رازقی

یک روانشناس و مدرس دانشگاه اخذ تصمیمات آنی و در نظر نگرفتن تفاوت‌های فردی را از مهمترین آسیب‌های نظام آموزشی کشور دانست.

به گزارش پیام خانواده بینش جوامع مختلف نسبت به انسان کامل با یکدیگر تفاوت دارد؛ لذا هر جامعه در تعریف نهاد آموزش و پرورش خود بر جنبه خاصی تأکید می‌کند. برای مثال بعضی روی نیازهای پرورشی افراد، برخی روی جنبه آموزشی و بعضی هم بر هدف‌های اجتماعی تأکید می‌کنند.

ضعف در تبدیل آموخته‌ها به علم یکی از کاستی‌های نظام آموزشی است. در شرایطی که بُعد آموزشی این نظام باید بر روی خلاقیت و شکوفایی استعدادهای بالقوه فرد تأکید کند، اما نهادینه شدن یادگیری با محفوظات فراوان، افکار نامنسجم و توان ناچیز ابتکار و خلاقیت موجب شده است که کارکرد نامناسبی در نظام علم آموزی کشور ایجاد شود.

نظام آموزش و پرورش بزرگترین متولی آموزشی کشور است که متأسفانه با مشکلات فراوانی در زمینه‌های گوناگون از جمله بهره‌گیری از فضای مجازی برای دانش‌آموزان مواجه است. هر کدام از این مشکلات در صورت مرتفع نشدن، ممکن است نظام آموزشی کشور را از مسیر واقعی خود منحرف کند. ترسیم کلی از وضعیت کنونی نظام آموزش و پرورش نشانگر آن است که با توجه به شیوه نهادینه‌شده تدریس، دانش‌آموزان و معلمان کمتر به استفاده از شیوه‌های ابتکاری و خلاقانه روی خوش نشان می‌دهند.

فاطمه سادات رازقی، روانشناس و مدرس دانشگاه، در گفت‌وگو با ایکنا، در رابطه با موضوع آسیب‌های آموزش و پرورش کشور اظهار کرد: اولین آسیب موجود در نظام آموزشی ما این است که موضوعی به نام تفاوت‌های فردی دیده نمی‌شود، چراکه یکی از ویژگی‌های انسان‌ها، منحصربه‌فرد بودنشان است. البته به هر حال برای استقرار و تداوم نظم اجتماعی باید نوعی سیستم رسمی در آموزش وجود داشته باشد، اما در این زمینه ما نه تجربه‌ای را از جوامع توسعه‌یافته‌تر دریافت می‌کنیم و نه خود به دنبال اصلاح نظام آموزشی هستیم. امروز سیستم آموزش و پروش ما تمامی دانش‌آموزان را با هر سطحی از استعداد، بدون اینکه تفاوت‌های فردی‌شان را لحاظ کند، به طور یکسان آموزش می‌دهد. بزرگترین ظلمی که آموزش و پرورش در حق دانش‌آموزان انجام می‌دهد، ندیدن تفاوت‌هایشان است.

 وی به دومین آسیب آموزش و پرورش اشاره و اظهار کرد: به دانش‌آموزان القا می‌شود که فقط آنچه سیستم آموزشی ارائه می‌دهد درست است نه آنچه دانش‌آموزان می‌خواهند. برای مثال کنکور چهارگزینه‌ای است و بدان معناست که فکر دانش‌آموزان درست نیست و باید فقط از راهی که سیستم آموزشی در اختیارشان قرار می‌دهد به نتیجه برسند که با اصل فکر کردن و تفکر خلاق تناقض دارد.

این مدرس بیان کرد: بزرگترین نعمتی که خداوند متعال به انسان‌ها عطا کرده، فکر کردن است، اما آموزش و پرورش ما این نعمت را از افراد می‌گیرد و  القا می‌کند که همگان باید مانند یکدیگر فکر کنند و این بزرگترین ظلمی است که سیستم آموزشی ما به دانش‌آموزان می‌کند.

رازقی آسیب بعدی را تصمیمات آنی دانست که در نظام آموزش و پرورش گرفته می‌شود و آسیب این مسئله به دانش‌آموزان می‌رسد و گفت: ممکن است چندین سال از عمر فرزندان ما به خاطر یک تصمیم اشتباه تلف شود.

وی با انتقاد از سیستم شاد آموزش و پرورش ادامه داد: در تمام دنیا به این نتیجه رسیده‌اند که آموزش در فضای مجازی بخشی از نظام آموزشی است. کشورهای توسعه‌یافته به این موضوع متوقف نشدند که کرونا در جهان شیوع یابد تا به سمت آموزش مجازی بروند، بلکه زمانی پیگیر آن شدند که کرونایی در جهان وجود نداشت. لذا با آرامش و آزمون و خطا سیستم آموزش مجازی خود را به خوبی و همراه با دانش‌آموزان توسعه دادند، اما نظام آموزشی ما همزمان با پاندمی کرونا تصمیم‌گیری کرد و یکباره سیستم شاد را بدون هیچ‌گونه آسیب‌شناسی در اختیار دانش‌آموزان قرار داد.

این مدرس دانشگاه تصریح کرد: در گذشته همواره واکنش منفی به آموزش مجازی در کشور وجود داشت، اما بروز کرونا سیستم آموزشی کشور را مجبور به استفاده آنی از فضای مجازی کرد. متأُسفانه طی دو سال گذشته آسیب‌های فراوانی به دانش‌آموزان کشور وارد شد، چراکه بدون آزمون و خطا و در نظر گرفتن آسیب‌های اجتماعی و نوظهور فضای مجازی، این فضا برای آموزش در اختیارشان قرار گرفت.

رازقی افزود: آسیب دیگر، گزینش معلمان است. البته چند سالی است که دانشجویان فرهنگی در کشور رو به بهبودی رفته و گزینش‌های خوبی انجام می‌شود. در تمامی نظام‌های آموزشی توسعه‌یافته نخبگان و بهترین‌ها به عنوان معلم انتخاب می‌شوند، اما در کشور ما هنوز سطوح پایین جامعه به دنبال معلم شدن می‌روند، یعنی افرادی که موفق به راهیابی به رشته‌های مد نظر خود در دانشگاه نشده‌اند، به سمت معلمی می‌روند.

وی بیان کرد: این مسئله نشان‌دهنده آن است که نگاه ما به تربیت انسان نگاهی سطح پایین است. نظام آموزشی استادتمام‌های دانشگاه را برای آموزش دانشجویان مقطع دکتری برمی‌گزیند که دوره آخر تحصیل خود را سپری می‌کنند. در کنار این مسئله گاهی اتفاق می‌افتد که افراد کارآموز را برای کلاس‌اولی‌ها انتخاب می‌کنند. وضعیت سیستم تربیت مربی برای پیش‌دبستانی‌ها به مراتب بدتر است و متولی این امر مشخص نیست. متأسفانه هر فردی که نمی‌تواند شغلی را انتخاب کند، با گذراندن یک دوره ۵۰ ساعته مربی کودک می‌شود. آیا تربیت کودک فقط به ۵۰ ساعت آموزش نیاز دارد؟ این مسئله نشانگر ضعف بسیار سیستم آموزشی کشور است. برای مثال سازمان‌های مختلفی همچون سازمان تبلیغات اسلامی، آموزش و پرورش، بهزیستی و بسیج در این زمینه فعال هستند که آسیب بسیاری را به نظام آموزشی به ویژه در مقطع پیش‌دبستان و دبستان وارد می‌کند.

وی در پایان اظهار کرد: متأُسفانه دوره پیش‌دبستان، که گل سرسبد مرحله رشد دانش‌آموزان است، متولی مشخصی ندارد. بنابراین، سیستم آموزشی کشور آسیب‌های فراوانی دارد که پرداختن به هرکدام از آن‌ها نیازمند بررسی و تحلیل دقیق و تفکر است تا آسیب‌ها به حداقل برسد.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 11 =