به گزارش پایگاه خبری پیام خانواده؛ در سالهای اخیر، شبکه نمایش خانگی در ایران با رشد چشمگیری از نظر تولیدات سریالی مواجه شده است؛ بستری که به واسطه محدودیتهای کمتر نسبت به تلویزیون رسمی، مخاطبان زیادی بهویژه در نسل جوان را جذب کرده است. اما در کنار داستانپردازی قوی، بازیگران محبوب و بودجههای میلیاردی، یک مؤلفه دیگر نیز در حال تثبیت شدن در این سریالهاست: سیگار.
بهراحتی میتوان صحنههای متعددی را در سریالهای پربازدید چون «قورباغه»، «یاغی»، «خسوف»، «زخم کاری»، «آکتور»، «آبان»، «تاسیان» و دهها عنوان دیگر یافت که در آن شخصیتهای اصلی یا فرعی در حال کشیدن سیگار هستند. این حضور پررنگ، تنها یک عنصر صحنهآرایی نیست؛ بلکه حامل یک پیام فرهنگی خطرناک است: سیگار کشیدن نهتنها عادی است، بلکه گاهی نشانهای از بلوغ فکری، استقلال یا حتی هنرمندی به حساب میآید.
از هنر تا عادت: روند عادیسازی چگونه شکل میگیرد؟
کارشناسان رسانه و روانشناسی اجتماعی معتقدند که تکرار یک رفتار در قالبهای جذاب و شخصیتهای تأثیرگذار میتواند به مرور باعث عادیسازی آن رفتار در ذهن مخاطب شود. در ادبیات تخصصی به این پدیده «طبیعتنمایی رسانهای» (Media Normalization) میگویند.
در مورد سیگار، ماجرا دقیقاً به همین شکل پیش میرود. شخصیت کاریزماتیک داستان، اغلب مردی متفکر، گوشهگیر یا درگیر چالشهای عمیق است که در سکانسهایی تأملبرانگیز، سیگاری روشن میکند و به افق خیره میشود. یا زن جوانی که در یک کنش اعتراضی یا لحظهای احساسی، نخ سیگار به دست دارد. این تصاویر، حتی اگر با نیت انتقادی خلق شده باشند، به علت زیباییشناسی تصویری، اغلب تأثیر وارونه میگذارند.
نوجوانان، مخاطبان بیدفاع در برابر الگوهای غلط
بر اساس پژوهشی که در سال ۱۴۰۲ توسط یک نهاد پژوهشی دانشگاهی در تهران صورت گرفته، بیش از ۷۰ درصد نوجوانانی که بیننده سریالهای شبکه نمایش خانگی هستند، حداقل یک بار رفتار کشیدن سیگار را از یکی از شخصیتهای مورد علاقه خود تقلید کردهاند.
نوجوانان در سنی قرار دارند که هویتیابی و تمایز از خانواده برایشان مهم است. در این مسیر، تأثیرپذیری از الگوهای رسانهای، بهویژه شخصیتهایی که "متفاوت" یا "عاصی" به نظر میرسند، بسیار پررنگ میشود. اگر این شخصیتها رفتارهای پرخطری چون سیگار کشیدن را به نمایش بگذارند، پیام نهایی برای مخاطب میتواند بسیار گمراهکننده باشد.
فقدان هشدار و اطلاعرسانی: سکوتی نگرانکننده
یکی دیگر از نقدهای وارد به روند فعلی سریالسازی در شبکه نمایش خانگی، عدم وجود هرگونه هشدار درباره مضرات دخانیات است. برخلاف تلویزیون رسمی که قوانین مشخصی در این زمینه دارد، در شبکه نمایش خانگی چنین نظارت یا محدودیتی اعمال نمیشود.
در کشورهای توسعهیافته، نمایش مصرف دخانیات در فیلمها و سریالها اغلب با محدودیت سنی، درج هشدار و حتی پرداخت جریمه همراه است. اما در ایران، نه تنها چنین سازوکاری وجود ندارد، بلکه گاه خود فیلمسازان نیز به سیگار به عنوان ابزار ساخت شخصیت یا «سبکسازی» رجوع میکنند.
نگاه تولیدکنندگان: ابزار دراماتیک یا بیمسئولیتی اجتماعی؟
وقتی با برخی نویسندگان و کارگردانان صحبت میکنیم، آنها از سیگار به عنوان ابزاری برای تعمیق شخصیتپردازی یا ایجاد فضاسازی دراماتیک یاد میکنند. به اعتقاد آنها، شخصیتهایی که دچار بحران هویت یا درگیریهای ذهنی هستند، «منطقاً» ممکن است سیگاری باشند. اما منتقدان بر این باورند که حتی در صورت نیاز دراماتیک، باید حد و مرزی برای نمایش این رفتار تعیین شود؛ بهویژه در مورد شخصیتهایی که محبوب و تأثیرگذارند.
وزارت بهداشت چه میگوید؟
وزارت بهداشت بارها در بیانیههای خود نسبت به عادیانگاری مصرف سیگار در رسانهها هشدار داده است. به گفته یکی از مسئولان معاونت سلامت، «در حال حاضر بیشترین حجم تبلیغ غیرمستقیم دخانیات از طریق شبکه نمایش خانگی انجام میشود، و این موضوع بهویژه برای نوجوانان نگرانکننده است.»
همچنین بر اساس قانون جامع کنترل دخانیات، هرگونه ترویج یا تبلیغ مستقیم یا غیرمستقیم محصولات دخانی ممنوع است. اما به دلیل نبود نهاد ناظر مشخص بر شبکه نمایش خانگی، این قانون عملاً در این فضا اجرا نمیشود.
راهکار چیست؟ محدودیت یا مسئولیتپذیری؟
محدودیتهای اجباری، اگرچه بخشی از راهحل هستند، اما کافی نیستند. راهکار پایدارتر، مسئولیتپذیری اجتماعی فیلمسازان و تولیدکنندگان است. رسانه باید نسبت به اثرات رفتاری و تربیتی خود آگاه باشد و از ایجاد الگویی آسیبزا خودداری کند. از سوی دیگر، والدین، مدارس و نظام آموزشی نیز باید توان رسانهای فرزندان را تقویت کنند تا با نگاه نقادانهتری به محتواهای مصرفی بنگرند.
دود سیگار فقط در قاب نمیماند
نمایش عادی و بیپروای دخانیات در سریالهای پرمخاطب، فراتر از یک سکانس هنری یا ابزار روایت است. این صحنهها بهویژه در ذهن نوجوانانی که هنوز قدرت تحلیل انتقادی را بهطور کامل بهدست نیاوردهاند، نقش میبندند و میتوانند به الگویی برای رفتار واقعی تبدیل شوند.
شبکه نمایش خانگی، به عنوان یکی از پرنفوذترین بسترهای رسانهای امروز ایران، وظیفه دارد که میان آزادی بیان و مسئولیت اجتماعی تعادل برقرار کند. در غیر این صورت، جامعه باید هزینه تربیتی و بهداشتی سنگینی برای تصاویری بپردازد که تنها در ظاهر سرگرمکنندهاند، اما در باطن، سبکی مخرب از زندگی را به تصویر میکشند.