به گزارش پیام خانواده از فارس
جشنواره ادبی شهید حبیب غنیپور، حالا در ۲۰ سالگی خود جوانی است برومند و شناخته شده که برگزاری آن در مسجد و اهدای جوایزش توسط پدران شهدا به نویسندگان برتر شهره خاص و عام است. برگزاری در مسجد و اهدای جوایز با این روش را مرحوم امیرحسین فردی به یاد شهید غنیپور پایه گذاشت تا هم اعضای مسجد جوادالائمه علیهالسلام از یکدیگر دور نباشند و هم به آثاری با شاخصهای متمایز جایزه اهدا کنند.
دوره نوزدهم در سال گذشته به واسطه کرونا برگزار نشد و موجب شد تصمیم برگزارکنندگان بر آن باشد که دو دوره یعنی ۱۹ و ۲۰ در یک روز آن هم به شکلی جدید و مجازی برگزار شود. حالا که چند روزی از اختتامیه این جشنواره ادبی میگذرد از برگزارکنندگان و داوران بخش رمان بزرگسال جشنواره دعوت کردیم تا در میزگردی در خبرگزاری فارس جوانب این دوره متفاوت و داوریهای آن را بررسی کنیم و آنچه نشد در اختتامیه بازگو شود برای مخاطبان در این نشست صمیمانه بازگو شود.
آنچه در ادامه میآید نتیجه گفتوگوی خبرنگاران خبرگزاری فارس با محمد ناصری دبیر، مصطفی خرامان داور، ابراهیم زاهدی مطلق داور و گلعلی بابایی دیگر داور این جشنواره است.
* آقای ناصری شما به عنوان دبیر جشنواره ادبی شهید غنیپور از ثمرات برگزاری این دوره که به شکل متفاوت برگزار شد، برایمان بگویید و اینکه ممکن است در سالهای آتی هم از تجربیات برگزاری مجازی استفاده شود؟
ما جلسات را به یاد «حبیب عزیز» و استاد «فردی» شروع میکنیم و هدیه ما فاتحهای است که نثار شادی روح آنها داریم (حاضران فاتحهای برای امیرحسین فردی و حبیب غنی پور خواندند). ما سال گذشته همه کارهای مربوط به اختتامیه حضوری جشنواره نوزدهم را مهیا کرده بودیم و تمام برندهها مشخص شده بودند و «نشان حبیب» هم آماده شد، اما در اواخر بهمن ماه با شروع کرونا شرایط به گونهای دیگر رقم خورد. در اسفند خبر شیوع کرونا رسید و ما فکر کردیم که با تاخیر یکی دو ماهه میتوانیم آن را در سال جاری و تا خردادماه برگزار کنیم، اما به جشنواره بیستم رسیدیم. برای جشنواره بیستم طبق برنامهریزی از اردیبهشتماه براساس همکاری خانه کتاب فهرست کتابها را دریافت کردیم، بنیاد شعر و ادبیات داستانی هم اغلب کتابهایش را در اختیار ما میگذارد، همه این مسیرها طی شد، البته چون ما دبیرخانه ثابت داریم یک تعداد از ناشران هم کتابها را خودشان را به طور طبیعی برای دبیرخانه ارسال میکنند.
گروههای داوری فهرست همه کتابها را دارند، ثانیاً کتابها را به شکل فیزیکی میبینند و پس از آن فهرستی را که خانه کتاب ارائه کرده به دقت بررسی میکنند چرا که برخی موضوعات به اشتباه درج میشود، مثلاً نوشته شده «داستان»، درحالی که اصلاً فلان کتاب داستان نیست و سفرنامه و یا مستند است، داورهای حوزههای تخصصی در مواجهه با کتاب این دستهبندیها را بررسی میکنند، حتی بعضی از دوستان به طور چشمی میگویند کتاب فلانی بار اول سال ۷۳ و ۷۴ چاپ شده بعد از تورق مشخص میشود که ناشری دیگر در هیاتی دیگر آن را منتشر کرده است.
این کنار گذاشتن کتابها توسط داوران صورت میگیرد. کتابها در فرآیند داوری به تدریج کم و کمتر میشوند تا اینکه ما به ۱۰۰، ۲۰۰ کتاب میرسیم که آن ۱۰۰ یا ۲۰۰ کتاب باید خوانده شود. طبیعتاً این تعداد کتاب هم در سطحی نیست که همه داوران بتوانند بخوانند. کتابها بین داوران تقسیم میشود و داوران این کتابها را مطالعه میکنند. در این مرحله هم مجدداً کتابهایی از چرخه داوری خارج میشوند تا مثلاً به ۴۰، ۵۰ تا به فراخور میرسیم. داوریها در مرحله بعد شروع میشود. البته جلسات آن حضوری است، اما حتی در دوره بیستم که کرونا شایع شد، ما باز هم چند جلسه حضوری داشتیم و چند جلسه نیز در فضای مجازی (واتساپی) برگزار کردیم.
به همین ترتیب کتابها از گردونه داوری خارج میشود و به تعداد محدودی کتاب میرسیم که آن کتابها به همه داوران داده میشود تا مطالعه کنند و از بین آنها نامزدهای نهایی (مثلا۱۰ کتاب) انتخاب میشوند. این فرایند داوری از بدو فعالیت جشنواره بود و خدا را شکر هر چه هم جلوتر رفتیم، تجربهها بیشتر شد.
اما آمارها هم در دوره نوزده و بیستم در نوع خود جالب توجه هستند. در دوره نوزدهم ما در گروه کودک ۲ هزار کتاب را بررسی کردیم که در این فرآیند تدریجی ۶ اثر انتخاب شد. در بخش نوجوان حدود هزار کتاب بررسی شد که در نهایت باز هم ۶ اثر نهایی شد و در بخش بزرگسال دقیقاً ۲۹۳۲ عنوان بود که ۴ اثر نهایی انتخاب شد.
در دوره بیستم در گروه کودک حدود هزار کتاب و در بخش نوجوان حدود دو هزار کتاب بررسی شد، ولی بخش بزرگسال افت کمّیِ چشمگیری نسبت به دوره نوزدهم داشتیم و در مجموع ۹۰۰ عنوان کتاب احصا شد.
* پس کرونا در بخش رمان و تالیف و انتشارش تاثیرگذار بوده است؟
بحث کرونا به هر صورت زندگی همه انسانها را تحتتاثیر قرار داد، ولی واقعیت این است که تجربه خیلی خوبی برای ما بود. شاید قبل از شیوع بیماری ما برای اختتامیه قید حضور افراد را داشتیم، اما امسال واقعاً به واسطه کرونا و برگزاری جلسات واتساپی راحت بودیم و هر کسی میتوانست هر جا باشد و در همانجا کار خودش را انجام بدهد و در جلسات حضور یابد.
از این بابت ما یک درسی گرفتیم که خیلی در قید و بند حضور افراد نباشیم. جلسات داوری در ساعات و روزهای مختلف برگزار میشد و مشکلی هم پیش نیامد، فرایند اجرایی کار هم طبق این ۲۰ دوره پیش رفت؛ مثل ساخت تندیس و...؛ از این رو تجربه خیلی خوبی محسوب میشود. هدایای برگزیدگان هم توسط اعضای شورای نویسندگان در منزل یا محل کار افراد برگزیده اهدا شد.
فهمیدیم کرونا و یا هر چیزی دیگری نمیتواند در این جشنواره خللی ایجاد کند. جالب اینکه در جلسه اجرایی که دوستان جمع بودند و حتی جلسه واتساپی، ایدههای مختلفی هم مطرح شد و نقدهای جدی هم صورت میگرفت.
* چرا اختتامیه را با برگزیدهها در مسجد برگزار نکردید؟ مثلا محدود و با حضور ۱۰ برگزیده.
اگر ما در مسجد جوادالائمه علیهالسلام برگزار میکردیم، یکی از معایب این بود که ۱۰ نفر نویسنده باید حضور مییافتند، تعدادی برگزارکننده و بچههای مسجد هم باید میآمدند و...، تعداد زیاد میشد و با توجه به رعایت پروتکلها ترجیح دادیم کلا اختتامیه را مجازی کنیم. تفاوت جشنواره شهید غنیپور با جشنوارههای دیگر این است که برای ما همه شخصیتهای فرهنگی و مملکتی محترم هستند، اما همه باید در برابر پدر شهید زانو بزنیم تا آنها جوایز را اهدا کنند و این نکتهای بود که ما از جشنواره اول داشتیم، اما نتوانستیم آن را در دوره ۱۹ و ۲۰ عملی کنیم؛ چون نباید ریسک میکردیم.
* ما شاهدیم که در جشنوارههای بزرگ ادبی کشور «برگزیده» یا کتاب سال معرفی نمیشود یا آثاری مشترکا معرفی شده و یا حتی داوران به اتفاق نظر درباره یک نظر نمیرسند. اما در جشنواره شهید غنی پور دیدیم که کتابسال معرفی شد. این اتفاق خوبی است؛ چرا که جامعه کتابخوان اغلب روی این آثار حساب ویژه باز میکنند به دیده شدن کتاب کمک میشود و حتی ترجمه آن به دیگر زبانها. در مورد معرفی نشدن کتاب اول و کتابهای برگزیده در جشنوارههای مختلف صحبت کنید.
منطقی که استاد مرحوم «امیرحسین فردی» آن را مطرح و تبیین کرد و همه هم پذیرفتند، همین بود. آقای فردی میگفت اولاً یکی از ویژگیهای جشنواره شهید غنیپور آن است که باید از نویسندگان قدردانی و تقدیر شود، چرا که نویسنده زحمت کشیده و اثری خلق کرده است. ممکن است در بعضی از سالها ترسالی باشد و بعضی از سالها خشکسالی، طبیعی هم هست. ممکن است در یک دورهای ما ۱۰ اثر برجسته داشته باشیم در بعضی از دورهها حتی با اغماض بگوییم این یک اثر برگزیده است. صد عامل برای آن وجود دارد که مهمترین آن نویسنده است.
ما ملاکها را در نظر میگیریم و بررسی میکنیم و سعی میکنیم که خیرالموجودین را به عنوان برگزیده معرفی کنیم، اما اگر واقعاً در یک سالی به هیچوجه به کتابی نرسیم، قطعاً اثر تقدیری خواهیم داشت. اگر هیچ اثری معرفی نکنیم، خیلی بد است. به نوعی توهین به نویسندگانی است که در آن سالها تلاش کردهاند.
این مساله توسط دوستان بررسی شد و اتفاقنظر بود؛ یعنی بعد از تبیین آقای فردی و توضیحاتی که داده شد همه جمع اتفاقنظر داشتند که جشنواره ما حتماً «کتاب سال» باید داشته باشد و اگر نداشت «اثر تقدیری» معرفی شود. بعضی مواقع یک اثر واقعاً شاخص است و خودش را نشان میدهد مثلاً در دوره نوزدهم در بخش کتاب کودک اثر خانم «هدی حدادی» داوران را به شعف آورده بود، یا کتاب آقای حنیف با نام «با اعمال شاقه».
کتابهای برگزیده معمولاً یک ویژگی دارند که برجسته میشود و فرض جشنواره غنیپور این است که حتما کتاب سال یا اثر تقدیری معرفی کند. مزایای معرفی کردن قطعاً بیشتر از معایب آن است و در دورههای مختلف متفاوت است و فرق میکند.
* با این حساب، یکی از شاخصهای آثار انتخابی جشنواره غنی پور محتوای خوب است.
بله، البته محتوا برای ما بسیار مهم است. مغایر نبودن با اهداف شهید هم بسیار برای ما مهم است. نوآوری نویسنده هم از اهداف برگزاری است، چرا که کشف استعدادها روحیه آقای فردی و حبیب غنیپور بود و هر دو معلم بودند.
* فراخوان دوره بیست و یکم کی منتشر میشود؟
اصولا با پایان یک جشنواره، استارت دوره بعد زده میشود. جشنواره غنی پور که تعطیل نمیشود؛ چون جشنواره ما فرایند مستمری دارد و دبیرخانه دائمی است؛ یعنی از همین الان جشنواره بیست و یکم شروع شده و منتظر هستیم اوایل اردیبهشت فهرست کتابها را بگیریم و ادامه مسیر دهیم.
یک نکته اینکه جشنواره شهید غنیپور تکلیفش را با خودش روشن کرده است. ما یک جشنواره معنوی هستیم و مبلغی که از اعضا و بچههای مسجد جوادالائمه علیهالسلام جمعآوری میشود در نهایت خرج هزینه ساخت نشان و تندیس میشود.
نکته مهم و قابل بیان اینکه برای جشنواره در دوره نوزده و بیستم اتفاق جالبی رخ داد. یک روز پیش از اختتامیه از سوی مدیرعامل موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران، آقای دهقانکار با آقای زاهدی تماس گرفته و عنوان شد ما جشنواره را دنبال میکنیم و قصد داریم در اهدای جوایز مشارکت کنیم. آنها نامهنگاری انجام دادند و در نهایت این همکاری برای اعطای جایزه به برگزیدگان صورت گرفت.
این نکته را به این جهت گفتم که ما برای این کار پیشقدم نمیشویم، اما مدیران فرهنگی که در جریان کار فرهنگی هستند و جشنوارهها را رصد میکنند با جامعنگری با جشنوارهای که به نام «شهید» است، همراه میشوند و در نهایت برگزیدگان دو و پنج میلیون تومان از سوی موسسه خانه کتاب هدیه میگیرند. اگر بین این همه مدیر فرهنگی یک نفر جشنوارهای با نام شهید را دید و پیگیری کرد، باید این همراهی ارزشمند را مطرح کرد و قدر دانست؛ چرا که ما در کشور مدیر فرهنگی زیاد داریم، اما همراه نیستند. جا دارد از همه مدیرانی که دغدغه کار فرهنگی دارند و دنبال وظایف و تکالیف خودشان هستند تشکر کنیم و ما از این بابت از آن دوستان موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران تشکر میکنیم.
* در مورد آثار بررسیشده بخش رمان صحبت کنید و نقاط ضعف و قوت آثار را بفرمایید. در مورد تولید آثار هم به مواردی اشاره کنید، چرا که شما داوری جشنوارههایی را برعهده داشتهاید.
مصطفی خرامان: ببینید ما جشنواره هستیم در یک سمت و ناشران کتاب چاپ میکنند در سمت دیگر، بنابراین آن طرف قضیه از ما کاری ساخته نیست. در واقع ما کتابهایی را که منتشر شدهاند، بررسی میکنیم.
من داور «جشنواره شهید غنیپور» هستم. هرچند داوری بسیاری از جشنوارهها را هم عهدهدار بودم. از این بابت میگویم که مشکل عمومی «تولید کتاب» است. واقعیت این است که در کشور ما تعداد ناشران از تعداد نویسندگان بیشتر است؛ یعنی مثلاً اگر ۵ هزار ناشر داشته باشیم در مقابلش ۵۰۰ نویسنده داریم.
بنده عضو انجمن نویسندگان کودک و نوجوان هستم. انجمن حدود ۵۰۰ عضو دارد، ولی اگر در حوزه کودک و نوجوان بخواهیم یک لیست ۵۰ نفره بنویسیم، موفق نمیشویم، زیرا تعداد آدمهایی که فعال هستند، خیلی کم است.
در حوزه بزرگسال قضیه یک مقدار راحتتر است؛ چون نویسندگان بزرگسال دیده میشوند، ولی در حوزه کودک و نوجوان اینگونه نیست. بنابراین وقتی تعداد ناشران بیشتر از تعداد نویسندگان باشد، هر کتابی راهی دفتر انتشارات شود، ناشر آن را میپذیرد. پس کیفیت عمومی کتابها پایین است. این موضوع در همه جشنوارهها محسوس است و میتوان ثابت کرد که کیفیت کتاب به طور کلی پایین است. دلایل مشخصی دارد، زیرا ما در مورد تربیت نویسندگان جدید خیلی همت نداریم. یکی از خصوصیتهای مرحوم امیرحسین فردی این بود که علاقه داشت به نیروهای جوان میدان دهد. این علاقه شخصی بود، چون تربیت نیرو مهم است.
مشکل اغلب کتابهای کودک، نوجوان و بزرگسال این است که خوب تولید نمیشوند. پس از تولید هم وقتی وارد داوریها میشوند ما دچار مشکل انتخاب میشویم. هر کدام را به یک دلیل انتخاب میکنیم.
ولی با همه این حرفها تمام تلاش جشنواره «شهید غنیپور» این است که بهترین کتاب را با توجه به همه خصوصیاتی که یک کتاب باید داشته باشد، انتخاب کند.
نکته جالب اینجاست هیچ وقت به کتاب کودک و نوجوان جایزه کتاب سال نمیدهند. من چون چند دوره داور جایزه کتاب سال بودم این نکته را عنوان میکنم و ممکن است کسی این موضوع را به زبان هم نیاورد، اما نگاه اینگونه است. عنوان میشود برای یک کتاب بزرگسال فردی ممکن است ۵ سال مطالعه کرده و یک کتاب ۸۰۰ صفحهای نوشته باشد. پس آن را به عنوان کتاب سال انتخاب میکنیم و جایزه میدهیم، اما مولف یک کتاب ۵۰۰ کلمهای برای کودکان اینطور نبوده. ذهنیت جامعه ما اینطوری است. ولی در جشنواره شهید غنیپور چون ماجرا مادی نیست، ما تقدیر معنوی میکنیم و این ملاحظات را هم نداریم.
در داوری برخی آثار میبینیم نثر نویسنده خوب است، ایده اولیه آن خوب است و نویسنده فکر کرده چطور داستان را بنویسد، ساختار آن یک خط داستانی دارد ولی نمیفهمد فلسفه آن چیست! چه میخواهد بگوید؟ دلیل این است که ناشران ما (به همان دلیلی که تعداد ناشران ما بیشتر از تعداد نویسندگان است) متاسفانه «سرویراستار» ندارند.
کار سرویراستار فقط نقطهگذاری و ویرگولگذاری نیست؛ کار سرویراستاری در همه جهان این است که توانایی دارد و به نویسنده میگوید این سه فصل اول را حذف کن و آخر داستان را اینطوری تغییر بده و....
بنابراین در کلیت کتابهای ما مشکلاتی وجود دارد که خیلی هم به جشنوارهها برنمیگردد و بیشتر به ناشران مربوط است. طبیعی است که مشکلات اینگونه کار داوری و تصمیمگیری را سخت میکند.
* درباره انتخابهای نهایی کتابهای جشنواره غنیپور به مشکل برخورد کردید یا اتفاق نظر بود؟
تمام تلاشمان را میکنیم که مثلاً کتابهایی را هم که کمتر از بقیه دیده میشوند، ببینیم. چون بعضی از کتابها ایدههای خوبی دارند و برای آنها خیلی زحمت کشیده شده، ولی مشکل نبود سرویراستار دارند.
در جشنواره شهید غنیپور خانواده، عشق و جذابیت برای ما ملاک است. در میان نامزدها هم در پی این خصوصیات هستیم. امسال در جشنواره شهید غنیپور غیر از کتاب «عروس قریش» که یک کتاب تاریخی بود، بقیه کتابها این خصوصیات را داشتند.
* در مورد کتاب آقای حنیف اتفاقنظر وجود داشت؟
تنها کتابی که ما خیلی روی آن بحث نکردیم و مورد پذیرش همگان بود، همین اثر بود. اما برای انتخاب آثار تقدیری اتفاقاً بحث کردیم.
* شما به مساله تولید ادبیات اشاره کردید و نقصهایی که در آن قسمت است. الان جشنواره، تولیدات حوزه ادبیات را داوری میکند، در حالی که خودش به گلوگاه تولید خیلی اهمیتی نمیدهد؛ یعنی در آن بخش تمرکزی ندارد و به تولیدات اهمیت میدهد. چرا در این ۲۰ سالی که گذشته جشنواره غنیپور استعدادهایی که در نقاط مختلف کشور پخش هستند و ممکن است دسترسی آنها به مرکز و ناشر و نویسندگان دیگر راحت نباشد را در نمییابد و توجه به آن قسمت کمتر است؟ فکر نمیکنید خود این تولید ادبیات را با نقص مواجه کرده است؟
پروسه اینکه یک نیروی جوان به یک نویسنده تبدیل شود این است که شما به او آموزش بدهید؛ یعنی دو سال وقت بگذارید به او آموزش بدهید. بعد او اثری بنویسد و شما آن کار را بخوانید و بعد به او اشکالات کار را گوشزد کنید. مرحوم فردی چنین زحمتی میکشید، الان هم اگر بخواهیم نیرو تربیت کنیم باید چنین پروسهای را طی کنیم.
ما اعضای جشنواره غنیپور گهگاه آموزشهایی داریم مثلا امکانی فراهم شده در انتشارات مدرسه، کلاس داستان برگزار میشود. بنده نیز هفتهای سه روز مشغولم. عدهای داستان میخوانند و داستانها نقد میشود، ما آموزش را منقطع نکردیم، اما بقیه افراد هم با همین نگاه این کار را باید دنبال کنند، ولی در کنار ما کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان چه کار میکند؟ حوزه هنری چه کار میکند؟ وزارت ارشاد چه کار میکند؟ وظایف اینها چیست؟
* اگر از اینها حمایت شود جشنواره غنیپور وامدار نهادهایی مانند حوزه و کانون خواهد شد؟ اگر بخواهید این ظرفیتهای پراکنده خودتان را جمع کنید، چه اتفاقی میافتد؟
اتفاقاً من در جلسهای گفتم اگر ما در جبهه جنگ موفق شدیم به این دلیل بود که اگر تفنگی میافتاد دو نفر بودند که آن تفنگ را بردارند. امروز قلم نویسندگانی را که در قید حیات نیستند، چه کسی برمیدارد؟ نویسنده شدن کار یکی دو روز نیست.
* آقای زاهدی مطلق! شما هم از داوران جشنواره غنیپور در بخش رمان بزرگسال بودید. از همین موضوع حمایت از نویسندگان جوان با شما آغاز سخن کنیم. قرار نیست کلاسهای آموزشی برگزار کنید؟
ابراهیم زاهدی مطلق: در مورد سوالی که از آقای خرامان پرسیدید باید پاسخ دهم، دغدغه ما هم بود. اصلاً روزی نبوده که به این مساله فکر نکنیم. از زمانی که شروع کردیم سوال این بود تیم جوانان و تیم نوجوانان چه میشوند؟ حتی چند سال پیش به مسجد رفتیم و جلسه برگزار کردیم، ولی واقعیت این است که شرایط روزگار و تغییر آن اجازه نداد آن کارها به همان شیوه ادامه پیدا کند. ما ناچار بودیم که روشهای نو داشته باشیم. هر کدام از بچهها هر کجا بودند کار آموزش را پیگیر میشدند، مثلاً مدتی که بنده در بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان بودم، با همان انگیزه دورههایی را برگزار کردم و از بین آنها دنبال بچههای مستعد بودیم.
طرف دیگر ماجرا اما چیز دیگری است. مدتی پیش آقای محمد ناصری دبیر جشنواره شهید حبیب غنی پور به من گفتند در فضای مجازی آموزش برگزار کنیم، اما کمی سستی کردم و انجام نشد. این کارها را باید انجام دهیم. بنده هم در حال رایزنیها هستم و انشاءلله به زودی این کار آغاز و برگزار میشود.
*نمیشود از ظرفیت موسسه خانه کتاب استفاده کنید؟
یکی از مسائلی که شورای نویسندگان و بچههای مسجد با آن روبرو بودند، این بوده که خیلی به محله و بچههای مسجد متکی بوده. تمام تلاش ما این بود که اگر کسی وارد جمع ما میشود، بچه مسجدی باشد. یک بخشهایی این محدودیت است، یعنی آن جمع بیشتر در خودش کار کرده و این ذات کار بوده است.
* در این دوره از جشنواره شهید غنی پور «با اعمال شاقه» محمد حنیف، «عروس قریش» مریم بصیری، «به فردا فکر نمیکنم» مرسده کسروی و «ستارهها هم میمیرند» نرگس فرجاد امین نامزد نهایی بخش رمان بزرگسال بودند. در مورد کتابی که به عنوان کتاب سال جشنواره شهید غنیپور انتخاب میشود صحبت کنید.
سال گذشته مثل هر سال جلسات بحث در مورد انتخاب کتاب سال غنی پور مفصل برگزار شد. ما معیارهای فنی، تکنیکی و محتوایی داریم. هدف نهایی جایزه شهید غنیپور هم توجه به ادبیات، زبان و ساختار است. از سوی دیگر روحیه آزادمنشی شهید غنی پور که در دست نوشتههایش هم موجود است، مورد توجه قرار دارد. اصلاً کسی که مسجدی باشد متوجه میشود که او هم شاگرد بوده و هم معلم. جنس مسجد همین است.
ما در انتخاب کتاب جشنواره غنیپور، معیارهایی را داریم که ممکن است تصور بیرونی این باشد که فقط مثلاً کتاب در حوزه زندگینامه حضرت صادق (ع) مدنظر ماست؛ در صورتی که اینطوری نیست. مرحوم امیرخان فردی میگفت: هر کتابی در کشور منتشر میشود، بخرید و با این دیدگاه کتابخانه مسجد، همه نوع کتابی داشت.
* اصلاً جشنواره غنیپور برای چه راه افتاد؟
یکی از اصولش این بود که به ادبیات، به زبان، به سالم نوشتن بها و اهمیت دهد. بارها در جلسات نقد داستان مثلاً در برابر نقد کتابی عنوان میشد اگر فلان جا این شخصیت اضافه میشد، داستان بهتر بود یا اگر این مطلب حذف میشد، خوب بود؛ در حالی که مرحوم فردی میگفت شما با آنچه به عنوان کتاب موجود است، مواجهید. درباره آن صحبت کنید. میگفت این حرفهای شماست، اما کتاب چیز دیگری است.
مرحوم فردی میگفت: این رمان و داستان را باید نقد کنید. البته با لحن مهربانانه و پدرانه میگفتند. آقای فردی با تخیل زندگی نمیکرد؛ با واقعیات زندگی میکرد. این جایزه هم راه افتاد با این اهداف.
به اثر برگزیده امسال نگاه کنید. در عین مدرن بودن، قصه دارد. چرا ما به این کتاب اهمیت دادیم؟ چون رمان سیال ذهن نوشته شده، اما با عناصر بومی. در جلسه نهایی اصلاً بحث نکردیم و به اتفاق گفتیم برنده و برگزیده ما مشخص است، اما نکته مهم اینکه انتخاب کتاب سال برای ما اولویت است. برای ما سخت نیست که هر سال پول روی هم بگذاریم چند نشان تهیه کنیم. کسی از مسجد توقع مالی ندارد، هر کسی آمده به اسم مسجد و تقدس شهید آمده جایزه گرفته. به همین دلیل تلاش ما این است که دورنما را ببینیم. کتابها را لابهلا انتخاب کردیم و سعی کردیم کتاب برگزیده و تقدیری هم داشته باشیم. اساساً احساس ما این است که به جریان نشر کشور احترام بگذاریم.
* بعد از اعلام برگزیدگان جشنواره غنیپور قرار است چه اتفاقی بیفتد؟ با چهرههایی که شناخته شده و کتاب نوشتند قرار است چه برخوردی شود؟
وقتی در حال آماده کردن یک تیم هستیم باید افراد مورد نظر را وارد آن تیم کنیم. ما هم در مسجد جوادالائمه به فکر تیم خوب و قوی هستیم. حتی سال گذشته چندین بار صحبت شد که از بعضی افراد در داوریها استفاده کنیم. در آن زمینه هم یک مقدار سهلانگاری و سختگیری بود، اما ما باید به جوانها توجه کنیم.
در این زمینه نیازمند تلنگر از سوی رسانهها هستیم. اصلاً کار رسانه و خبرگزاری این است که مطالبه کند و شما حتماً باید مطالبه کنید.
* ما چقدر از جشنواره شهید غنیپور علاوه بر آموزش میتوانیم این انتظار را داشته باشیم که کارها پخته شود و به دست ناشر برسد و بگوییم این کار تمام است و ویراستاری شده و چکش خورده و برای انتشار آماده است؟ آموزش چقدر به این منتهی میشود که کار بدون عیب و نقص منتشر شود؟
این کار اساساً با نویسندگی متفاوت است و دو کار جدا است. آقای اردشیر لارودی که ۲۵، ۳۰ سال پیش سردبیر ابرار ورزشی بود، میگفت یک بار قبل از انقلاب یک مدرس کشتی از شوروی آوردند ایران که آموزش کشتی بدهد. لارودی گفت: من خیلی جوان بودم و به جلسات آنها میرفتم و گزارشهای فدراسیون کشتی را مینوشتم. همه قهرمانان المپیک و جهان آن زمان آنجا بودند. یک مدرس از شوروی با مترجم آمده بود. پرسید کدام یک از شما زبان فارسی میدانید؟ همه زبان فارسی بلد بودند. بعد گفت کدام یک از شما بلدید در دانشگاه، زبان فارسی تدریس کنید؟ هیچ کس جواب نداد. گفت: ببینید همه شما زبان فارسی بلد هستید، ولی نمیتوانید زبان فارسی درس بدهید. زبان دانستن یک چیز است، زبان تدریس کردن یک چیز دیگر. همه شما قهرمان کشتی هستید و کشتی گرفتن را بلد هستید، اما مربی کشتی بودن یک چیز دیگری است و باید یاد بگیرید. کار نویسندگی هم همینطور است.
* آقای بابایی! نام شما تداعی کننده بخش دفاع مقدس و ادبیات مقاومت است. درباره دوره اخیر جشنواره غنیپور و آن ۵ رمانی که نامزد نهایی جشنواره شدند در مورد آنها صحبت کنید. اصلا در میان آثار چنین کتابهایی بود؟
گلعلی بابایی: متاسفانه بحث دفاع مقدس و مدافعین حرم اصلاً در آثار نبود. در کل در میان آثار بررسی شده هم کتابهای چشمگیری ندیدم و این یک انتقاد به جامعه رماننویس کشور است، چرا که به این موضوع کمتر توجه دارند و باید بیشتر توجه کنند.
*در بین این ۹۰۰ اثر چند درصد آثار مربوط به این حوزه بودند؟
آثاری که بود در همان بررسی نخست با نگاه به جلد کتاب کنار گذاشته شد. یعنی اینقدر آثار ضعیف بودند و از نظر استاندارد پایین که بلافاصله کنار گذاشته شدند. یکی از معضلات ادبیات کشور ما این است که توجه به این موضوع خیلی کم است. در دوره نوزدهم حدود ۳ هزار اثر شناسایی و بررسی شد و از بین این ۳ هزار اثر یک اثر برگزیده شد، این ضعف را کجا باید بررسی کرد ؟ چه کسی باید پاسخگو باشد؟ مشکل را گردن داوران میاندازند که برگزیده معرفی نکردند. ولی واقعیت مطلب این است که هر طوری دوستان کلنجار میرفتند نمیشد، یعنی با وجدانمان کنار نمیآمدیم، محتوا و آن موضوعی که نویسنده زحمت کشیده و نوشته بود، آدم را اقناع نمیکرد.
به نظرم دوره بیستم که حدود ۹۰۰ اثر داشتیم اوضاع بهتر بود، کتابهای قابل اعتنایی دیدیم، مانند کتاب «عروس قریش» و کتاب «به فردا فکر نمیکنم» که میشد روی آنها تاکید کرد.
بنده فضای رمان در کشور را فضای خوبی نمیبینم. حداقل در بحث اعتقادی و آن چیزی که مردم ما با آن درگیر هستند، در آثار به انقلاب، جنگ و چه مدافع حرم کمتر توجه میشود و اگر هم توجهی هست با نگاه تیره و تار و کدر است و آن چیزی نیست که دلم آدم قرص شود و بگوید این درباره کتاب انقلاب است، پس میشود این اثر را انتخاب کرد.
* ای کاش امسال این تدبیر اندیشیده میشد که یک بخش ویژه دفاع مقدس به مناسبت چهلمین سال دفاع مقدس معرفی میشد. در مورد این موضوع بررسیهایی صورت گرفته شد؟
گلعلی بابایی: من پیشنهادی ندیدم، ولی به عنوان عضو کوچک این مجموعه انتظار دارم بخش مستندنگاری به جشنواره افزوده شود؛ چرا که «حبیب» علاوه بر اینکه داستاننویس بود، مستندنگار هم بود.
فکر میکنم حق جشنواره شهید غنیپور این باشد؛ چون شهید غنیپور زمانی که در جنگ بود، هر وقت او را میدیدیم یک ضبط کوچک دستش بود و با بچهها مصاحبه میکرد و الان کلی نوار مصاحبه از او باقی مانده با بچههایی که بسیاری از آنها شهید شدهاند. او میخواست یک مستندنگاری از جنگ داشته باشد و اسنادی از جنگ را حفظ کند، زیرا افرادی که به عملیات میرفتند، ممکن بود شهید شوند. ضمن اینکه خودش از کل وقایع و اتفاقاتی که در دوران جنگ داشت، یادداشتبرداری کرد و خاطراتش را نوشت. این ما را ملزم میکند به این موضوع هم فکر کنیم.
فکر میکنم جشنواره غنیپور تنها جشنواره در ایران و یا در کل دنیاست که تمام عوامل آن نه تنها ریالی نمیگیرند، بلکه هر کدام به وُسع خودشان برای برگزاری این جشنواره کمک میکنند و به نظرم این باید درسی برای مدیران و دوستانی باشد که در عرصه فرهنگی کار میکنند.
این جشنواره بدون پشتوانههای دولتی، ۲۰ دوره با موفقیت برگزار شده، اما راز موفقیت آن چه بود؟ باید از این جشنواره بیشتر حمایت شود و در جهت ارتقای این جشنواره و بالا بردن سطح جوایزش تلاش کرد، وظیفه ما و دستاندرکاران این جشنواره آن است که کسی که از میان دو هزار نفر انتخاب شده و توانسته برگزیده شود، باید ارج و قرب بیشتری برای او قائل شویم.
این کار از وسع این جشنواره خارج است. باید کسانی که وظیفه سازمانی دارند، داوطلب شوند و مشارکت کنندو البته در دورههای گذشته بعضی از مدیران این احساس تکلیف را داشتند و این کار را انجام دادند، ولی بیشتر از این باید کمک میکردند.