به گزارش پیام خانواده، تعادل روحی و روانی بچهها در سنین مختلف به ویژه بزرگسالی به عوامل زیادی بستگی دارد که یکی از آنها رابطه مناسب با والدین (پدر و مادر) است. پدر نیمی از روان کودک را تشکیل میدهد و مادر نیمی دیگر را، اما در بیشتر مباحث از علمی گرفته تا مذهبی بیشتر تأکید بر نوع رابطه و نحوه ارتباط فرزند و مادر هست و کمتر به ارتباط فرزندان و پدر تأکید شده است.
هیچ کودکی از نظر روانی قادر به جدا کردن ذهن و روان خود از پدر و مادرش نیست. بر اساس پژوهشهای روان شناسی کودکانی که در پنج سالگی، پدرانشان به شکل مثبتی در مراقبت از آنها فعال بوده اند؛ سی سال بعد بزرگسالان همدل تری شده اند تا آنهایی که پدرانشان غایب بودند؛ بنابراین هم به لحاظ علمی و هم دینی و مذهبی وظیفه سنگینی پدران در تربیت فرزندانشان دارند که متأسفانه خیلی جاها مورد غفلت قرار میگیرد و برخی پدران تصور میکنند، چون بیشتر بیرون منزل هستند، این وظیفه تمام و کمال بر عهده مادران است.
در قرآن کریم آمده است که یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ (تحریم-۶):ای کسانی که ایمان آورده اید، خود و خانواده خود را از آتشی که هیزم آن مردم و سنگها هستند نگه دارید). اینجا منظور از محافظت در تفاسیر قرآنی ولایت پدر و مسئولیت پذیری او معنی میشود چرا که در روز قیامت پدران میبایست بابت نوع آموزش و مسئولیت هایشان در برابر بچهها پاسخگو باشند بنابراین اگر مانع آموزش فرزندان شده اند یا به یک مطاع اندک دنیا بسنده کردند و به نوعی حیات ابدی را در نظر نگرفته اند، مواخذه و عقوبت میشوند.
پیامبر اکرم (ص) به برخی از کودکان نگاه کردند و فرمودند: وای بر اولاد آخر الزمان از دست پدرانشان! سؤال شد یا رسول الله: آیا از پدران مشرکِ آنان؟ فرمودند: خیر، از دست پدران مؤمن آنها، چون واجبات دین را به فرزندانشان نمیآموزند، اگر اولاد آنها بخواهند، بیاموزند، آنان را منع میکنند و تنها به این قانع هستند که فرزندانشان از مال دنیا چیزی را به دست آورند. من از آنها بیزارم و آنها هم از من بیزارند.
مولفههای پدر خوب بودن چیست؟
حال میخواهیم با یکدیگر برخی از مولفههای اثرگذار رفتار پدر در فرزندان را مرور کنیم و یادآور شویم که پدران زحمتکشی که این روزها مدام بیشتر و سختتر از قبل بار زندگی را به دوش میکشند، چگونه باید از نقش پدری خود در خانه و تربیت فرزندان نیز محافظت کنند؟
۱-ارتباط صحیح پدر و مادر با یکدیگر
تعادل روحی و روانی به عوامل زیادی مربوط میشود. دو نمونه از کلیدیترین عوامل تعادل روحی فرزندان در خانواده شامل رابطه خوب پدر و مادر با یکدیگر که از سر محبت، تواضع و احترام باشد. بسیاری از فرزندان به دلیل نحوه نادرست رابطه پدر و مادرشان و اختلافاتی که با هم دارند به لحاظ روانی وابسته میشوند و یا شخصیتهای پرخاشگری شده و مدام در جنگ بین والدین آسیب میبینند؛ بنابراین به لحاظ علمی فرزندانی که دارای پدر و مادری با رابطه مناسب نیستند، خودشان نیز در آینده نمیتوانند ارتباطات مناسبی در زندگیهای شخصی شان با همسر و دیگران داشته باشند.
۲-رابطه مناسب پدر و فرزند
یک پدر خوب در سنین مختلفی که فرزندانش دارند، تلاش میکند بهترین نحوه و راه ارتباط با بچهها را داشته باشد. خیلی از دختران و پسران به خاطر عدم صمیمت با پدرانشان و عجز نوع صحبت کردن و رفتار صمیمانه با هم، برای جبران محبت به دیگران پناه میبرند. پدری که از آغوش گرفتن دخترش عاجز است باید بداند دخترش برای جبران محبت به فرد دیگری که ممکن است اختلاف سنی زیادی با او داشته باشد، پناه ببرد و انتظار رفتار پدری، همسری یا دوستی از او دارد که در نهایت هم ناکام خواهد ماند، چرا که هیچ کسی نمیتواندنقش پدری را به جز پدر واقعی برای فرزندی بازی کند مگر اینکه پدرخوانده دلسوزی باشد یا اینکه در جایگاه دیگری مثل عمو، دایی یا دیگر اطرافیان بتواند نقش خود را بازی کند وگرنه نقش پدری تنها برای یک پدر است و هیچ همسر یا دوستی نمیتواند این نقش را همزمان با هم ایفا کند.
۳-نحوه تعامل و بازی پدر با فرزندان
نوع بازیهایی که مادرها با فرزندانشان انجام میدهند، با بازی هایی که پدرها انجام میدهند، متفاوت است. کودکانی که هر دو نوع بازی را دارند به خوبی فعالیت های مناسب زندگی را میآموزند و رشد سالم و متعادل تری دارند. وقتی پدر با فرزندش بازی میکند، بیشتر جنبه هیجانی و تفریحی دارد، بر عکس بازی های مادرانه بیشتر آموزشی است و مادر ترجیح میدهد حین بازی به فرزندش آموزش بدهد.
کودک هنگام بازی با والدین دو دنیای مختلف را تجربه میکند، دنیاهایی که مکمل هم هستند و آموزش های هر دو، زندگی را بهتر به او میشناساند؛ بنابراین یکی از وظایف پدران بازی کردن با بچهها در سنین مختلف است از دوران نوزادی و لالایی گفتنهای خاص پدرانه و ایجاد احساس صمیت و امنیت در بچهها گرفته تا بازیهای فکری دوران نوجوانی و مشورتهای مختلف در سنین مختلف.
۴-مشارکت پدرانه در برنامههای زندگی فرزندان
پدرانی که در زندگی فرزندانشان مشارکت دارند، در پرورش کودکان همدل سهم بسزایی دارند. بر اساس پژوهشهای علمی کودکانی که در پنج سالگی، پدرانشان به طور مثبت به مراقبت فعال از آنها پرداخته، سی سال بعد انسانهای همدل تری از آنهایی بودند که پدرانشان غایب در تربیت و زندگی آنها بودند.
خیلی از پدران هستند متأسفانه اختیاری یا غیر اختیاری خود را از زندگی فرزندانشان کنار میکشند در حالیکه اینها به طور غیرمستقیم در ناخودآگاه بچه هایشان اثرگذاشته و قدرت تصمیم گیری برای آینده و اعتماد به نفس فرزندانشان را زایل میکنند.
۵-نحوه ارتباط صحیح پدرانه با فرزندان
پدران جوان باید بدانند که در برابر پاسخ به سوالات بچه هایشان صبور باشند و پاسخ را خیلی وقتها به خود بچهها واگذار کنند و اینطور نباشد که از سر خستگی روزانه کار همه چیز را حواله همسرانشان کنند و به بچه بگویند که از مادرت بپرس!
برخی از پدران نیز تصور میکنند که برای اینکه پسرانشان مرد شوند یا دخترانشان رفتار زنانه داشته باشند باید به آنها سلطه گری یا زیردستی یاد دهند. آموزش صفات و ویژگیهای مردانه برای پسران و صفات زنانه برای دختران راه و روش خاصی دارد اول اینکه میبایست به لحاظ جنسیتی آموزش صفات و رفتارهای مردانه به پدران سپرده شود، اما این به معنای این نیست که پدران صفات خشونت، زورگویی و خودرأیی را به پسرانشان آموزش دهند بلکه آموزش مسئولیت پذیری، منطق داشتن و تحمل مسائل در موقعیتهای سخت و انتخاب بهترین راهها اول از همه با محبت و مهربانی و سپس الگویی که خودشان در زندگی میروند، شدنی است.
۶-تقویت عزت نفس در فرزندان
بزرگی میگفت: پدرم، ارزشمندترین هدیه را به من داد او مرا باور داشت. اولین منبع اعتماد به نفس هر انسان این است که پدر و مادر او را باور داشته باشند. اگر میخواهید فرزند موفقی داشته باشید این اولین گام است. وگرنه تحقیر بچهها جلوی جمع یا در محیط خانواده، تنها بچههای توسری خور و کم اعتماد به نفس بار میآورد که در آینده عقدههای روانی شان را مدام با خود به دوش میکشند و به خود و دیگران آسیب میرساند؛ بنابراین حضور مثبت و ارزشمند پدر در زندگی کودک باعث ایجاد حرمت نفس، امنیت، اعتماد به نفس و توانایی بیشتر در بچهها خواهد شد.
۷-دعای پدر در حق فرزندان
پیامبر اسلام (ص) میفرمایند که یکی از وظایف پدری دعای پدر برای فرزند است که مانند دعای پیامبر برای امت خویش است. در نهایت اینکه تربیت کودک تنها بر عهده مادر نیست و تربیت صحیح پدرانه نیز با حوصله، صبر و شکیبایی و خوش اخلاقی صورت میگیرد. پدر خوش اخلاق و با حوصله بچهها را با شخصیت تربیت میکند و مثل یک حوضی میشود که بچهها در آن شنا میکنند. امام حسین (ع) میفرمایند که فرزند دریاست و خودش هم در همین دریای صبر و حوصله پدر و جدش رشد کرده و یک شخصیت بزرگ شده است.