نوشت افزار

بازار ۳۵ هزار میلیارد تومانی نوشت‌افزار در ایران، با وجود سهم ۶۰ درصدی تولید داخلی، با چالش‌های پیچیده‌ای دست و پنجه نرم می‌کند. از سهم نزدیک به صفر کاغذ ایرانی در تولید دفاتر و قطعی برق گرفته تا مافیای توزیع و چرخه معیوب کاراکترسازی، همه و همه مانع از شکوفایی این صنعت خلاق شده‌اند. این گزارش به بررسی مشکلات ساختاری و دلایل رکود بازار نوشت‌افزار در ایران می‌پردازد و نشان می‌دهد که چرا تولیدکنندگان ایرانی با وجود ارائه کیفیت بالا، نمی‌توانند سهم خود را در بازار افزایش دهند و این صنعت چگونه به یک بازار فصلی و محدود تبدیل شده است.

به گزارش پایگاه خبری پیام خانواده؛ «مافیای توزیع بازار را گرفته»، «سهم کاغذ ایرانی در بازار نزدیک به صفر درصد». این دو خبر شرحی کوچک‌ است از بازار کنونی نوشت‌افزار در ایران. بازاری 35 همتی که بنا بر گفته مهدی کلانتری، مدیرعامل مجمع ایران‌نوشت در گفت‌وگو با «فرهیختگان»، سهم نوشت‌افزار ایرانی در آن بالای 60 درصد است. کلانتری می‌گوید برگ برنده ما در بازار خودکار، مداد و مدادرنگی، جامدادی و کیف است و در برخی از این اقلام مثل خودکار نزدیک به بالای 80 تا 90 درصد از بازار دست تولیدکننده ایرانی است. با این حال در حوزه دفتر مسئله داریم و کاغذهای ایرانی تقریباً هیچ سهمی در بازار ندارند، چون نمی‌توانیم کاغذ سفید تولید کنیم. این عدد «نزدیک به صفر» را بگذارید کنار آماری که در شهریور 1401 مهدی یوسف‌وند، مدیرعامل «خانه خلاق و نوآوری تم» می‌گوید و میزان کاغذ ایرانی در بازار نوشت‌افزار را حدود 20 درصد عنوان می‌کند. این یعنی در سه سال اخیر، همان سهم 20 درصدی هم از دست می‌رود. سهمی که نشان می‌دهد بازار یکی از مهم‌ترین صنایع خلاق در کشور علی‌رغم توسعه‌ها دچار اشکالاتی جدی شده. محسن گلستانی، رئیس اتحادیه صنف نوشت‌افزار تهران در گفت‌وگویی با میزان می‌گوید: «برخی کالاهای ما با کاهش تولید روبه‌رو بودند و برخی دیگر رشد داشتند، اما درمجموع ۲ چالش اساسی تولید را با مشکل مواجه کرد؛ اول قطعی برق و دوم تخصیص ارز برای واردات مواد اولیه.» با این حال، وقتی به احوالات بازار نوشت‌افزار در ایران نگاه می‌کنید اوضاع پیچیده‌تر از قطعی برق و تخصیص ارز است. داستان، داستان چرخه‌های ناقص تولید و مافیا است.

مسئله اینجاست؛ چرخۀ صنعت کامل نشده

صنعت نوشت‌افزار در سال‌های اخیر رشد قابل توجهی را تجربه کرده و علت اصلی آن صرفه اقتصادی بازار برای مخاطب ایرانی است. به عنوان مثال قیمت خودکار برای یک خودکار معمولی در بازار آمریکا از 12 تا 75 سنت (12 تا 75 هزارتومان) است و حتی اگر سود 30 درصدی واردات (مینیمم سود بازار) را در نظر بگیریم، این رقم به 15 تا 98 هزارتومان می‌رسد. در صورتی که قیمت خودکار باکیفیت ایرانی در بازار کنونی ایران 7 تا 30 هزار تومان است و با رقم 10 هزارتومان می‌شود صاحب یک خودکار باکیفیت شد. در چنین شرایطی منطقی به نظر می‌رسید که بازار نوشت‌افزار بیفتد در دست ایرانی‌ها. تولیدکنندگان ایرانی در نسبت با چینی‌ها به مراتب کیفیت بالاتری را ارائه می‌دادند و برای مصارف صنعتی و اداری کاملاً به صرفه بودند اما نکته اینجاست که در بازار نوشت‌افزار کودک و نوجوان که بخش اصلی بازار را شامل می‌شود، ایرانی‌ها هنوز دچار ایرادات جدی هستند.

چرخۀ کاراکترسازی در ایران معیوب است

در نمایشگاه ایران‌نوشت سال گذشته که مهم‌ترین مکان برای عرضه تولیدات بومی در کشور است، مهم‌ترین ایرادی که به چشم می‌آمد مسئله عدم حضور کاراکترهای ایرانی روی نوشت‌افزارها و تولیدات کودک و نوجوان بود. تولیدکنندگان ایران‌نوشت، یا از تصویر شهدا برای تولیداتشان استفاده می‌کردند یا با کمک هوش مصنوعی تولیداتشان را سر هم‌بندی کرده بودند؛ دلیلش چه بود؟ اینکه ما نمی‌توانیم از کاراکترهای ایرانی روی جلدهایمان استفاده کنیم و از طرفی انیمیشن‌سازها نمی‌خواهند کاراکترهایشان به راحتی وارد چرخه صنعت لوازم‌التحریر بشود و در سویی دیگر برای تولیدکننده لوازم‌التحریر صرف ندارد برای کاراکترهایی که چندان میان بچه‌ها مشهور نیستند سرمایه‌گذاری کند و بخشی از فروشش را به سازنده آن محتوا بدهد. به عنوان مثال، بنا بر آمار به دست آمده «فرهیختگان»، صداوسیما برای استفاده از کاراکترهایش در آثار و تولیدات صنعت نوشت‌افزار حدود 4 تا 5 درصد فروش را می‌خواهد و طبیعتاً تولیدکنندگان عمده لوازم‌التحریر نمی‌خواهند 5 درصد از فروششان را برای آثاری بدهند که حتی بچه‌ها کاراکترهایش را هم نمی‌شناسند. کلانتری می‌گوید: «مشکل اصلی لوازم‌التحریر در ایران این است که چرخه‌اش راه نیفتاده. ما از طراحی، تولید و مصرف تا بازگشت به آغاز چرخه و دوباره طراحی و... را نداریم. مثلاً در مسئله طراحی ما کاراکترسازیمان همزمان با تجاری‌سازی نیست. تولیدکننده می‌رود و انیمیشنش را می‌سازد، فرض کنید پولش را هم می‌رود از فلان سازمان می‌گیرد. به قول سینمایی‌ها که می‌گویند فیلم‌های ایرانی دغدغه گیشه ندارند، در حوزه انیمیشن هم همین است. کسی دغدغه تجاری‌سازی اثر را ندارد. الان بیشترین حجم کاراکترسازی ما در انیمیشن و سریال برای صداوسیماست. صداوسیما هم خیلی دغدغه ورود به نوشت‌افزار را ندارد. می‌خواهد آنتن خودش را پر کند و دغدغه تجاری‌سازی ندارد، درصورتی‌که می‌دانیم در جهان تجاری‌سازی یک بخش جدی از درآمد انیمیشن‌سازهاست. الان همین دیزنی بخش مهمی از درآمدش را از تجاری‌سازی درمی‌آورد و به صرف فروش کاراکتر به فلان تولیدکننده محدود نمی‌شود و حتی پس از دادن حق امتیاز به فلان تولیدکننده خودش پشت کالاها قرار می‌گیرد و آن را به دیزنی‌لند و هزار و یک فروشگاه دیگر می‌برد و وظیفه معرفی آن را هم بر عهده می‌گیرد.» بنا بر گفته کلانتری ارگان‌ها اصولاً نمی‌خواهند وارد چرخه صنعت لوازم‌التحریر بشوند و حتی زمانی هم که پای میز مذاکره می‌نشینند، اعداد و ارقامی که می‌گویند با شرایط بازار لوازم‌التحریر نمی‌خواند و همین یک سیکل معیوب می‌سازد. این‌ها نمی‌خواهد ارزان بفروشند و آن‌ها نمی‌خواهند گران بخرند.

شیوۀ بازاریابی دهۀ هفتادی بازار را کوچک می‌کند

سهم تولیدات نوشت‌افزار در تبلیغات سطح شهر و یا تبلیغات تلویزیون تقریباً صفر است. همین چند سال قبل شرکت‌هایی همچون پنتر، کیان و آریا سهمی از تبلیغات تلویزیونی یا تبلیغات شهری داشتند اما عملاً اکنون نه هزینه‌ای برای تبلیغات می‌کنند و نه انگیزه‌ای برای گسترده کردن بازارشان دارند. مهم‌ترین دلیل این اتفاق حاشیه سود حداقلی‌ است که این صنعت در نظر گرفته‌ و نمی‌خواهد فراتر از همین چهارچوب فعلی پایش را بگذارد. یکی از دلایل این اتفاق واردات محدود است. اصولاً تولیدکنندگان ایرانی کیفیت تولیداتشان بر چینی‌ها می‌چربد اما از نظر زیبایی و جذابیت تولیدات، ایرانی‌ها تا حد زیادی عقب‌ترند. از طرفی چون بازار حاشیه سود خیلی زیادی ندارد، تولیدکنندگان تازه ترغیب نمی‌شوند که سرمایه‌ای به بازار نوشت‌افزار بیاورند و چرخه حرکت دوباره کند می‌شود. به عنوان مثال تولیدکنندگانی مانند کیان که در تولید خودکار قدرتمند ظاهر شدند، نخواستند یا نتوانستند صنعت خودشان را گسترش بدهند و پایشان را به حوزه‌های جدیدتر بگذارند. توجیه این تولیدکنندگان هم این است که صنعت کوچک است و هر میزان که بخواهند قیمت را بالاتر ببرند تا دایره هزینه‌هایشان را بیشتر کنند، احتمال اینکه از تولیدکننده خارجی شکست بخورند، زیاد می‌شود و برای همین مجبور هستند به یک حاشیه سود به شدت حداقلی روی بیاورند. به عنوان مثال کلانتری، مدیرعامل مجمع و دبیر نمایشگاه ایران‌نوشت می‌گوید حاضران این نمایشگاه سودهایشان را کمتر از 30 درصد در نظر گرفته‌اند و آنچنان امیدی به بازار اصلی نوشت‌افزار در ایران ندارند. وضعیت در بازر اصلی نوشت‌افزار هم همین است. برای دسترسی بهتر مردم به تولیدات، حاشیه سودها به شدت پایین آمده است اما نکته اینجاست که این مراعات کردن از طرف تولیدکننده از طرف دولت چندان پاسخی دریافت نمی‌کند و حتی در گرفتن ارز برای مواد اولیه هم این تولیدکنندگان دچار بحران می‌شوند. در حال حاضر برخی از تولیدکنندگان نوشت‌افزار در نمایش ایران‌نوشت 50 درصد پایین‌تر از معمولی‌ترین تولیدات بازار آثارشان را عرضه می‌کنند که این یعنی سود چنین شرکت‌هایی 15 درصد و کمتر است و در چنین حالتی عملاً صنعتی شکل نمی‌گیرد که بخواهد توسعه پیدا کند.

مافیای توزیع، گلوی بازار را گرفته

صنعت لوازم‌التحریر در ایران 20 سال بیشتر نمی‌شود که رونقی پیدا کرده و صنعت جوان و کوچکی‌ است. اصولاً در بازار ایران وقتی قرار باشد در صنایع خلاقه یک شرکت یا تولیدکننده‌ای بالا بیاید که واردکنندگان جدی‌ای دارد، دو حلقه جلویش را می‌گیرد. اول، واردکنندگانی که در صنف نقش‌آفرین هستند و دوم، مافیایی که در توزیع، کار را در دستش گرفته. کلانتری می‌گوید یکی از مهم‌ترین مسائل حال حاضر در صنعت نوشت‌افزار مافیای توزیع است.

ماجرا از این قرار است که در بازارهای اصلی کشور توزیع‌کنندگان اصلی تولیدات ایرانی چندان تمایلی به توزیع کالاهای ایرانی در بازار ندارند و دائماً برای ورود این تولیدات به چرخه سنگ‌اندازی می‌کنند. کلانتری می‌گوید: «ما نمی‌خواهیم کل بازار برای نوشت‌افزار ایرانی باشد. ما به توزیع‌کننده می‌گوییم فقط یک قفسه را کالای ایرانی بگذار. سریع استناد می‌کند به 20 سال پیش و می‌گوید، دیدید بیست سال قبل دارا و سارا نگرفت؟! ما هم بارها گفته‌ایم که آقا این برای بیست سال پیش بود ربطی به الان دارد که به خاطر یک تولید ضعیف دائم استناد بدهید به دارا و سارا.» کلانتری مسئله دیگر در جدال با مافیا را فروش به نمایشگاه نوشت‌افزار می‌داند و می‌گوید: «حتی وقتی ما می‌خواهیم نمایشگاه برگزار کنیم دائم به ما فشار می‌آورند که شما حق ندارید نمایشگاه بزنید! می‌گوییم چرا؟ می‌گویند ما 11 ماه ته جیبمان خالی ‌است و تا می‌خواهیم در همین یک ماه فروش کنیم شما می‌آیید و قیمت بازار را پایین می‌آورید. این‌ها توجه نمی‌کنند که ما هم جزء صنف هستیم و اصلاً مسئله اصلی ما بودن یا نبودن ایران‌نوشت نیست. می‌خواهیم تولیدات تولیدکنندگان خرد داخلی فروش برود و به همان توزیع‌کننده‌ها می‌گوییم اصلاً ما نمایشگاه را تعطیل می‌کنیم ولی خودتان همین کالاها را توزیع کنید در بازار. می‌گویند نه، این‌ها فروش نمی‌رود. یعنی نه می‌گذارند ما باشیم و نه خودشان کالاها را توزیع می‌کنند.» کلانتری می‌گوید که این مافیا خودشان بعضاً تولیدکننده هستند اما تولیدکنندگانی که در اطراف تهران با جلد تولیدات و برندهای خارجی دست به تولید و فروش محصول می‌زنند.

هنوز مشکل زیرساخت داریم

با وجود اینکه تولیدکنندگان کنونی صنعت نوشت‌افزار توانسته‌اند کیفیت بالایی از خود نشان دهند اما این موضوع قابل تعمیم به تمام حوزه‌های این صنعت نیست. مسئله نداشتن زیرساخت مشکلی‌ است که این سال‌ها چرخه بازار لوازم‌التحریر را کند کرده. یکی از مهم‌ترین نقاطی که این بازار کند شده، چرخه دفتر و کاغذ تحریر است. تولیدکنندگان کاغذ در ایران نمی‌توانند حجم بازار را تأمین کنند و از طرفی تولیدکننده کاغذ سفید با کیفیت وجود ندارد. کاغذ کرافت و کاغذ نخودی رنگ در ایران تولید می‌شود اما ذائقه مخاطب ایرانی هنوز به آن سمت نرفته که بخواهد از این کاغذ استفاده کند. از طرفی تولیدکنندگان ایرانی نمی‌توانند بازار را مدیریت کنند و در پخش مشکلاتی جدی دارند.

بنا بر آمار اعلام شده به «فرهیختگان»، کاغذ ایرانی در بازار نشریات داخلی می‌تواند رقابت کند اما مسئله اینجاست که در کاغذ تحریر و لوازم نوشت‌افزار کاغذ ایرانی حرفی برای گفتن ندارد و سهمش در بازار ایرانی خیلی کم است و کاغذ ایرانی نیمی از بازار را از دست داده است. کاغذهای تولید شده در ایران پرز دارند که دستگاه‌های چاپ را دچار مشکل می‌کنند یا مثل کاغذ سنگ رنگ نمی‌گیرند.

راه تند شدن این چرخه حمایت همه است

از زمانی که تأکیدها روی نوشت‌افزار ایرانی بیشتر شده بخش مهمی از مردم برای خریدن نوشت‌افزار ایرانی تمایل نشان دادند اما نکته مهم اینجاست هنوز عمده‌ای از مردم برایشان تفاوتی نمی‌کند کالای داخلی بخرند یا خارجی. آن‌ها دست روی تولیداتی می‌گذارند که ضمن داشتن کیفیت، می‌تواند جذابیت هم داشته باشد. تولیدات ایرانی به وضوح مسئله‌شان تبلیغ و ایجاد جذابیت است و به دلیل اینکه صنعت نوشت‌افزار آنقدر حجیم نیست، نمی‌توان توقع چندانی از تولیدکنندگان این صنعت داشت. مسئله اصلی اینجاست که دولت و نهادهای متولی رسانه در داخل باید در تبلیغاتشان جایی را برای برندهای نوشت‌افزار باز کنند و سازمان‌های تولیدکننده هم به جای آنکه بخواهند سودهای 5 تا 30 درصدی از مجموعه فروش تولیدکنندگان کسب کنند، باید به اعداد کمتری قانع شوند تا چرخه به طور کامل شکل بگیرد.

نظام توزیع در بازار نوشت‌افزار شکل نگرفته و احتمالاً تا زمانی که دولت نخواهد و ارتباطات صنعت نوشت‌افزار با رسانه تکمیل نشود، باید شاهد نمایشگاه‌های محدودی باشیم که در مدتی کوتاه برگزار می‌شود و جامعه‌ای 10 درصدی از مردم را به خود جذب می‌کند و درنهایت نتیجه این اتفاقات می‌شود صنعتی 35 همتی که درمجموع درصد حضور ایرانی‌ها در آن به اندازه فروش یکی از شرکت‌های لوازم خانگی هم نمی‌شود. بازاری که می‌تواند مهم‌ترین و راهبردی‌ترین صنعت در ایران باشد به یک بازار فصلی بدل شده که اگر روندش به همین شکل ادامه پیدا کند ممکن است همین حجم شصت‌وچند درصدی کاهش پیدا کند و به اعداد سال‌های 92 و 93 و حجم 20 درصدی ایرانی‌ها در بازار نوشت‌افزار برسد. بازاری که حالا به جای حضور شخصیت‌های شاهنامه روی محصولات آن عکس لبوبو ترند این روزهایش شده است.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 12 =

آخرین‌ها