....

نسلی که متهم به بی‌تفاوتی بود، حالا با صدای بلند ایستاده و می‌گوید: ما تازه شناختیمت رهبر جانم ولی تا آخر با شما هستیم.

به گزارش پایگاه خبری پیام خانواده؛ محمد رضازاده/// جنگ بود اما نه فضای جامعه نه صفحه‌های اینستاگرام، توئیتر و تلگرام دیگر شبیه قبل نبود. جای استوری‌های شاد و لایوهای خنده‌دار، حالا پر بود از تصاویر آسمانِ شکافته شده با نور موشک‌ها، ویدئوهای تکان‌دهنده از ویرانه‌ها، و متن‌هایی که انگار با خون نوشته شده بودند. در میان این همه هیاهو، پست‌های نوجوانان دهه هشتادی بیشتر از همه به چشم می‌خورد.

جنگ، همیشه فقط گلوله و آتش نیست. گاهی یک موشک که فرود می‌آید، نه‌تنها خاک را می‌لرزاند، بلکه دل‌ها را هم بیدار می‌کند. گاهی یک پرچم که بالا می‌رود، نگاه نسلی را تغییر می‌دهد. و این بار، در میانه آتش و دود، چیزی روشن شد؛ چراغی در دل نوجوانانی که تا دیروز نسبت به سیاست‌ها بی‌تفاوت بودند حالا می‌گویند «ما موشک نیستیم، اما مثل موشک پشت رهبرمان می‌ایستیم» این جمله، تنها یک شعار نبود؛ فریادِ نسلی بود که ناگهان خود را در میانه‌ی طوفانی یافته بود که هرگز تصور نمی‌کرد روزی از نزدیک لمسش کند. نسلی که تا دیروز "جنگ" را فقط در فیلم‌ها دیده بود، حالا داشت معنای واقعی آن را می‌آموخت.

«ما موشک نیستیم، اما مثل موشک پشت رهبرمان می‌ایستیم» این جمله را یک نوجوان دهه هشتادی، زیر تصویری از حمله موشکی ایران به پایگاه‌های رژیم صهیونیستی نوشته بود. تصویری که در صفحات مجازی هزاران بار بازنشر شد. جمله‌ای که نه از دل رسانه‌های رسمی، که از دل واقعیت این نسل برخاست؛ نسلی که شاید تا دیروز، کمتر از واژه «رهبری» درک عمیقی داشت، اما امروز با صدای بلند می‌گوید: «رهبرم، ما در کنار توایم، تا آخرین قطره خون!»

حالا دیگر سخن از شعارهای کلیشه‌ای نیست؛ حالا نوجوانانی که نامشان با فضای مجازی گره خورده، از اعماق دلشان می‌نویسند، و صدا بلند می‌کنند. یکی نوشته بود: «من یک ایرانیم. حسین فهمیده یکی بود، یک نمونه بود. ما هم مثل موشک بر سر اسرائیل و ترامپ خراب می‌شویم.»

دیگری در استوری اینستاگرامش با دستخط خودش نوشته بود: «من به رهبرم افتخار می‌کنم. از شما خواهش می‌کنم در مقابل اسرائیل کم نیارید. شما سرداران عزیز را از دست دادید، ما کنار شماییم و امیدمان به خداست.»

و اینها تنها چند جمله از هزاران نوجوانی‌ست که پس از آغاز درگیری ایران و اسرائیل، ناگهان «سید علی» را نه فقط به‌عنوان یک رهبر سیاسی، بلکه به‌عنوان تکیه‌گاه قلبی خود دیدند.

شاید این نسل، پیش از این، "مقاومت" را بیشتر به عنوان یک شعار می‌شناخت. اما وقتی بمب‌ها به آسمان ایران شلیک شد، وقتی پایگاه‌های دشمن یکی پس از دیگری هدف قرار گرفت، و وقتی صدای رهبر عزیزمان با همان آرامشِ همیشگی، اما این بار با صلابتِ یک فرماندهی جنگی شنیده شد، ناگهان همه چیز تغییر کرد.

جنگ، حتی اگر کوتاه باشد، همیشه یک "معلم بیرحم" است. این بار هم همین اتفاق افتاد. دهه هشتادی هایی که تا دیروز درگیر دنیای بازی‌های رایانه‌ای و سریال‌های خارجی بودند، ناگهان خود را درگیر واقعیتی یافتند که کتاب‌های درسی هم هرگز نمی‌توانست به آنها بیاموزد.

کشفِ معنای وفاداری در سایه ترس

وقتی خبر شهادت سرداران و نیروهای نظامی و مردم عادی منتشر شد، بسیاری از نوجوانان برای اولین بار با مفهومی به نام "ایثار" روبرو شدند که تا پیش از این برایشان انتزاعی بود.

یکی از آنها در استوری اینستاگرامش نوشته بود «همیشه فکر می‌کردم شهادت فقط یک کلمه است. ولی وقتی نام سردار حاجی زاده را شنیدم، وقتی فهمیدم چه کسانی را از دست دادیم، اشکم درآمد. حالا می‌فهمم که چرا رهبرمان اینقدر بر سر مسئله فلسطین پافشاری می‌کردند»

تا همین چند ماه پیش، اگر از بسیاری از نوجوانان درباره رهبر انقلاب سوال می‌پرسیدیم، شاید تصویری مبهم یا پاسخی سطحی می‌شنیدیم. شاید هم اصلاً تمایلی به چنین موضوعاتی نشان نمی‌دادند. اما اکنون، در همان شبکه‌هایی که گاه میدان شبهه‌پراکنی بود، صفحه‌هایی پر از جمله‌های حماسی، اشک‌آلود و پرغرور درباره رهبر انقلاب به چشم می‌خورد.

وقتی از نوجوانان می‌پرسیم الگویت کیست؟ پاسخ‌ها دیگر فقط محدود به شخصیت‌های سینمایی یا فوتبالیست‌های خارجی نیست. حالا نامی آمده که برای دشمنان ایران، یک تهدید است و برای نوجوانان ایرانی، نماد شجاعت و عزت.

یکی از کاربران نوشته بود: «وقتی ازم می‌پرسن شجاعتت به کی رفته، می‌گم به سید علی، رهبر عزیزم،» و همین جمله، یعنی تغییر یک الگو در ذهن نوجوان. تغییری که شاید با هزار ساعت تبلیغ رسمی هم حاصل نمی‌شد، اما با یک موقعیت واقعی و یک واکنش عزتمندانه رهبرمان، قلب نوجوان را تسخیر کردند و شده‌اند قهرمان این نسل

در استوری‌های منتشرشده در روزهای پس از عملیات‌های دفاعی ایران، نوجوانی نوشته بود: «رهبرم، ما تازه شناختیمت. ولی حالا تا آخر باهاتیم. ما هم مثل رهبر شجاعمون می‌جنگیم»

پخش پیام‌های ویدئویی رهبر انقلاب در بحبوحه جنگ، تصویر او را برای نوجوانان دگرگون کرد. ایشان به عنوان یک فرمانده استوار که در سخت‌ترین لحظات، آرامش خود را حفظ کرده‌اند به نوجوانان و جوانان قوت قلب می‌دهند.

دختر نوجوانی هم در توییتی نوشت: «وقتی دیدم رهبرمون چطور با قاطعیت حرف میزنه، فهمیدم که ایشان فقط یه شخص پشت دوربین نیست. ایشان واقعاً رهبرمه. کسیه که میتونه در طوفان هم سکوت رو بشکنه و دشمن رو به ترس و لرزه بیندازه.»

دیگر نسل تماشاچی نیستیم

یکی از نوجوانان هم در مراسم تشییع شهدا می‌گفت «من قبلاً فقط تو کتاب‌ها درباره رهبر شنیده بودم. ولی وقتی دیدم رهبرمون چه جوری از خون شهدا حرف می‌زنه، چه جوری دل خانواده‌ها رو آروم می‌کنه، فهمیدم این فقط یه جایگاه رسمی نیست. یه عشقه، یه ایمان واقعیه.» او ادامه داد: «همه اون چیزایی که فکر می‌کردیم شعاره، حالا واقعاً لمسش کردیم. ما دیگه اهل تماشا نیستیم. ما نسل تماشاگر نیستیم. ما نسل ایستادگی هستیم» و این بار، هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید این جمله‌ها صرفاً احساسی‌اند. چون این احساس، ریشه در واقعیت دارد. در موشکی که شلیک شد، در دلی که لرزید، در رهبر عزیزمان که محکم ایستاد و ملت را ایستاده نگه داشت.

روایت عزت، از نسل متهم به بی‌تفاوتی

این نسل، بارها از سوی نسل‌های پیشین به «بی‌تفاوتی»، «سردی» و «بی‌اعتقادی» متهم شده بود. اما جنگ اخیر نشان داد که کافی‌ست ایمان واقعی و رهبری مقتدر را ببینند تا تمام آن قضاوت‌ها را باطل کنند. نوجوانی در پستی نوشته بود: «جنگ باعث شد شما را بشناسم، رهبر عزیزم. من درباره شما اشتباه می‌کردم. شکر خدا که شما رهبر مایید»

در روزهای اوج حملات رژیم صهیونی، همین نسل، با دستان خودش پوستر طراحی کرد، استوری ساخت، از شهدا نوشت و از رهبری دفاع کرد. کسی دیگر نگفت «رهبری برای من مهم نیست». حالا این جمله‌ها از زبان نوجوانانی بیرون می‌آید که شاید دیروز تصور همراهی‌شان دشوار بود: «از سید علی خامنه‌ای انتظار ترس نداشته باشید. ما هم مثل رهبر شجاع‌مان می‌جنگیم». «رهبرم، تو افتخار منی»

امروز، این نسل ایستاده است

ما با نسلی روبه‌رو هستیم که تازه رهبرش را شناخته، اما حالا از جان برایشان می‌گذارند. نوجوانانی که می‌گویند: «رهبرم، ما در کنار شماییم. تا آخرین قطره خون، دست از حمایت شما نمی‌کشیم». و شاید زیباترین جمله را یکی از آن‌ها در یک پیام ساده اما پرمفهوم نوشت: «ما تازه شناختیمت، ولی حالا تا آخر باهاتیم»

شاید جنگ پایان یافته باشد، یا شاید هنوز ادامه دارد. اما آنچه بدون تردید باقی ماند، یک ایمان تازه، یک عشق تازه، و یک شناخت عمیق از رهبر انقلاب برای نسلی بود که حالا می‌گوید: «ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند»

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 4 =

آخرین‌ها