کد خبر: 19738
تاریخ انتشار: ۳ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۶:۱۷
image-20250825161643-1.jpeg

با توجه به اینکه رقابت و حجم تبلیغات سرسام‌آور است، یک محصول خوب به‌تنهایی کافی نیست. اگر بازاریابی به‌درستی انجام نشود، حتی بهترین ایده‌ها هم در رقابت گم می‌شوند.

به گزارش پایگاه خبری پیام خانواده؛ شاید شما هم، کسب‌وکارهایی را دیده‌اید که با ایده‌های جدید و محصولی عالی شروع کرده‌اند، اما در نهایت به شکست رسیده‌اند. سؤالی که به ذهن می‌رسد این است که چرا با وجود تلاش زیاد، بسیاری از استارتاپ‌ها در مسیر تبلیغات و بازاریابی راه را اشتباه می‌روند؟

واقعیت این است که بازاریابی ضعیف یکی از مهم‌ترین دلایل شکست استارتاپ‌هاست. این اتفاق فقط به دلیل کمبود بودجه نیست، بلکه به خاطر اشتباهات استراتژیک و عدم شناخت صحیح بازار و مشتری رخ می‌دهد.

با توجه به اینکه رقابت و حجم تبلیغات سرسام‌آور است، یک محصول خوب به‌تنهایی کافی نیست. اگر بازاریابی به‌درستی انجام نشود، حتی بهترین ایده‌ها هم در رقابت گم می‌شوند.

حالا که در راهنمای جامع تبلیغات برای استارتاپ ها به این نکات درست پرداخته ایم، بیایید کنار یکدیگر 30 نمونه از اشتباهات رایج در زمان تبلیغات استارتاپ ها را بشناسیم و همچنین راه حل اختصاصی هر اشتباه را هم بررسی کنیم.

لیست 30 اشتباه رایج استارتاپ‌ها در تبلیغات

راه‌اندازی استارتاپ همیشه با اهداف بزرگ همراه است؛ یکی از اولین خواسته‌ها این است که کسب‌وکارمان را به گوش مردم برسانیم و مشتری جذب کنیم. اما بازاریابی مثل یک زمین بازی حرفه‌ای‌ است که اگر بلد نباشید چطور بازی کنید، به‌جای سود کردن، وقت و پولتان را هدر می‌دهید. برای موفقیت در این مسیر بهتر است اشتباهات رایج زیر را انجام ندهید.

1. تلاش برای انجام همه‌چیز با هم

در شروع کار، خیلی از تیم‌های استارتاپی می‌خواهند همه کار را با هم انجام دهند. مثلا تولید محتوا، تبلیغ در اینستاگرام، طراحی سایت، ایمیل مارکتینگ، همکاری با اینفلوئنسر و... را در یک بازه زمانی مشخص انجام گرفته شود. اما واقعیت این است که با منابع و زمان محدود، پراکنده‌کاری نتیجه نمی‌دهد.

راه حل:
فقط روی یک تا سه کار اصلی متمرکز شوید. مثلاً بهتر است که فقط روی جذب اولین ۱۰۰ مشتری، بهبود صفحه محصول یا تست تبلیغات گوگل تمرکز کنید. فراموش نکنید که تمرکز کردن روی اهداف انگشت شمار شما را به سریع‌تر دیدن نتیجه نزدیکتر میکند.

30 نمونه از اشتباهات رایج استارتاپ ها در تبلیغات و راه حل ها

2. وسواس زیاد روی ظاهر آنلاین

بعضی‌ها تا وب‌سایت‌شان صددرصد آماده نشود یا لوگوی خاص نداشته باشند، شروع به کار نمی‌کنند. اما مشتری بیشتر به حل مشکلش اهمیت می‌دهد و زیبایی سایت شما در اولویت های بعدی مخاطب قرار می‌گیرد.

راه حل:
با یک سایت ساده و یک لوگوی موقت شروع کنید. اول خدماتتان را بفروشید، بعد ظاهر را بهبود دهید. نسخه اولیه بهتر از نداشتن هیچ نسخه ای است.

3. نداشتن استراتژی بر پایه تحقیق

بدون اینکه بازار را بشناسند، شروع به تبلیغات می‌کنند. مثلاً نمی‌دانند مشتری چه می‌خواهد، رقیب‌ها چه می‌کنند، یا حتی چقدر باید قیمت‌گذاری کنند. بر همین اساس هم وقت تیم هدر می‌رود و هم پول زیادی هم بی جا صرف تبلیغات می‌شود.

راه حل:
یک هفته وقت برای تحقیق وقت بگذارید، با مشتری بالقوه حرف بزنید، پیج رقبا را بررسی کنید، نظرات کاربران را بخوانید و در نهایت تصمیم بگیرید.

30 نمونه از اشتباهات رایج استارتاپ ها در تبلیغات و راه حل ها

4. تبلیغ زیاد، محصول ضعیف

اگر محصول‌تان آماده و کارآمد نباشد، هر چقدر هم تبلیغ کنید، مشتری یک‌بار می‌آید و دیگر برنمی‌گردد. تبلیغ روی محصول بد برابر با تلف کردن وقت و پول است. در همین راستا بهتر است که محصولی که ارائه می‌دهید را به کیفیت مطلوب برسانید.

راه حل:
اول محصول را با ۱۰ مشتری اولیه تست کنید. ایرادها را رفع کنید. بعد از اینکه مطمئن شدید کار می‌کند، جهت تبلیغ محصول پول خرج کنید.

5. دنبال سود فوری بودن

استارتاپ‌ها گاهی فقط دنبال فروش سریع‌ هستند. ولی کسی برندی را که فقط با تخفیف می‌فروشد، جدی نمی‌گیرد. برند خوب همان اعتماد و ماندگاری است.

راه حل:
در کنار فروش، محتوا بسازید. مثلاً ویدئو از روند بسته‌بندی بگیرید، داستان برندتان را تعریف کنید. انجام این کارها به برندسازی کمک می‌کند.

6. شلوغ‌کاری بدون مسیر مشخص

خیلی استارتاپ ها تصور می‌کنند که چون هر روز پست می‌گذارند یا پیام تبلیغاتی می‌فرستند، دارند بازاریابی می‌کنند. در حالی‌که بدون هدف، تمام این تلاش‌ها بی‌اثر می‌ماند.

راه حل:
سه سوال را از خودتان بپرسید: مشتری من کیست؟ چه مشکلی را حل می‌کنم؟ چرا باید من را انتخاب کند؟ بعد از پاسخ دادن، برنامه‌ریزی کنید.

7. تمرکز فقط روی فروش، نه آگاهی

متاسفانه بیشتر استارتاپ‌ها در ایران فقط به لحظه‌ای فکر می‌کنند که مشتری پول بدهد. اما کسی که شما را نمی‌شناسد، از شما خریدی هم نمی کند. اول باید دیده شوید، بعد فروش اتفاق می‌افتد.

راه‌حل:
بخشی از انرژی‌تان را روی معرفی برند بگذارید. پیشنهاد ما این است که در این مسیر محتوای آموزشی بسازید، در شبکه‌های اجتماعی با مخاطبان خودتان ارتباط داشته باشید. این کارها زمینه‌ساز فروش‌ برای کسب و کار شما هستند.

8. شروع برندینگ بدون شناخت بازار

یکی از اشتباهات رایجی که بسیاری از استارتاپ‌ها در همان قدم‌های اول مرتکب می‌شوند، این است که پیش از اینکه حتی بفهمند دقیقاً مخاطبشان کیست، چه نیازی دارد و آیا اصلاً به محصول یا خدمت آن‌ها علاقه‌مند است یا نه، مستقیم سراغ برندسازی می‌روند.

راه‌حل:
اول تست بازار انجام دهید. ببینید آیا مشتری حاضر است پول بدهد؟ بعد وقت و هزینه‌تان را صرف برندینگ کنید.

9. نداشتن هویت برند یکپارچه

یکی از خطاهای رایج در میان بسیاری از استارتاپ‌ها، نبود یکپارچگی در هویت برند است. برای مثال، ممکن است صفحه شبکه اجتماعی یک استارتاپ، امروز با لحنی رسمی و اداری محتوا منتشر شود («مشتریان محترم، به اطلاع می‌رسانیم...») و فردا با زبانی خودمانی و غیررسمی پست بگذارد («سلام دوست خوبم! یه پیشنهاد جذاب برات داریم...»).

یا در طراحی‌های گرافیکی خود، از رنگ‌های مختلف و بدون هویت بصری مشخص استفاده کند. این ناهماهنگی، باعث می‌شود مخاطب در مواجهه با برند، هر بار تجربه‌ای متفاوت دریافت کند و در نتیجه، نتواند یک تصویر قابل اعتماد از آن در ذهن خود شکل دهد.

راه‌حل:
یک دفترچه برند یا راهنمای ساده درست کنید که شامل رنگ برند، لحن صحبت، شعار برند، نوع عکس‌ها باشد و بر اساس آن هم محتوا تولید کنید. همین یکپارچگی برند باعث انسجام در ذهن مخاطب می‌شود.

30 نمونه از اشتباهات رایج استارتاپ ها در تبلیغات و راه حل ها

10. رسانه‌ای شدن را با موفقیت اشتباه گرفتن

بعضی از استارتاپ ها فکر می‌کنند اگر یک سایت خبری درباره‌شان نوشت، یعنی موفق شده‌اند و سرمایه‌گذار سراغ آنها می‌آید. ولی سرمایه‌گذار دنبال تیم قوی و مدل کسب‌وکار واقعی است. حضور رسانه‌ای بدون پشتوانه واقعی، تنها یک موج کوتاه‌مدت ایجاد می‌کند که خیلی زود فروکش می‌کند و حتی ممکن است اعتماد بازار را هم از بین ببرد.

راه‌ حل:
به‌جای دنبال کردن رسانه، سعی کنید تجربه کاربری را بهتر کنید، نظر مثبت جمع کنید، آمار رشد داشته باشید. تمام این موارد به شما کمک می‌کند که سرمایه و سرمایه گذار را جذب کنید.

11. سروصدا به‌جای برنامه

گاهی استارتاپ می‌خواهد یک‌شبه وایرال شود. ولی موفقیت ناگهانی، اگر پشتش برنامه نباشد، دوام ندارد. این نوع رشد ناگهانی بدون زیرساخت مناسب می‌تواند باعث نارضایتی مشتریان، ضعف در پشتیبانی و حتی فروپاشی تیم شود. رشد اصولی زمان‌بر است، اما ماندگارتر و قابل اعتماد تر خواهد بود.

راه ‌حل:
پیشنهاد ما این است که به‌جای شوک دادن به بازار، یک کمپین آرام و پیوسته طراحی کنید. قدم‌به‌قدم برند را در ذهن مخاطب جا بیندازید.

12. جذب همه، یعنی جذب هیچ‌کس

وقتی می‌خواهید هم برای نوجوان‌ها کار کنید، هم برای مادران خانه‌دار، هم برای مدیران، در واقع هیچ‌کس را جذب نکرده‌اید. پیام شما گنگ می‌شود و کسی حس نمی‌کند که دقیقاً برای او طراحی شده‌اید. استارتاپ موفق باید یک پرسونای مشخص داشته باشد، نیازها، دغدغه‌ها و زبان او را بشناسد و به‌طور متمرکز به او پاسخ دهد. تمرکز روی یک بازار هدف کوچک، شانس موفقیت را بیشتر از تلاش برای راضی‌کردن همه بالا می‌برد.

راه‌ حل:
یک پرسونای مشخص تعریف کنید. مثلاً: «زنان ۲۵ تا ۳۵ ساله، ساکن شهرهای بزرگ، علاقه‌مند به تغذیه سالم». همه تبلیغات‌تان را برای همین گروه طراحی کنید.

13. فقط ارزان و سریع بودن کافی نیست

اگر فقط شعار بدهید که «ما از همه ارزان‌تریم» یا «سریع‌ترینیم»، دیر یا زود رقیبی با قیمت پایین‌تر یا سرعت بیشتر می‌آید و شما حذف می‌شوید. مزیت رقابتی پایدار باید عمیق‌تر از قیمت یا سرعت باشد. برندهایی که فقط با عدد و شعار پیش می‌روند، به‌راحتی جایگزین می‌شوند، ولی برندهایی که در ذهن مشتری اعتبار و اعتماد می‌سازند، ماندگار می‌مانند.

راه ‌حل :
به‌جای رقابت قیمتی، روی احساس مشتری کار کنید، روی حس امنیت، راحتی، حس خاص بودن سرمایه گذاری کنید. تجربه ثابت کرده است که این چیزها ماندگارتر از تخفیف هستند.

14. کمپین تبلیغاتی بدون هدف مشخص

معمولا اولین و رایج ترین اشتباهات استارتاپ‌ها این است که وارد تبلیغات می‌شوند، بدون اینکه دقیقاً بدانند چه چیزی می‌خواهند. مثلاً فقط می‌گویند «می‌خواهیم دیده شویم»، اما معلوم نیست دنبال فروش هستند؟ جذب مشتری بالقوه؟ افزایش فالوئر؟ وقتی هدف مشخص نباشد، نه نتیجه درستی می‌گیرید و نمی توانید بفهمید تبلیغات موفق بوده است یا خیر.

راه‌ حل: قبل از شروع هر تبلیغ، هدفی دقیق، قابل‌اندازه‌گیری و مرتبط با مسیر رشد کسب‌وکار خود تعریف کنید. سپس محتوای کمپین و پلتفرم مناسب را متناسب با همان هدف انتخاب کنید.

15. کپی‌برداری از روش‌های بازاریابی رقبا

گاهی یک استارتاپ چون دیده یک رقیبش در اینستاگرام تبلیغ کرده و موفق شده، دقیقاً همان کار را تکرار می‌کند، با این امید که همان نتیجه را بگیرد. در ابتدا ممکن است جواب بدهد، اما خیلی زود افت می‌کند. دلیلش این است که مخاطب، محصول، زمان و موقعیت رقبا با شما فرق دارد. تقلید بدون درک زمینه، نتیجه مثبتی ندارد.

راه‌ حل: در کنار اینکه باید عملکرد رقبا را بررسی کنید، تست‌های کوچک انجام دهید و ترکیب‌های مختلفی از کانال‌ها، پیام‌ها و محتواها را امتحان کنید. همیشه یک بودجه برای تست ایده‌های جدید در نظر بگیرید.

16. وابستگی کامل به تبلیغات پولی

بعضی استارتاپ‌ها همه تخم‌مرغ‌های بازاریابی‌شان را در سبد تبلیغات پولی می‌گذارند. وقتی از آن‌ها می‌پرسید «برای جذب مشتری چه کرده‌اید؟» فقط از تبلیغات در اینستاگرام یا گوگل حرف می‌زنند. اگر تبلیغات جواب ندهد، استارتاپ زمین می‌خورد چون مسیر دیگری برای رشد ندارد.

فراموش نکنید که تبلیغات فقط یک ابزار است و همه مسیر نیست

راه‌ حل: در کنار تبلیغات، روش‌هایی مثل بازاریابی محتوا، تولید محتوای آموزشی، ایمیل مارکتینگ، سئو، روابط عمومی و همکاری با اینفلوئنسرها را هم وارد استراتژی خود کنید. بازاریابی ترکیبی همیشه مؤثرتر است.

17. بی‌توجهی به قوانین تبلیغاتی

برخی حوزه‌ها (مثل سلامت، مالی یا دارو) محدودیت‌های تبلیغاتی خاصی دارند. اگر بدون در نظر گرفتن این قوانین وارد تبلیغات شوید، نه‌تنها تبلیغات مسدود می‌شود، بلکه ممکن است جریمه هم داشته باشید

راه‌حل: قبل از شروع تبلیغات، قوانین مربوط به صنعت خود را در پلتفرم مورد نظر (مثل متا، گوگل یا تیک‌تاک) بررسی کنید. اگر در حوزه حساس فعالیت دارید، حتماً از مشاور حقوقی یا متخصص تبلیغات دیجیتال کمک بگیرید.

18. انتخاب کانال‌های اشتباه

اگر مخاطب شما در اینستاگرام فعال است ولی بیشتر وقت‌تان را در لینکدین می‌گذرانید، وقت و انرژی‌تان را هدر داده‌اید. هر پلتفرم مخاطب خاص خود را دارد و باید بدانید دقیقاً کجا باید حضور داشته باشید.

راه‌ حل: پرسونای مشتری‌تان را تعریف کنید و تحقیق کنید که بیشتر وقت‌شان را در کدام فضا می‌گذرانند. تبلیغ در جایی که مخاطب نیست، مثل فریاد زدن در بیابان است.

19. استفاده اشتباه از هشتگ‌ها

بعضی کسب‌وکارها هر چیزی که به ذهن‌شان می‌رسد را هشتگ می‌کنند. نتیجه‌اش پست‌هایی شلوغ، غیرحرفه‌ای و حتی آزاردهنده برای کاربر می‌شود. هشتگ باید کمک کند، نه اینکه مخاطب را گیج کند.

راه حل: از چند هشتگ مرتبط و هدفمند استفاده کنید. می‌توانید یک هشتگ اختصاصی برای برندتان بسازید و کاربران را تشویق به استفاده از آن کنید تا بیشتر دیده شوید.

20. کم‌توجهی به تصاویر و محتوای بصری

در فضای دیجیتال، مخاطب اول «می‌بیند» و بعد «می‌خواند». محتوای بدون عکس یا تصویر جذاب، خیلی زود نادیده گرفته می‌شود. به‌ویژه در شبکه‌های اجتماعی که کاربر تنها در چند ثانیه تصمیم می‌گیرد توقف یا عبورکند. تصویر خوب می‌تواند توجه را جلب کند، حس را به خواننده منتقل نماید و حتی پیام را بدون نیاز به خواندن کامل، به ذهن مخاطب برساند. اگر می‌خواهید پیام‌تان شنیده شود، باید اول دیده شوید.

راه ‌حل: از عکس‌های باکیفیت، طراحی حرفه‌ای و ویدیوهای کوتاه در پست‌هایتان استفاده کنید. محتوای تصویری، هم ارتباط با مخاطب را بیشتر می‌کند، هم برند شما را به‌یادماندنی‌تر می‌سازد.

21. پیگیری نکردن عملکرد کمپین‌ها

قبل از اینکه حتی یک ریال برای تبلیغات خرج کنید، باید دقیقاً بدانید که چطور می‌خواهید نتیجه‌اش را بسنجید. توصیه ما به شما این است که تا وقتی ندانید قرار است چه چیزی از تبلیغ‌تان به دست بیاورید و چطور آن را اندازه‌گیری کنید، بهتر است اصلاً تبلیغ نکنید.

راه حل: حتماً معیارهایی مثل تعداد فروش، جذب مشتری یا حتی ترافیک سایت را همیشه زیر نظر داشته باشید. از ابزارهای رایگان مثل Google Analytics، Instagram Insights و ابزارهای مدیریت شبکه‌های اجتماعی برای بررسی عملکرد کمپین استفاده کنید.

22. کپی‌رایتینگ ضعیف

برندهایی که نمی‌توانند پیام خود را شفاف و جذاب منتقل کنند، معمولاً در رقابت شکست می‌خورند. متن‌های طولانی، پر از اصطلاحات تخصصی یا فاقد انرژی، مخاطب را خسته می‌کند. برند شما باید مثل یک دوست قابل اعتماد، ساد و الهام‌بخش صحبت کند. نوشتن درست، روایت کردن درست است.

راه حل: قبل از نوشتن هر متنی، مشخص کنید که پیام شما چیست و برای چه کسی نوشته می‌شود. از زبان فعال، جملات کوتاه و ساختار داستانی استفاده کنید. ارزش پیشنهادی محصول یا خدمات خودتان را در همان ۵ ثانیه اول منتقل کنید.

23. عدم تکامل برند

هیچ‌چیزی در بازار ثابت نمی‌ماند. برندهایی که خود را به‌روزرسانی نمی‌کنند، به‌مرور از چشم مشتریان می‌افتند. تغییر رفتار مصرف‌کننده، ظهور فناوری‌های جدید یا حتی بحران‌های اجتماعی و اقتصادی می‌توانند مسیر برند شما را تغییر دهند. اگر برندتان نتواند با این شرایط همراه شود و پاسخی به نیازها و دغدغه‌های جدید مخاطبان بدهد، آن‌ها احساس می‌کنند که از جریان روز جا مانده‌اید و دیگر نمی‌توانید همراهی قابل‌اعتماد باشید.

مثلاً اگر هنوز برند شما در شبکه‌های اجتماعی حضور فعال ندارد، یا لحن ارتباطی‌اش مثل ده سال پیش رسمی و خشک مانده، احتمالاً مخاطب جوان امروز به‌سرعت شما را کنار می‌گذارد.

راه حل: به‌صورت سالانه یک ارزیابی برند انجام دهید. از مشتریان واقعی بازخورد بگیرید، ترندهای بازار را بررسی کنید و اگر لازم بود، هویت برند را با حفظ اصالتش، به‌روزرسانی کنید.

24. فراموش کردن داستان برند

همه ما می‌دانیم که مردم با داستان‌ها ارتباط برقرار می‌کنند و با شعارهای خشک میانه ای ندارند. اگر برند شما فقط درباره ویژگی‌ها و مزایای محصول صحبت کند، چیزی کم دارد. داستان برند همان چیزی است که مخاطب را جذب، درگیر و وفادار می‌کند. باید بدانند شما چرا شروع کردید، چه چیزی برایتان مهم است و می‌خواهید چه تغییری ایجاد کنید.

راه حل: داستان برند خود را در سه بخش تعریف کنید: گذشته (چرا شروع کردید؟)، حال (چه می‌کنید؟) و آینده (به کجا می‌روید؟). از این روایت در تمام ارتباطات برند خود از وب‌سایت تا جلسات فروش استفاده کنید.

25. دست کم گرفتن قدرت بازخورد

برند موفق، برندی است که شنونده خوبی باشد. اگر فقط پیام مخابره کنید اما هیچ وقت نپرسید که مردم چه احساسی نسبت به شما دارند، ارتباط واقعی شکل نمی‌گیرد. بازخورد مشتریان، راهی برای پیدا کردن نقاط ضعف، اصلاح مسیر و حتی به دست آوردن فرصت‌های جدید است. نادیده گرفتن آن، فرصت‌سوزی است.

راه حل: از ابزارهایی مثل فرم‌های نظرسنجی، DM های شبکه‌های اجتماعی، بخش نظرات سایت یا تماس تلفنی، برای جمع‌آوری بازخورد مشتریان استفاده کنید. این نظرات را تحلیل و در تصمیم‌گیری‌های کلیدی برند لحاظ کنید.

26. عدم پیگیری و ارتباط مستمر با مشتری

وقتی مشتری یک‌بار از شما خرید کرد، تازه رابطه شروع شده است. خیلی از برندها مشتری را فراموش می‌کنند، درحالی‌که حفظ مشتری قدیمی راحت‌تر و ارزان‌تر از جذب مشتری جدید است.

راه حل: ایمیل، پیام، محتوا یا پیشنهاد ویژه، می‌تواند این ارتباط را زنده نگه دارد. در بازه زمانی مشخص پیام هایی مانند تخفیف محصولات مورد نیاز مخاطب یا موجود بودن محصول را به او ارسال کنید.

27. نداشتن صبر در بازاریابی

بازاریابی مثل یک دوِ ماراتن است، نه دوی سرعت. خیلی از استارتاپ‌ها چون زود به نتیجه نمی‌رسند، ناامید می‌شوند و راه‌شان را عوض می‌کنند. اما ساختن اعتماد و برند شدن، زمان می‌خواهد. اگر مسیر درستی انتخاب کرده‌اید، با حوصله ادامه دهید.

راه حل: یک برنامه بازاریابی مرحله‌ای و زمان‌بندی‌شده بنویسید که شامل اهداف کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت باشد. برای هر مرحله، شاخص‌های موفقیت (KPI) تعیین کنید تا بتوانید پیشرفت را بسنجید. همچنین از همان ابتدا بدانید که نتایج چشمگیر، اغلب بعد از ماه‌ها تلاش منظم دیده می‌شوند.

28. بسنده کردن به کلیشه‌ها

خیلی وقت‌ها تبلیغات استارتاپ‌ها شبیه هم می‌شود؛ همه می‌گویند «ارزان‌ترین قیمت»، «بهترین کیفیت»، «پرسنل خوش‌برخورد» یا «هرچی بیشتر بخری، بیشتر سود می‌کنی!» این جمله‌ها آن‌قدر تکراری‌ هستند که دیگر کسی به آن‌ها توجه نمی‌کند. وقتی تبلیغ شما مثل بقیه باشد، در ذهن مخاطب نمی‌ماند و به‌سادگی رد می‌شود.

راه‌حل:
برای اینکه از دام کلیشه‌ها فرار کنید، اول از همه مخاطب‌تان را دقیق بشناسید و با زبان او حرف بزنید. به جای تکرار شعارهای آماده، تجربه منحصربه‌فرد برند خودتان را روایت کنید. همکاری با یک کپی‌رایتر خلاق می‌تواند تبلیغات شما را تاثیرگذار کند.

29. ایجاد تبلیغات "شلوغ"

خیلی وقت‌ها وقتی قرار است برای یک تبلیغ هزینه کنیم، وسوسه می‌شویم که همه چیز را در آن بگنجانیم؛ از سابقه کاری‌مان گرفته تا جوایز و افتخارات و همه خدماتی که ارائه می‌دهیم. اما این شلوغ‌کاری تبلیغاتی معمولاً نتیجه خوبی ندارد. چون باعث می‌شود پیام اصلی‌مان در میان حجم زیادی از اطلاعات گم شود. مثلاً اگر قرار بوده مشتری را به «فروش ویژه تابستانه» دعوت کنیم، دیگر نمی‌فهمد اصل ماجرا چیست!

در تبلیغات رادیویی و تلویزیونی هم اوضاع همین است. شما فقط چند ثانیه وقت دارید. اگر چند ایده مختلف را با هم ترکیب کنید، مخاطب گیج می‌شود.

راه‌حل:
قبل از طراحی تبلیغ، فقط یک پیام اصلی را مشخص کنید. همان را به ساده‌ترین و تأثیرگذارترین شکل ممکن منتقل کنید. همیشه یادتان باشد،کم، اما موثر پیام را منتقل کنید.

30. اجرای کمپین تبلیغاتی بدون تخصص کافی

اگر صاحب یک کسب‌وکار کوچک هستید، شاید فکر کنید می‌توانید تبلیغات را خودتان انجام دهید یا به یکی از اعضای تیم‌تان بسپارید. اما اگر آن فرد آموزش تخصصی ندیده باشد یا درگیر کارهای دیگر باشد، ممکن است تبلیغاتی اجرا شود که وقت و پول‌تان را هدر بدهد. این کار نه‌تنها نتیجه نمی‌دهد، بلکه ممکن است به برندتان هم آسیب بزند.

راه‌حل: به جای آزمون و خطا، می‌توانید از یک مشاور بازاریابی کمک بگیرید. این کار به شما کمک می‌کند با هزینه‌ای منطقی، یک کمپین حرفه‌ای راه بیندازید.

سخن نهایی

بازاریابی برای استارتاپ، یک مسیر یادگیری است. اشتباه کردن طبیعی است، اما اگر از اشتباهات درس نگیرید، تکرارشان می‌تواند به قیمت شکست تمام شود. سعی کنید قدم‌به‌قدم، هوشمندانه و با تمرکز جلو بروید. اگر لازم بود، با مشاورهای حرفه‌ای صحبت کنید، ولی هیچ‌وقت دست روی دست نگذارید.

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 4 =

آخرین‌ها