صادق زاده

محمدحسن صادق‌زاده، پژوهشگر و مستندساز حوزه خانواده، با اشاره به جریان‌های ضدخانواده در رسانه‌های داخلی به‌ویژه سینما و شبکه نمایش خانگی، این رویکرد را حاصل نفوذ ایدئولوژی‌های ضدخانواده در نظام آموزش هنر و علوم انسانی کشور دانست و گفت: «وقتی پدر در آثار هنری یا بی‌عرضه است یا شیطان، نباید انتظار داشت که اقتدار خانوادگی باقی بماند.»

به گزارش پایگاه خبری پیام خانواده؛ محمدحسن صادق‌زاده، پژوهشگر و مستندساز حوزه خانواده، در گفت‌وگویی تفصیلی با محوریت تحلیل ساختارهای ضدخانواده در رسانه‌های داخلی عنوان کرد: تنها کشور با درآمد بالا که نرخ زاد و ولدش بالاتر از نرخ جایگزینی است، رژیم صهیونیستی است. این موضوع قابل تأمل است. آن‌ها ساختارهای خانوادگی خود را شبکه‌وار طراحی کرده‌اند.

او افزود: اما مشکل جدی ما رسانه‌های داخلی هستند؛ به‌خصوص در حوزه سینما و شبکه خانگی که به شدت به خانواده حمله می‌کنند و به‌طور خاص، جایگاه پدر را مورد هجمه قرار می‌دهند. فیلم‌ها طوری طراحی می‌شوند که پدر یا یک آدم بی‌عرضه است، یا شیطان، یا هر دو.

صادق‌زاده با طرح این پرسش که چرا این اتفاق می‌افتد، ادامه داد: آیا چون به این نوع نگاه جایزه می‌دهند؟ بله، ولی ریشه اصلی این جریان، ایدئولوژی‌ای است که در نظام آموزش هنری ما جا افتاده؛ ایدئولوژی‌ای که بازتاب گسترده‌تری از علوم انسانی مدرن است.

به گفته او، این نگاه، با مکتب فرانکفورت در ارتباط است؛ مکتبی که اساساً ضدخانواده است. مثلاً روش تحقیقاتی "تست اف" که بعد از جنگ جهانی مطرح شد، پدر را به‌عنوان عامل شکل‌گیری فاشیسم معرفی کرد. اقتدار پدر، اقتدار خانوادگی و حتی نقشه خانوادگی، همه به‌عنوان نیروهایی منفی شناخته شدند که جامعه را به سمت فاشیسم سوق می‌دهند.

وی تأکید کرد: کسی که با چنین ذهنیتی در دانشکده‌های هنر و علوم انسانی آموزش می‌بیند، قرار نیست پدر مقتدر خوبی را به تصویر بکشد. اقتدار در ذهن او جایگاهی ندارد. این یک مشکل بنیادین فکری است که باید به آن پرداخته شود.

این مستندساز در ادامه تصریح کرد: خیلی از کسانی که وارد هنر و سینما می‌شوند، متأسفانه خودشان مشکلات خانوادگی دارند. در برخی موارد، حتی احساس نفرت از پدر درونشان نهادینه شده. این هم خودش مسئله‌ای است که باید بررسی شود.

صادق‌زاده درباره راه‌حل‌ها گفت: ما نیاز داریم به نهادهای جایگزین. باید افرادی را تربیت کنیم که کنشگر هنری باشند؛ فیلم‌سازان و برنامه‌سازانی که نگاه مثبت و سازنده‌ای به خانواده دارند. به‌جای اینکه منتظر اصلاح نظام آموزشی فعلی باشیم، باید در مسیر تولید، افراد را جدا کنیم و موازی با آن‌ها کار تربیتی انجام دهیم.

او با اشاره به تجربه‌های شخصی خود توضیح داد: من تجربه‌هایی در این زمینه داشتم. البته استثناست، ولی کارساز بوده. باید ببینیم چرا رسانه در کشور ما ضد خانواده عمل می‌کند. در کنار آن، به‌نظر من کارهایی که هنوز انجام نشده یا به اندازه کافی انجام نشده، تولید منابع و کتابچه‌هایی است که خانواده را از منظر فرهنگی تبیین کند.

وی همچنین گفت: یک امتیاز بزرگ ما در شرایط فعلی این است که غرب در حال رسیدن به مرحله نتایج آزمایش حذف خانواده است. آن‌ها یک قرن مسیر عبور از خانواده را طی کردند و حالا نتیجه‌اش را می‌بینند. دیگر در مرحله آزمون نیستند، بلکه دارند نتایج را تجربه می‌کنند.

صادق‌زاده با استناد به آمارهایی جهانی تصریح کرد: در جامعه ایرانی، بیش از ۵۰ درصد تولدها خارج از ازدواج رسمی والدین است. در انگلستان، همین آمار وجود دارد. بسیاری از کودکان پدری ندارند. مادر تنها، بدون هیچ پدری، فرزند را به دنیا می‌آورد. در آمریکا، در مقطع دبیرستان، نوجوان‌ها باردار می‌شوند. حتی جوان نمی‌دانند که جنسیت چیست یا خوب است یا بد.

او افزود: ما باید این واقعیت‌ها را به گوش مردم خودمان برسانیم. مفاهیمی مثل ازدواج، اخلاق جنسی و آزادی، نیاز به بازتعریف دارند. در رسانه‌های ما، بحث آزادی به معنای مطلق آن مطرح می‌شود، اما در واقع، آزادی باید چارچوب داشته باشد. انسان موجودی مختار است، اما آزادی باید در نسبت با خیر مطلق و خدا تعریف شود.

این پژوهشگر حوزه خانواده ادامه داد: رسانه، نقش تعیین‌کننده‌ای در شکل‌دهی این مفاهیم دارد. متأسفانه امروز رسانه‌ها جامعه را به سمت فشارهای سیاسی هدایت می‌کنند و فشار اجتماعی را جایگزین منطق کرده‌اند. از نظر من، در تاریخ معاصر، هیچ کشوری تا این اندازه تحت جنگ رسانه‌ای و روانی قرار نگرفته است؛ چه از خارج و چه از داخل کشور.

صادق‌زاده همچنین تأکید کرد: ما باید مهندسی معکوس انجام‌شده علیه خودمان را یاد بگیریم. کافی است در شهری یک عمل خلاف قانون انجام شود، چند ماه بعد آمار بیماری‌های مقاربتی، بارداری‌های قبل از ازدواج و مشکلات اجتماعی افزایش می‌یابد. چرا این‌ها بررسی نمی‌شود؟

او با انتقاد از کم‌کاری برخی نهادهای علمی گفت: موسسات تحقیقاتی داریم، اما آن‌طور که باید، کار نمی‌کنند. مثلاً در همین رسانه‌های آن‌ها، تمسخر نقش کلیدی دارد. ابزار اصلی رسانه‌های اجتماعی و جریان چپ جهانی، تمسخر است. همین تمسخر، جنبش‌ها را می‌سازد و جهت می‌دهد.

در پایان، محمدحسن صادق‌زاده با اشاره به تجربیات شخصی خود گفت: ما هم باید از این سازوکارها استفاده کنیم، اما در مسیر درست. تجربه شخصی من نشان می‌دهد که می‌توانیم جنبش‌های فرهنگی را راه بیندازیم؛ مثل آنچه برای افزایش آگاهی درباره سقط جنین انجام دادیم. آن جنبش، در کشورهای دیگر هم تکرار شد. این ظرفیت وجود دارد. فقط باید خودآگاه و با برنامه وارد میدان شویم.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 13 =

آخرین‌ها