کد خبر: 4196
تاریخ انتشار: ۸ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۱:۳۱
موسوی لقمان

پیام خانواده -ازدواج، تشکیل خانواده، فرزندآوری و به طور کلی خانواده‌داری و با خانواده بودن، مدرسه‌ای بی همتاست.

دکتر اشرف السادات لقمان موسوی در یادداشتی در خصوص ازدواج، تشکیل خانواده و خانواده‌داری چنین می‌نویسد:
‌آنچه در این مدرسه برای هر انسانی حاصل می‌شود با هزاران ساعت مطالعه، تحقیق یا شرکت در کلاس‌ و... به دست نمی‌آید. مهم این است که گوش جان بسپاری به معلم‌های نامرئی که دائم در آمد و شدند!
به نظر من اولین قدم در ازدواج یعنی از خود به درآمدن و به دیگری اندیشیدن. یعنی افق دیدت را از منافع و آمال شخصی بالاتر ببری و دیگری برایت مهم شود. البته خدای متعال این دگراندیشی را در مسیر خانواده آسان‌ نموده است. تو هرگز با همکار یا دوست صمیمی‌ات، نمی‌توانی اینقدر مهربان باشی، دائم دلت برایش بسوزد، رحم بیاید و خالصانه در خدمتش باشی. اصلا دقت کرده‌اید چرا اینقدر بعضی مجردها خودخواهند! چون هنوز به طور عملی درگیر خانواده‌داری نشده و کمتر تمرین کرده‌اند. اینجا کافی است با همان فطرت پاک و عقل سلیم پذیرای مودت و رحمتی باشی که خدای مهربان در دل و جانت قرار داده. واقعا این مودت و رحمت نشانه‌ی عجیبی از جانب اوست. اصلا به نظر من خانواده‌داری یعنی قدر این محبت را دانستن و تکرار لحظه به لحظه‌ی همین دگراندیشی.  تا دلت بخواهد فرصت تمرین پیش می‌آید تا جایی که کم‌کم عادت می‌کنی که خودت را هم نبینی!  همّ و غمت می‌شود آسایش و آرامش عزیزانت. از جزءترین کارها گرفته تا بزرگترین تصمیمات. مادر اگر باشی بهترین‌ غذاها را برای همسر و بچه‌ها آماده می‌کنی و خودت ته‌مانده یا سوخته‌ی غذا را می‌خوری. از پاشویه کردن بچه‌ی تب‌دارت در دل شب خسته نشده و هرگز بر سر او منت نمی‌گذاری.  پدر اگر باشی همیشه به ظاهر هم شده اقرار میکنی که کت و شلواری که از چند سال قبل داری، هنوز برایت کافی است! 
واقعا این خودفراموشی و دگراندیشی عیار خوبی است که بفهمی نمره‌ات در این مدرسه چقدر به عالی نزدیک است. این کانون مملوء از عشق و محبت طوری آفریده شده که تا جایی که می‌توانی از این «خود» و نفسانیت‌ بگذری. کمالِ بودن در خانواده یعنی همین «ما» شدن، دیگری را همچون خود دیدن یا به خود ترجیح دادن. به نظر من پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌های ما به ذات این طوری بودند و نمره‌ی اکثرشان بیست بود. کسی به آنها یاد نداده بود. این همه کلاس تربیت فرزند و همسرداری نرفته بودند ولی خوب هنر زندگی را می‌دانستند! ولی نمیدانم از کی شد که حرف‌های جدیدی به خورد ما دادند و افق‌های نگاه ما را کوتاه کردند...تا جایی که طبیعی‌ترین تصمیمات ما در خانواده نیز خودخواهانه شد. 
حالا دیگر زن مدرن‌شده‌ی ما حاضر نیست اندامش به خاطر بارداری به هم بخورد. او کیف و لذت عمرش را در رهایی از وظایف مادری می‌بیند. سختی بچه‌داری را به جان نمی‌خرد، چون «خود» برایش مهم شده و در پی رهایی و آزادی است. او حالا حتی اگر همه شرایط فرزندآوری برایش فراهم شود «انتخاب» می‌کند که تا آخر عمر مادر نشود! غافل از اینکه چه فرصتهای رشدی را از خود سلب کرده است. 
اصلا تا به حال به این فکر کرده‌ایم که ما همسر و بچه‌هایمان را برای خودمان می‌خواهیم یا خودشان؟؟ آیا فرزندانمان را به دنیا آوردیم که خودمان تنها نباشیم؟ یعنی تا چه حد در این خدمات و فداکاری‌ها، آسایش و آرامش همسر و فرزند برایمان مهم بوده و تا چه حد خواسته‌های دل خودمان؟ اصلا این همه فشار آوردن به فرزندان بیچاره برای دکتر و مهندس شدن بدون در نظر گرفتن استعداد و علایق ذاتی، واقعا در جهت مصلحت ایشان است یا می‌خواهیم آن‌ها همان چیزی بشوند که ما دوست داریم نه آن چیزی که خداوند آنها را برای آن خلق کرده است. منظور آنکه، این خودخواهی حتی در فرزندپروری ما نیز نفوذ کرده و ما آینده‌ی فرزندانمان را نیز برای خودمان می‌خواهیم بسازیم.
قرآن کریم وقتی می‌خواهد عامل اختلافات در خانواده را بیان کند می‌فرماید: « وَأُحْضِرَتِ الْأَنفُسُ الشُّحَّ» (نساء، 128) یعنی در وجود انسان، شح و بخل نفسی حضور دارد که مانع صلح و آشتی است. آدمی همه چیز را برای خود می‌خواهد و بر دیگری بخل دارد.
کم‌کم دیگر بچه‌هایمان هم دارند مثل خودمان می‌شوند. همین قدر خودخواه و  بعضا چند پله جلوتر از ما! برخی از آن‌ها پدر و مادر را برای بهره‌مندی و تمتع خودشان می‌خواهند. هر گاه احتیاج داشته باشند به سراغشان رفته و محبت می‌کنند و هر گاه فارغ شوند، روی برمی‌گردانند.
 نمی‌خواهم بگویم خود را باید حذف کنیم یا نیازهای مختلف خود را بی‌پاسخ بگذاریم و... اصلا شاید برای من و شما میسر نباشد اینقدر پا روی خودهایمان بگذاریم. ولی با هر درجه‌ای که از این خودها و منیت‌ها در زندگی عبور کنیم، پدر و مادر، همسر و بچه‌هایمان را عاشقانه، بی‌منت و به خاطر وجود خودشان بخواهیم، به همان اندازه به کمال خانوادگی نزدیک شده‌ایم. 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 11 =