به گزارش پایگاه خبری پیام خانواده؛ همانگونه که داشتن قدرت تصمیم گیری خوب از مهمترین ویژگیهای اساسی یک شخصیت قوی و موفق محسوب میشود، به همان ترتیب ضعف در تصمیم گیری نیز از بدترین اوصاف ویژگیهای افراد سرخورده و شکست پذیر میباشد.
«هنر تصمیم گیری» یک دارو نیست که جرعههایی چند را از آن به افراد بنوشانیم و به موجب آن فرد مردد و ضعیف در تصمیم گیری، به فردی توانا و دارای قدرت تصمیم گیری خوب تبدیل گردد.
در این مورد ضروری است که از همان دوران کودکی که هنوز انسان دوران آغازین زندگی خود را تجربه میکند، وی را با این ویژگی مأنوس سازیم تا هر چه بر عمر او افزوده میشود و بیشتر به ژرفای زندگی پا مینهد، این ویژگی نیز در وی نهادینه شود و جزو سرشت او گردد.
دکتر «فیرنوت جونسون» در کتاب خود «Chemical dependence» این موضوع مهم و حیاتی را مورد بحث قرار داده و مبحث «هنر تصمیم گیری» در اطفال را در ۱۰ نکته خلاصه کرده که این نکات از زیباترین و عمیقترین مطالبی است که پیرامون این موضوع مطرح گردیده است.
او میگوید: برای این که هنر تصمیم گیری در کودکان تقویت شود بایستی نکات زیر را در مورد آنان اجرا کنیم: آنها عبارتند از:
۱ـ در هنر تصمیم گیری برای کودکان الگو باشیم:
هر یک از ما در زندگی با مسایلی روبرو بوده و در مورد آنها تصمیماتی را اتخاذ کردهایم. لازم است که در مورد این تصمیمها و گامهایی که با تصمیم گیریهای خود پیمودهایم، با کودکان سخن بگوییم و ضمن تبیین و توضیح مراحل تصمیم گیری خویش به آنان، این مجال را بدهیم که در مورد تصمیمات ما مشارکت و اظهارنظر کنند.
۲ـ در هنر تصمیم گیری برای کودکان مشاور و مرجع باشیم:
به جای آن که فقط راهکارها و دستورالعملها را به کودکان ارایه دهیم و نزد آنان این گونه وانمود کنیم که ما بهتر میدانیم که چه چیز برای آنان بهتر است، لازم و ضروری است که در مقام مرجع و مشاور برای آنان ظاهر شویم و در این لوا، آنها را یاری کنیم تا به خوبی در امور روزمره خود تصمیم گیری کنند.
برای تقویت قدرت تصمیم گیری در کودکان بایستی گامهای چهارگانه ذیل را بپیماییم:
۱ـ به آنها بیاموزیم که تصمیمی که اتخاذ کردهاند در بلندمدت چه آثاری خواهد داشت.
۲- به آنها بیاموزیم که چه گونه این آثار و پیامدها و آنچه در بلندمدت بر آن مترتب میشود را ارزیابی کنند و بسنجند.
۳- در آموزش مهارتهای مذکور به کودکان حوصله به خرج دهیم و عجله نکنیم زیرا کودکان تصمیم گیری براساس این اصول و مبانی را به راحتی هضم نمیکنند.
۴ـ مهمتر از صبر کردن و حوصله به خرج دادن در این مورد آن است که همواره پیرامون راهها و اسلوبهای عملی برای آموزش این مهارتها به کودکان بیاندیشیم و در این راستا تلاش کنیم.
چگونه هنر تصمیم گیری را در کودکان تقویت کنیم (۲)
در مبحث قبل دو مورد از نکات دهگانهای که دکتر فیرنون جونسون در کتاب «Chemical dependence» پیرامون چهگونگی ارتقای قدرت تصمیم گیری در کودکان مطرح کرده بود را متذکر شدیم. در ادامه ایشان میگوید: دیگر اقدامات لازم در این مورد آن است که:
۳- کودکان را با سؤالاتی چون «چه میشود اگر؟» کنجکاو کنیم:
برای تقویت قدرت تصمیم گیری در کودکان بایستی قانون احتمالات را به آنان بیاموزیم و با قرار دادن آنها در برابر سؤالاتی چون «چه میشود اگر؟» به آنها این جرأت را بدهیم که با شجاعت پیرامون راهکارهای بهتر و فرجام امور بحث و جستوجو کنند. به عنوان مثال کاری کنیم که ذهن کودک کنجکاو شود و از خود بپرسد: اگر من یا دوستم این سؤال را بپرسیم چه میشود؟ اگر از من چنین سؤال یا چنان سؤالی پرسیده شود یا اگر چنین اتفاق یا چنان اتفاقی بیافتد چه خواهد شد!…
۴ـ به کودکان اجازه دهیم اشتباه را تجربه کنند:
برای آن که موتورسواری را بیاموزیم حتماً چندین بار سقوط و وارونه شدن موتور را تجربه خواهیم کرد و اگر از خوف آن که ممکن است موتور از کنترل خارج شده و سقوط کند، دست از این کار بکشیم، هیچگاه موتورسواری را نخواهیم آموخت. بر همین اساس لازم است که به کودکان فرصت دهیم اشتباه را تجربه کنند و در این مورد لازم است که در قبال تصمیمهای نادرستی که توسط آنها اتخاذ میشود و موافق میل ما نیست صبور باشیم، و حوصله به خرج دهیم.
۵- کودکان را به حضور در جمع سایر اطفال تشویق کنیم:
کودکان را تشویق کنیم تا در جمع سایر اطفال و کودکان حضور پیدا کنند و به آنها این فرصت را بدهیم که فعالیتهایی را روزانه انجام دهند و هم خود در این مورد تصمیم گیری کنند و هم سایر کودکان را در تصمیم گیری یاری و مساعدت نمایند.
۶ـ وقتها را برای سخن گفتن با کودکان پیرامون هنر تصمیم گیری مغتنم شماریم:
بایستی در پی فرصتهایی باشیم تا در آن پیرامون هنر تصمیم گیری – به ویژه در فضاها و مواردی که اگر تصمیم اشتباهی در مورد آن اتخاذ شود، خطرناک نیست ـ با کودکانمان سخن بگوییم. امروزه برنامههای تلویزیونی و فیلمها و و کتابهای رمان و لطیفهها و روزنامهها، بخش زیادی از اوقات مردم را به خود اختصاص داده و این در حالی است که: همچون بسیاری از مردم میتوان از این فرصتها استفاده کرد و تصمیمات متعددی را در مورد آن اتخاذ نمود.
چگونه هنر تصمیم گیری را در کودکان تقویت کنیم (۳)
دکتر فیرنون جونسون در ادامه متذکر میشود: دیگر اقداماتی که لازم است در این مورد انجام گیرد تا هنر تصمیم گیری در کودکان تقویت شود عبارتند از:
۷- کودکان را تشویق کنیم:
وقتی کودک تصمیم به انجام کاری گرفت و در بلندمدت به نتایجی نایل آمد، بایستی این آثار و نتایج کار او را مورد توجه قرار دهیم و با دادن هدایا و پاداشهایی به خاطر این اقدام او، وی را تشویق کنیم تا فعالیت و کاری که آغاز کرده است را به طور کامل به انجام رساند. بسیاری از کودکان گاه کاری را با انرژی و ذوق فراوان شروع میکنند اما دیری نمیپاید که خسته و سست میشوند و انگیزه خویش را در مورد انجام آن از دست میدهند.
٨ـ با کودکان در پروژهها و فعالیتهایشان کمک کنیم:
در حقیقت کمک کردن با کودکان در انجام پروژهها و طرحهای آنان مشکل است و حوصله و صبر زیادی را میطلبد تا به فرجام رسد. با این وجود ضروری است که در ابتدای فعالیت و طرحشان، با پرس و جو کردن از اندیشه و فکر آنها، برای پایان رساندن این طرح به یاری آنها بشتابیم و به آنان این فرصت را بدهیم که خود در موارد مشکلی چون انتخاب مواد و رنگ موردنظر، تصمیم گیری کنند.
۹ـ به جای کودکان تصمیم نگیریم:
در برخی موارد چون خرید نوع لباس و پس انداز کردن یا خرج کردن پول توجیبی لازم است که حتماً کودکان را آزاد بگذاریم تا خود تصمیم گیری کنند و لذا هر چند ما معتقد باشیم که مثلا فلان لباس یا فلان کار بهتر است، نباید در این مورد به جای کودکان تصمیم گیری کنیم.
ما باید این نکته را درک کنیم که شانه خالی کردن از تصمیمات کودکان در حوزه مسئولیتشان، مطلوب و شایسته نیست زیرا هدف پدر و مادر از همه این اقدامات آن است که فرزندان خود را به و گونهای تربیت کنند که با حقایق زندگی مواجه شده و آن را درک کنند.
بر همین اساس ضروری است که این مجال را به آنان بدهیم تا در کارهایی که در حد و وسع آنان است، مشارکت کنند و مهارتهای زندگی و آن چه در آینده به آنان کمک خواهد کرد تا در تمامی اوضاع و شرایط زندگی تعاملی فعال و کارآمد داشته باشند را بیاموزند.
۱۰ـ به جای سخن گفتن گوش فرا دهیم:
قاعده ما در فرایند ارتقا و تقویت هنر تصمیم گیری در اطفال آن است که ما برای آنها مرجع و منبع باشیم و لذا بهتر است به جای آن که مدام به سخنرانی و نصیحت برای کودکان بپردازیم، به سخنان آنها گوش فرا دهیم (و بر کارهای آنان نظارت داشته باشیم). بدیهی است کودکان بیشتر با تمرین کردن چیزی را فرا میگیرند.
آن چه گفتیم مراحل دهگانهای بود که برای ارتقا و تقویت «هنر تصمیم گیری» در اطفال و جهت شکل دادن شخصیتی قوی در آنان، بسیار اساسی و ضروری است و با انجام این مراحل، میتوانیم خصوصیات و ویژگیهای منفی شکل گرفته در آنان که در نتیجه بیتوجهی به همین نکات دهگانه و براثر نوع تعامل ما نسبت به آنان در آنها ایجاد شده را زایل کنیم.
برخی از ما با کودکان همچون عروسکهایی بیروح برخورد میکنیم و به هر جا و هرگونه که خواستیم در زمان دلخواه خود آنان را سوق میدهیم.
برخوردهایی اینچنین با کودکان موجب میشود که بسیاری از آنان اعتماد به نفس نداشته باشند و در تمامی مسایل زندگی، به پدر و مادر و خدمتکار آنان متکی باشند و همچون کودکان عقب افتاده ذهنی در جامعه ظهور پیدا کنند.