به گزارش پیام خانواده، مجتبی همتیفر کارشناس مسائل آموزش و پرورش و دارای دکترای فلسفه تعلیم و تربیت در گفتگو با خبرنگار مهر در خصوص اینکه از دولت سیزدهم و وزیر آموزش و پرورش آن انتظار داریم کدام چالشها در آموزش و پرورش را در اولویت بررسی و تحول قرار دهد، اظهار داشت: در ابتدا باید بگویم که وقتی از دولت و رئیس جمهور صحبت میکنیم اساساً اولویت آنها تا کنون آموزش و پرورش یا در معنای کلانتر، تعلیم و تربیت نبوده است. در همین دوره هم مشاهده میکنیم که نیازهای اقتصادی و شعارهای اقتصادی در رأس همه برنامههای نامزدهای ریاست جمهوری اعلام شد، حتی در سیاست خارجی نیز اقتصاد رُکن مهمی بود. پس سوال اساسی این است که وقتی به پیشرفت نگاه میکنیم، ریشه پیشرفت جامعه را یا به معنای دیگر نظام برنامه محور پیشرفت در جامعه را اقتصاد میدانیم یا تعلیم و تربیت؟ اگر این پیشرفت را در جهت گیری تربیتی ببینیم آن وقت باید اساس کار تغییر کند.
وی ادامه داد: بسیاری از نظریه پردازان این مسئله را بیان کردند که محور پیشرفت و جامعه سازی در هر کشوری تعلیم و تربیت است. در کشور خودمان هم بارها مطرح شده که بیتالغزل انقلاب اسلامی، تعلیم و تربیت است اما وقتی نگاه میکنیم میبینیم در عمل به اقتصاد تغییر کرده است. اهمیت بحث اقتصاد را نفی نمیکنم اما واقعیت این است که راه حلهایی که تا به حال دنبال شده در این حوزه و حتی در حوزه تعلیم و تربیت راهگشا نبوده است.
همتیفر تصریح کرد: همین نگاه سیاستمداران و مسئولان باعث میشود مردم نیز مطالبات فرهنگی و تربیتی نداشته باشند، در حالی که بودجه هنگفتی صرف آموزش و پرورش میشود. ۱۲ هزار میلیارد تومان بودجه آموزش و پرورش است یعنی ۴ درصد بودجه کل کشور ولی کسی در مورد خروجی بودجهای که صرف میشود صحبت نمیکند.
دولت سیزدهم باید در ابتدا تکلیفش را با سند تحول بنیادین روشن کند. البته که پیچیدگیهای خاصی دارد و نمیتوان از یک دولت چهارساله انتظار داشت این سند کاملاً به صورت عملیاتی اجرا شود اما افق این سند ۱۴۰۴ بوده است یعنی باید تا این سال ما به اجرای کامل این سند میرسیدیم. چهار سال نمیتوان کار ۱۴ سال را کرد اما دولت بعد میتواند یک آغاز جدیدی برای اجرای سند تحول باشد
این کارشناس آموزش و پرورش با اشاره به اینکه بی توجهی به سند تحول بنیادین یکی از نشانههای این است که تعلیم و تربیت در مرکز توجه دولتمردان نبوده است، گفت: ۱۰ سال است که از تنظیم و ابلاغ سند تحول بنیادین میگذرد و اتفاقی در کف میدان نیفتاده است که بتوان اثر ملموس و محسوس آن را در دانش آموزان و معلمان دید. بر زمین ماندن سند تحول بنیادین یک نشانه مهم است که دولت سیزدهم باید در ابتدا تکلیفش را با سند تحول بنیادین روشن کند. البته که پیچیدگیهای خاصی دارد و نمیتوان از یک دولت چهارساله انتظار داشت این سند کاملاً به صورت عملیاتی اجرا شود اما افق این سند ۱۴۰۴ بوده است یعنی باید تا این سال ما به اجرای کامل این سند میرسیدیم. چهار سال نمیتوان کار ۱۴ سال را کرد اما دولت بعد میتواند یک آغاز جدیدی برای اجرای سند تحول باشد.
وی ادامه داد: برخی موارد دیگر که مطالبه این حوزه است از جمله کیفیت، عدالت، معیشت و منزلت فرهنگیان، مردمی سازی آموزش و پرورش یا هر مؤلفه دیگری را میتوان در سند تحول پیدا کرد.
این دکترای فلسفه تعلیم و تربیت در پاسخ به این سوال که به نظر میرسد یکی از چالشهای مهم دولت آینده و وزیر آموزش و پرورش آینده بحث نیروی انسانی، کمبود آن و کیفیت آن باشد، در این باره نظر شما چیست، بیان کرد: واقعیت این است که دولت یازدهم و دوازدهم نیز با چالشهای دولت قبل روبرو شدند مثل جهتگیریهایی که در دولتهای قبل ایجاد شده بود و باید پیگیری میشد از جمله بحث هدایت تحصیلی یا جهتگیریهای وزارتخانه و قوانینی که تصویب شده بود. دولت سیزدهم هم در بخش نیروی انسانی یک میراثی از دولتهای قبل را دارد که به طور مثال میتوان به انبوه بازنشستگانی که در سالهای پیش رو خواهیم داشت و هیچ فکر اساسی برای جانشینی آنها نکردهایم، اشاره کرد.
همتیفر ادامه داد: در این دولت باید بحث نیروی انسانی به شکل درستی تعیین تکلیف شود چون یک پنجره جابهجایی نیرو داریم. نیروهای بازنشسته که میروند و نیروهای جدید که میآیند. واقعیت این است که این پنجره یا خون تازهای به جریان تعلیم و تربیت میآورد یا ما را ۳۰ سال به عقب میبرد. با دست فرمانی که در حال حاضر وزارتخانه در پیش گرفته، به نظر میرسد با یک عقبگرد روبرو خواهیم بود. از طرق مختلفی که نیروی انسانی جذب میشود افراد دغدغه مند حوزه تعلیم و تربیت وارد میشوند اما نمیتوان بر کیفیت کامل آنها نظر داشت. از طرف دیگر کمبود نیروی انسانی و به این شکلی که پودمانهای کارورزی برای معلمان جذب شده برگزار میشود، امیدی نیست که کار معلمی به خوبی پیش برود. گویی تنها هر صندلی را که خالی میشود قرار است پر کنیم.
وی اظهار داشت: دولت سیزدهم میتواند زیرساخت حل این چالش را طی چهار سال به ثمر برساند و بدنه آموزش و پرورش یک تحول اساسی میخواهد که برای همین به وزیری پرتلاش نیاز است. هر الگویی که دولت سیزدهم در پیش بگیرد تا پایان دوره چهارساله به خروجی آن خواهد رسید و باید برای کوتاه مدت هم راههای موقتی داشته باشد مثلاً اینکه نیروهای آموزش و پرورش در ۵۰ سالگی بازنشسته میشوند یا معلمهای بالای ۲۰ سال، چهار ساعت کمتر کار میکنند که قاعدهاش هم معلوم نیست. همه اینها میتواند محورهایی برای راههای موقت باشد یا اینکه پرداخت به موقع حق التدریس ها برای اضافه کار نیز به این معلمان انگیزه میدهد. حتی ممکن است ناچار باشیم ماده ۲۸ را کماکان ادامه دهیم اما کیفیت بالاتری در جذب افراد در این آزمونها داشته باشیم.