادر نباشد.

۳. حمایت‌های دولتی برای مادران خانه‌دار

سیاست‌هایی مانند بیمه برای مادران خانه‌دار، کارت خدمات رفاهی، دسترسی رایگان به مشاوره روان‌شناسی و حتی وام‌های حمایتی می‌تواند بخشی از فرسودگی را کاهش دهد.

۴. ایجاد فرصت رشد فردی و اجتماعی

مادران خانه‌دار نیاز به فضاهایی برای رشد شخصی، مشارکت اجتماعی، ورزش، یادگیری و بازگشت به اجتماع دارند؛ فضاهایی که متأسفانه برایشان مهیا نیست.

دیدن آنچه همیشه نادیده گرفته شده است

مادران خانه‌دار، پشتوانه بی‌صدا اما حیاتی ساختار خانواده‌اند. سال‌هاست که در لابه‌لای روزمرگی، سروصداهای بچه‌ها و دغدغه‌های معیشت، نادیده گرفته شده‌اند. فرسودگی آن‌ها، فرسودگی بنیان خانواده است. اگر نهادهای اجتماعی و اقتصادی بخواهند آینده‌ای پایدار برای خانواده ایرانی رقم بزنند، باید از همین جا شروع کنند: دیدن، شنیدن و ارزش‌گذاری واقعی برای کسانی که همه‌چیز را وقف خانواده کرده‌اند.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 8 =