کد خبر: 1167
تاریخ انتشار: ۲۴ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۹:۵۹
دکتر عقیلی

انسان بنابرفطرت وبه فرمان خلقت وطبیعت، دارای یک سلسله حقوق و آزادی‌ است. این حقوق و آزادی‌ را هیچ فرد یا گروهی نمی‌تواند به هیچ ‌عنوان وبا هیچ نامی از افراد دیگر سلب کند. یکی از حقوق مسلم زنان، حق استقلال اقتصادی ومالی می باشد. رویکرد ادیان نسبت به استقلال اقتصادی ومالی زنان متفاوت است. دراینجا مختصرا نگاهی به حقوق اقتصادی زنان خواهیم داشت.

انسان بنابرفطرت وبه فرمان خلقت وطبیعت، دارای یک سلسله حقوق و آزادی‌ است. این حقوق و آزادی‌ را هیچ فرد یا گروهی نمی‌تواند به هیچ ‌عنوان وبا هیچ نامی از افراد دیگر سلب کند. یکی از حقوق مسلم زنان، حق استقلال اقتصادی ومالی می باشد. رویکرد ادیان نسبت به استقلال اقتصادی ومالی زنان متفاوت است. دراینجا مختصرا نگاهی به حقوق اقتصادی زنان خواهیم داشت.

درتعالیم یهود، قیمومیت پدر بردختر،مطلق و بدون شرط است؛ یعنی حتی اگربخواهد، می‌تواند دخترش را بفروشد واین نکته در نوشته‌های ربیون آمده است: مرد می‌تواند دخترش را بفروشد، اما زن نمی‌تواند. مرد می‌تواند دختر را نامزد کند، اما زن نمی‌تواند.[1]

بررسی قوانین مربوط به مهریه وارث درتورات نشان می‌دهد که در دین یهود مهریه و ارث از حالت فطری خود، یعنی چیزی که بنابرفطرت، حق مسلم زن است، خارج شده و به پدر پرداخت می‌شود.[2]

اما ازآنجا که جهان مسیحیت، بیشترتحت‌تأثیرآموزه‌های تورات بوده است، نگرش‌ها و باورهایی که درمیان یهود نسبت به زن وجود داشت به جهان مسیحیت نیز راه یافت؛ اما به طور کلی اساس الهیات مسیحی درسده‌های نخستین، قائل به فرودستی زنان و درمقابل برتری مردان و ریاست آنان درنظام آفرینش است. این اندیشه، نظام اجتماعی پدرسالار را با نظام طبیعی یا نظام الهی آفرینش یکی می‌داند وهرتلاشی برای واژگونی این نظام، با اعطای استقلال به زنان یا دادن حقوق مساوی به آنان، طغیان و شورش علیه خدا به شمار می‌آید؛ بنابراین، اقتدار پدرانه، به عنوان نیروی واجد قدرت و حکومت بر دیگران، بیانگر ذات و ماهیت خداست. با این وجود از متون مقدس چنین برمی‌آید که در زمان بعثت حضرت عیسی(ع) برخی از زنان به شکل محدود، دارای حق مالکیت و استقلال اقتصادی بودند؛ در انجیل لوقا آمده است:

«چندی بعد عیسی سفری به شهرها و دهات ایالت جلیل کرد تا همه جا مژدهٔ ملکوت خدا را اعلام کند. آن دوازده شاگرد و چند زن که از روح پلید و یا از امراض شفا یافته بودند نیز او را همراهی می‌کردند. مریم مجدلیه که عیسی هفت روح پلید را از وجود او بیرون کرده بود. یونا، همسر خوزا (رئیس دربار هیرودیس) و سوسن ازجملۀ این زنان بودند. ایشان و بسیاری از زنان دیگر از دارایی شخصی خود، عیسی و شاگردانش را خدمت می‌کردند».[3] از بند آخر این متن می‌توان دریافت که زنان نیز به‌طور مختصر حق مالکیت شخصی داشتند.

اما در دین مبین اسلام وآیات قرآن کریم باصراحت حق مالکیت واستقلال اقتصادی زنان را اعلام کرد و فرمود: "وَلاَ تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلَی بَعْض لِّلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِّمَّا اکْتَسَبُواْ وَلِلنِّسَآءِ نَصِیبٌ مِّمَّا اکْتَسَبْنَ وَسْـئَلُواْ اللَّهَ مِن فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ کَانَ بِکُلِّ شَیْء عَلِیمًا"؛[4] نسبت به آنچه ندارید و خدا به دیگران بخشیده تمنا نکنید ،چون خدا به مقتضای حکمتش بعضی از شما را بر بعض دیگر برتری داده ، و چه مرد و چه زن از کار و کسبی که دارد بهره مند می گردد.

جملۀ «وَلِلنِّسَآءِ نَصِیبٌ مِّمَّا اکْتَسَبْنَ» به‌صراحت نشان می‌دهد که زنان مالک تلاش خویش‌اند و مالکیت آنان بر اموال، سرمایه‌ها و تلاش‌هایشان پذیرفته و مقبول است؛ با آنکه خداوند متعال می‌توانست بگوید هرکس مالک کسب خویش است، اما با دو جملۀ مستقل بر مالکیت زن نسبت به داشته‌هایش (همانند مرد) تأکید کرده است. در این آیه افزون ‌برآنکه مالکیت زن به رسمیت شناخته می‌شود، استقلال اقتصادی او نیز مورد تأکید قرار می‌گیرد؛ به‌این‌معنا که زن هم مالک تلاش خویش است و هم درتلاش اقتصادی، مستقل است و کسی نمی‌تواند از آن جلوگیری کند؛ چراکه واژۀ «اکتساب» به معنای تحصیل کردن وبه دست آوردن است و درواقع تلاش اختیاری و کوشش اقتصادی زن را تأیید می‌کند.

با نگاهی به سیرۀ پیامبر این نکته آشکار می‌گردد که زنان بسیاری در زمان آن حضرت به کار وفعالیت اقتصادی می‌پرداختند وکار آنان نیز مورد قبول وتأیید ایشان قرار می‌گرفت. در روایات ائمۀ اطهار(ع) نیز روایتی دیده نمی‌شود که اشتغال زن را به‌طور کلی حرام دانسته باشد، بلکه روایات بیشتر دربارۀ چگونگی حضور زن در اجتماع و کار وفعالیت او سخن گفته‌اند؛ به‌عنوان‌مثال زنی به نام «قیله» که تاجر بود احکام معامله را از رسول خدا پرسید و آن حضرت او را در جهت صحت معاملات راهنمایی فرمود.[5]

بنابراین می‌توان نتیجه گرفت، اشتغال زنان در رویکرد اسلامی همچون مردان باید درجهت شخصیت انسانی‌اش باشد و زمینه رشد وی را فراهم کند.

 

[1]. عهدقدیم، سفر خروج، ۲۱: ۷.

[2]. عهد قدیم، سفر تثنیه، ۲۲: ۲۸ ـ ۲۹.

[3] . عهد جدید، انجیل لوقا، ۸: ۲.

[4]. سوره نساء : ۳۲

[5]. ابن سعد، الطبقات الکبری ، ۸، ۳۱۱.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 6 =