کد خبر: 7965
تاریخ انتشار: ۲۰ شهریور ۱۴۰۱ - ۲۰:۴۵
تربیت کودک

در نشست «سلامت خانواده و تربیت معنوی و اخلاقی فرزندان» دو روش برای تربیت فرزندان مطرح شد که یکی بر تکرار و تمرین با مدیریت والدین و دیگری بر فرصت دادن به کودکان برای تجربه نتایج اعمال تاکید داشت.

به گزارش پیام خانواده  چهلمین پیش نشست آنلاین اولین کنفرانس بین‌المللی خانواده و تربیت معنوی با همکاری مشترک پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و مؤسسه خانواده اسلامی و تربیت معنوی «خاتم» به میزبانی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد.

«سلامت خانواده و تربیت معنوی و اخلاقی فرزندان» موضوع این نشست بود که طی آن کوثر دهدست، عضو هیئت علمی گروه مشاوره دانشگاه رفاه با موضوع «فرزندپروری اخلاق محور رویکردی نوین در عرصه تعلیم و تربیت خانواده» و آمنه عالی، عضو هیئت علمی گروه آموزش و پرورش دانشگاه علامه طباطبائی با موضوع بسترسازی تربیت معنوی فرزندان در خانواده به سخنرانی پرداختند.

کوثر دهدست، عضو هیئت علمی گروه مشاوره دانشگاه رفاه اولین سخنران این نشست بود. وی با اشاره به اینکه در رساله دکتری خود بر روی الگویی به اسم فرزندپروری اخلاق محور کار کرده که می‌تواند عرصه نوینی در تعلیم و تربیت خانواده و آموزش‌های والدگری باز کند، گفت: خانواده کارکردهای تربیتی و حمایت‌گری مختلفی دارد و با توجه به اهمیت و توجهی که در اسلام به مسئله تربیت خانواده شده است، متوجه می‌شویم که کارکرد خانواده از اساس بسیار اهمیت دارد. البته این مهم در دنیای امروزه نیز پذیرفته و تحقیقات زیادی در خصوص آن انجام شده که نشان می‌دهد شیوه‌ای که والدین با آن نقش خودشان را ایفا می‌کنند در رشد و موفقیت کودک تأثیر دارد.

وی ادامه داد: همین امر باعث ایجاد تحولات گسترده‌ای در آموزش‌های فرزندپروری و سیاست‌های مربوط به کودک و خانواده در دنیا شده است به طوری که نقش والدین در تربیت فرزندان و نسل آینده کشورها به یک زمینه مهارتی مبدل شده است. پژوهشی در انگلستان در سال ۲۰۱۷ انجام شده که به صورت شفاف اعلام کرده اگر خواهان این هستیم که نسلی داشته باشیم که کشور ما را مدیریت و هدایت کنند باید از کودکی این آموزش‌ها را داشته باشیم و آماده سازی‌ها و تربیت‌ها را در جریان منش‌سازی قرار دهیم. در این پژوهش از واژه «کاراکتر» استفاده شده که من در الگوی خودم بر روی منش به عنوان پدیده هسته‌ای مانور داده‌ام.

این استاد دانشگاه در ادامه به تعدادی دیگر از پژوهش‌های صورت گرفته در این خصوص در جهان اشاره کرد و گفت: این پژوهش‌ها نشان می‌دهد در حال حاضر کشورهای مختلف به دنبال شکل دادن به نسل آینده فرهیخته کشورشان به وسیله روش‌های جدید و توسعه یافته هستند که یکی از این روش‌های مؤثر تمرکز بر اشکال جدید یادگیری و آموزش با هدف تلاش برای تربیت شهروندان ماهر است که این هدف از طریق آموزش و حمایت از والدین در فرایند فرزندپروری در حال تحقق است.

وی افزود: سال ۲۰۰۹ پژوهشگری تحقیقی انجام داده و این سؤال را مطرح کرده که والدین چقدر برای تحقق اهداف عالی فرزندپروری به آموزش‌های آکادمیک مسلط هستند و چگونه به اشتباهات خود در این زمینه آشنا می‌شوند؟ این قبیل سؤال‌ها سال‌هاست که پژوهشگران را به مباحث مورد نیاز خانواده در مبحث فرزندپروری و توسعه و تمرکز بر آموزش‌های والدگری سوق داده است.

جمعه/ 2 دیدگاه متفاوت در مورد تربیت کودکان؛ تکرار و تمرین کنیم یا آزادی تجربه

دهدست به بخشی از نتایج مطالعات خود در این مورد اشاره کرد و گفت: بررسی‌های ما نشان داد که آموزش والدین به طور صریح برای نخستین بار در دهه ۱۹۷۰ در آمریکا با برنامه‌ای با عنوان بهترین تجارب انجام شد که این برنامه بر اساس مشاهدات علمی پژوهش‌های پژوهشگران رفتارگرا بنا شده بود و در آن بر جنبه‌هایی از آموزش‌های والدگری تمرکز کرده بود. بعد از آن تحقیقات و آموزش‌ها در این زمینه توسعه و ادامه پیدا کرد. این توسعه به دلیل سردرگمی زیادی است که جوامع انسانی در خصوص تربیت صحیح فرزندان تجربه می‌کنند. دلیل این سردرگمی نیز جهانی شدن و مدرنیته است که به واسطه پیشرفت‌های فناوری و اطلاعات زمینه این امر ایجاد شده که خانواده‌ها در مواجهه با شرایط در حال تحولی که روز به روز با آن مواجه می‌شوند، احساس درماندگی شدید داشته باشند. این در حالی است که امروزه می‌بینیم چالش‌های پیش روی جوامع پیرامون مسائل تربیتی و آسیب‌های اجتماعی زیاد است.

این استاد دانشگاه اضافه کرد: اگر عملکردهای انسانی که در خصوص مسائل اجتماعی و تربیتی وجود دارد را بررسی کنیم متوجه می‌شویم امروزه علی رغم تمرکز بر آموزش‌های هدایتگرانه در تربیت‌های مختلف انسان، جوامع بشری دستاوردهای زیادی در این خصوص نداشته‌ و در زمینه بروز جرم و جنایت، هرج و مرج و تخلف از قوانین اجتماعی با چالش‌های زیادی مواجه هستیم.

رشد جرم

وی به رشد جرم در کشورمان نیز اشاره کرد و گفت: آمارهای معاونت اجتماعی ناجا در سال ۱۴۰۰ نشان می‌دهد، با یک جهش ۳۰ درصدی ثبت نرخ جرم در سال ۹۷ نسبت به سال ۹۶ مواجه هستیم و رکورد سال ۹۸ برابر هزار و ۳۹ جرم در ۱۰۰ هزار نفر بوده است. همه این مسائل نشان می‌دهد اتخاذ راهبردهایی برای کم کردن این مشکلات باید جزو اولویت‌های هر دولت و جامعه‌ای محسوب شود. ولی میزان توجه هر جامعه به این مسئله به این وابسته است که در خواست‌های گفتمانی هر جامعه‌ای به کدام سو رفته است.

دهدست ادامه داد: در این زمینه بررسی مباحث مربوط به اخلاق و تربیت اخلاقی که بخش عمده معارف اسلامی را تشکیل داده نشان می‌دهد اگر خواهان افزایش کنترل اجتماعی و کاهش رفتارهای تخلف از قوانین و هنجارها هستیم باید به رویکردهای تربیتی و برنامه‌ای بازگردیم که در آن اخلاق به عنوان یک کنترل‌گر درونی عامل این تغییر در نظر گرفته شود تا بتوانیم از طریق پیشگیری از رفتارهای اینچنینی مبتنی بر رویکرد کنترل درونی (که یک نظریه در دنیا است) شرایط را بهتر کنیم.

جمعه/ 2 دیدگاه متفاوت در مورد تربیت کودکان؛ تکرار و تمرین کنیم یا آزادی تجربه

وی اضافه کرد: مطالعات ما نشان داد تلاش‌های زیادی در کشورهای مختلف برای ورود آموزش‌های اخلاق محور به آموزش و پرورش رسمی صورت گرفته از جمله در کشورهای چین، کنیا، انگلیس و ... که الگوهای مدونی را در آموزش و پرورش داشتند. البته باید خاطرنشان کنم که این قبیل آموزش‌ها برای جمعیت‌های غربی با مبانی اعتقادی و فلسفی ناهماهنگ با جامعه فرهنگ ما تدوین شده است و ما نیازمند یک الگوی بومی ایرانی ـ اسلامی در این زمینه هستیم تا بتوانیم این اهداف را محقق کنیم.

این استاد دانشگاه با اعلام این مطلب که مبانی فلسفی تربیت، اخلاق و تربیت اخلاقی و در نهایت ارائه یک الگوی فرزندپروری را در پایان نامه خود بر اساس آرای علامه طباطبایی مطرح کرده است، گفت: الگوی مشاوره‌ای این روش نیز استخراج و تهیه شده است.

دهدست با اشاره به اینکه وقتی در دانشگاه‌ها الگوهای نظری مختلف را می‌خواندیم، درمی‌یافتیم که بسیاری از این الگوها پایه مبنایی عمیقی نداشتند، گفت: اساتید برجسته ما همیشه می‌گفتند، به مسائل مبنایی نگاه کنیم؛ نگاه مبنایی داشتن اجازه می‌دهد انسان‌ها مقایسه کنند و شباهت‌ها و تفاوت‌های الگوها و رویکردهای نظریات مختلف را ببینند. برای همین در الگوی نظری خودمان به مبانی و اصول توجه دقیق داشتیم.

وی در تعریف مبانی، گفت: مبانی گذاره‌های توصیفی و خبری و حاوی هست‌ها و نیست‌ها هستند و به روابط و مناسبات واقعی میان امور ناظرند. ما هفت مبنای ایجابی و زمینه‌ای تربیت اخلاقی و فرزندپروری اخلاق محور را تدوین کرده‌ایم که مبنای هستی شناختی این روش اسلام و بر اساس آرای علامه طباطبایی است که از دل قرآن استخراج کرده‌اند.

دهدست در مورد اصول نیز گفت: اصول گذاره‌های تجویزی هستند که محتوای مفهومی آنها باید و نبایدها است که از اهداف و مبانی استنباط می‌شوند و راهنمای روش‌ها و فعالیت‌ها در تعلیم و تربیت می‌شوند. ما بر اساس هفت مبنای الگوی فرزندپروری اخلاق محور اصولی از دل هر کدام شکل دادیم.

جمعه/ 2 دیدگاه متفاوت در مورد تربیت کودکان؛ تکرار و تمرین کنیم یا آزادی تجربه

وی تشریح کرد: اولین مبنا را بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی ثبات اخلاقی در نظر گرفتیم. ثبات اخلاقی پایدار و دوام داشتن صفات اخلاقی در نفس انسان است. زمینه تحقق منش‌سازی نیز از طریق فرایند ملکه‌سازی فراهم می‌شود. ملکه‌سازی نیز به معنای نقش بستن ثابت علمی و عملی صفات اخلاقی در وجود انسان است که از طریق القا یعنی ایجاد اعتقاد پیرامون درستی و نادرستی کارها در کنار تکرار عمل محقق می‌شود، یعنی القا و تکرار و تمرین دو بالی هستند که هستی‌شناسی اسلامی می‌گوید منش بر اساس آن ایجاد می‌شود.

تربیت اخلاقی خانواده

این استاد دانشگاه افزود: بر اساس همین دو روش القا و تکرار و تمرین رویکردهای گفتمان سازی در دنیا در حال منش‌سازی هستند. لذا این القا و تکرار و تمرین اهمیت زیادی دارد تا صفات خلقی پسندیده، خود را نشان دهد. لذا خانواده‌ها باید خودشان تربیت اخلاقی شوند تا بتوانند فرزندانی با رویکرد تربیت اخلاق محور شکل بدهند؛ یعنی نقطه‌گذاری تغییر در الگوی مشاوره ما والدین هستند و در کنار آن به تبع فرزندان تربیت خواهند شد.

وی دومین مبنا را سرایت فعلی دانست که تأثیر صفات خلقی فرد را بر اعمال نشان می‌دهد و گفت: یعنی کارها و افعالی که از انسان صادر می‌شوند مبتنی بر اصل اول یعنی ملکه‌سازی صفات است که تکرار موجب ایجاد صورتی در نفس انسان می‌شود که به صورت ملکه برای انسان عمل می‌کند و در منش انسان اثر وضعی روانی ایجاد می‌کند و لذا اگر کار نیک و از حسن فعلی برخوردار باشد بستر آن به صورت منش جلوه‌گر می‌شود.

تشخیص متفکرانه

دهدست سومین مبنا را عالمیت به معنای تشخیص و علم پیدا کردن به حقایق اخلاقی از طریق تشخیص متفکرانه دانست که در آن به خوب و بد اخلاقی با تفکر می‌رسیم و با دو اصل علم تعقلی و علم توحیدی می‌توانیم به این قدرت تشخیص برسیم و ادامه داد: مبنای بعدی عاملیت است؛ یعنی اصل اراده. عاملیت انسان که به مرحله‌ای از عمل برسد، یعنی صرف تشخیص درست و نادرست اهمیت ندارد و باید یکسری کارها صورت بگیرد تا در گذر زمان منش ایجاد شود. اصل اراده واسطه تحقق عمل است و انسانی که اراده نداشته باشد بسیاری از کارها را نمی‌تواند انجام دهد حتی اگر نسبت به آن ایمان داشته باشد و به همین دلیل ایمان و عمل صالح در کنار هم در مبانی هستی شناسی اسلامی مطرح شده‌اند.

حقانیت معیار انتخاب عمل

وی ادامه داد: اصل مهم دیگر حقانیت معیار انتخاب عمل است. یعنی وقتی من می‌خواهم عملی انجام دهم معیار من چیست؟ معیار نداشتن یکی از تفاوت‌های بنیادی است که الگوهای تربیت اخلاقی در دنیا با الگوی تربیت اخلاقی توحیدی دارند؛ معیار اینجا حق و حقانیت است. در نهایت مبنای انسان شناسی ذات اشتیاق که انسان ذات مشتاقی نسبت به یکسری چیزها دارد که مبنای انگیزش را شکل می‌دهد. سه برانگیختگی انگیزشی، دنیای آخرتی و حبی می‌توانند در این الگو به ما کمک کنند و در نهایت مبنای زمینه‌ای مطرح است که همه مبانی ایجابی تربیت اخلاق محور بودند.

دهدست مبنای زمینه‌ای این مطالعه را نیز وراثت اخلاقی و سرایت محیطی اخلاقی اعلام کرد و گفت: همه این این مبانی و اصول در کنار هم زمینه تحقق تربیت فرزندپروری تربیت اخلاق محور را در فرزندپروری محقق می‌کنند.

وی در جمع‌بندی این بخش از سخنان گفت: تعریف فرزندپروری اخلاق محور در نظریه ما به این شرح است که: مجموعه اهداف، راهبرها و فنونی که با ایجاد نگرش توحیدی، رغبت و کنترل ارادی بر مبنای ارزش‌های انسان متعالی و پرهیز از موانع رشدی به والدین کمک می‌کند تا فرزندان خودشان را در مسیر سعادت همراهی کنند.

دهدست روش تحقق این تعریف را از طریق فرایند، محتوا و فنونی که در رساله پست دکتری خود ارائه کرده است، تشریح کرد و گفت: این روش‌ها از تجارب زیسته والدینی احصا شده که بر اساس همان مبانی و اصول در طیف تربیت اخلاق محور بودند و با نمونه‌گیری گلوله برفی انتخاب و مصاحبه‌ها انجام و الگوی مفهومی نهایی استخراج شد که شامل: «شاخص‌های نگرشی و عملکردی احسن، عامل زمینه‌ساز شکل گیری من والد مطلوب تکمیل بخش در مسیر فرزندپروری اخلاق محور است».

وی ادامه داد: نگرش‌های والدین به فرزندپروری عاملی پنهان در فرزندپروری هستند و این نگرش‌ها در فرزندپروری اخلاق محور شامل عناصری می‌شود که در فضاهای ذهنی والدین خود را نشان می‌دهد.فضاهای ذهنی والدین تأثیر زیادی در نحوه تربیت فرزندان دارد. فضای ذهنی هدفمندی در فرزندپروری، فضای ذهنی معنامندی در فرزندپروری، فضای ذهنی قاعده مندی در فرزندپروری، فضای ذهنی مسئولیت مندی در فرزندپروری، فضای ذهنی عاملیت و فضای ذهنی جهت‌مندی در فرزندپروری، مواردی هستند که در خصوص عوامل مؤثر بر فضاهای ذهنی والدین در این رساله مطرح هستند.

عامل تحقق ملکه صفات

این استاد دانشگاه اولین عامل علّی تحقق ملکه صفات و منش اخلاقی در فرزندان را راهبردهای تلاش، شناخت و عاطفه و اراده انجام عمل اخلاقی اعلام کرد و گفت: در این روش راهبردهای پرورش شناخت اخلاقی را در قالب هشت تمرین ارائه کرده‌ایم که به والدین آموزش داده می‌شوند. تمرین‌های مثل تأمل‌ورزی و تفکر عاقبت اندیشی دنیایی و آخرتی، گوش دادن و پذیرش، تأمل ورزی و تفکر چرایی در فرزندان، تأثیر عمل ما بر دیگران و ... که بسیاری از این مسائل در تربیت فرزندان ما مغفول هستند و بچه‌ها وقتی به سن نوجوانی می‌رسند حتی نمی‌توانند خوب و بد را از هم تشخیص دهند و عاقبت کاری که آنجام می‌دهند و چرا باید و یا نباید برخی کارها را نمی‌دانند.

وی اضافه کرد: اگر عوامل یاد شده به عنوان شناخت اخلاقی در فرزندان رشد و توسعه پیدا کنند می‌توانند اولین عامل تحقق ملکه صفات در فرزندان باشد. دومین روش نیز پرورش عاطفه اخلاقی است. مبنای ذات اشتیاق انسان باید اینگونه باشد که دلش بخواهد کار خوب را انجام دهد و از کار بد حس بدی داشته باشد و لذا این مسئله در قالب عاطفه اخلاقی خود را نشان می‌دهد. تمرین‌هایی مثل بازدارندگی اخلاقی با شیوه‌های تشویقی و تنبیهی کنشگر و شیوه‌های محبتی در رابطه با والدین و نظارت و محبت خداوند این عاطفه اخلاقی را رشد می‌دهد.

دهدست تصریح کرد: در نهایت پنج خلق نیکو هست که اگر والدین اینها را در فرزندان خود درونی کنند در گذر زمان اراده فرزندان به تبع ایجاد می‌شود. در هستی شناسی اسلامی می‌گوید: صبر، راستگویی، شجاعت، عفت و وفای به عهد را در فرزندت با روش‌های مختلف با قصه، تشویق و ... ایجاد و درونی کن و منتظر باش در گذر زمان فرزندت اراده پیدا کند که کار درست را انجام دهد و از کار نادرست دوری کند.

وی در ادامه گفت: مسئله مهم دیگر بسترسازی پیوندهای خانوادگی و اجتماعی اخلاق محور است. باید در این بخش به این مسئله توجه کنیم که والدین چگونه هستند که انتظار دارند فرزندان آنها خوب باشند. پیوندزایی با محیط اجتماعی اخلاق محور، توجه به نقش رسانه و فضای مخرب و فضاهای دوستانه مخرب و روش‌های مقابله با این روش‌ها، در معرض بودن فرزند در فضای اجتماعی سالم و ... دیگر مسائلی هستند که در این روش مطرح شده است.

در بخش دیگر این نشست، آمنه عالی، عضو هیئت علمی گروه آموزش و پرورش دانشگاه علامه طباطبائی با موضوع «بسترسازی تربیت معنوی فرزندان در خانواده» به سخنرانی پرداختند و گفت: تربیت معنوی را امروزه زیاد می‌شنویم؛ این مسئله نه فقط در ایران بلکه در جهان مطرح است. در این خصوص سؤال‌های زیادی مطرح است که اصلا معنویت به چه معنا ست و تفاوت آن با تربیت دینی چیست و نقش خانواده در آن چیست؟

معنویت چیست

وی ادامه داد: معنویت جنبه‌های مختلفی دارد که اخلاق می‌تواند جنبه پایه آن باشد و دین و مذهب می‌تواند به آن جهت و محتوا بدهد. اما معنویت چیست؟ در فلسفه تعلیم و تربیت معانی مختلفی برای آن مطرح شده است. علامه طباطبایی خودآگاهی را ریشه معنویت مطرح می‌کند. در حوزه روانشناسی نیز امروزه تجربه معنویت، معناگرایی، زندگی با معنا و ... گسترش پیدا کرده و معناهایی چون درون‌نگری، ذهن آگاهی و ... به آن اختصاص داده شده است. هوشیاری و نگاه از از بالا به خود و تعیین ارزش‌ها و جهت‌بندی به سمت آن نیز از دیگر تعاریف معنویت است اما در روانشناسی مثبت معنویت به معنی زندگی با معنا تعریف می‌شود. اینکه ما از افکار و ذهنیت‌های کنونی فاصله بگیریم و از بالا به اندیشه‌ها نگاه کنیم نیز در روانشناسی مثبت به عنوان یکی از عناصر مهم رسیدن به معنا مطرح شده است.

آیا معنویت لایه تربیتی است؟

وی در ادامه این سؤال را مطرح کرد: آیا ضرورت دارد به معنویت به عنوان لایه تربیتی نگاه شود؟ و گفت: امروزه گفته می‌شود که افسردگی به حدی گسترش یافته که نیاز به واکسینه شدن در مقابل آن داریم و برای ایمن‌سازی شرایط فردی و اجتماعی برای جلوگیری از این افسردگی و تشویش خاطر پیشنهادهایی داده‌اند که گرایش به معنویت از جمله این پیشنهادهاست.

عالی اظهار کرد: اکنون مطرح می‌شود که اگر انسان‌ها به این سمت بروند که معنا و ارزش به زندگی خود بدهند و سعی کنند از روش‌هایی مثل مدیتیشن استفاده کرده و از افکاری که در آن غرق هستند و از مشغولیاتی که علامه طباطیایی از آنها به عنوان غفلت یاد می‌کند، رها شوند از افسردگی ایمن خواهند شد. در چنین نظریاتی است که به نظر می‌رسد علم و دین و فلسه به اشتراک نظر می‌رسند.

وی سؤال دیگری را مطرح کرد و پرسید: اما سؤال بعدی این است که آیا خانواده باید در این معنویت نقش داشته باشد یا خیر؟ اگر بله چه نقشی می‌تواند داشته باشد؟ آیا اصلاً می‌تواند نقش داشته باشد؟ و آیا خانواده می‌تواند عامدانه نقش ایفا کند؟ همچنین اگر بگوییم که اخلاق جنبه بیرونی و نمودی تربیت معنوی است و می‌تواند رنگ و بوی دینی داشته باشد، آیا وجود خانواده در این زمینه مفید است با مضر؟

عالی در پاسخ به پرسشی که مطرح کرده است، گفت: ما می‌خواهیم در تربیت معنوی یک پله بالا برویم و از مادیاتی که در آن غرق هستیم فاصله بگیریم و عملی را نه برای سود مادی انجام دهیم؛ حال تجربه زیسته به شما می‌گوید قانون‌گرایی زیاد شده یا قانون گریزی؟ دینگرایی زیاد شده یا دین گریزی؟ جامعه پذیری زیاد شده یا جامعه گریزی؟ متأسفانه قانون گریزی، دین گریزی و جامعه گریزی زیاد شده و من اعتقاد دارم این مشکلات پیامد کاری است که تاکنون انجام شده است. ما تربیت معنوی را هدف قرار داده‌ایم و تلاش کرده‌ایم به آن برسیم و برای آن پاداش تعیین کردیم.

وی ادامه داد: مثلاً به بچه‌ها گفتیم اگر در مدرسه نماز بخوانید شما را اردو می‌بریم، یا اگر نماز نخوانید فلان تنبیه در انتظار شماست. در مواجهه با سایر مسائل تربیتی نیز همین روند را در پیش گرفتیم. نتیجه این رفتار ما عادت کردن برخی از بچه‌ها به انجام دادن کارهایی شد که از نظر ما درست و معنوی بود. اما تجربه زیسته ما نشان داده وقتی افراد به سمت هدفی اجبار می‌شوند و حتی با تکرار و تمرین به سمت آن حل داده می‌شوند، امتناع می‌کنند. یعنی وقتی من انسان آزاد، مجبور به انتخاب یک چیز می‌شوم از آن امتناع می‌کنم.

شوق جامعه ستیزی در افراد ایجاد کرده‌ایم

این عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی این مسئله را نیز خاطرنشان کرد که وقتی چیزی از انسان منع می‌شود که غیر اخلاقی است، انسان نسبت به آن گرایش پیدا می‌کند، پس اینکه یکسری اهداف تربیتی را آشکارا مشخص کنیم و بگوییم افرد اگر به این سمت بروند نتیجه خوب است و اگر نروند بد است، شوقی برای جامعه ستیزی در افراد ایجاد می‌شود.

وی در ادامه اصطلاح بسترسازی را مطرح کرد و گفت: بسترسازی یعنی مستقیم وارد عمل نشویم و مستقیماً آن اعمال را هدف قرار ندهم بلکه شرایطی را فراهم کنیم که افراد از مادیات فاصله بگیرند. باید به این فکر کنیم که چه کار کنیم خود افراد کنترل‌گر شوند، کنترلی که لازمه معنویت است. یکی از مباحث در این زمینه الگوسازی است اما ما فکر می‌کنیم الگو بودن یعنی یک عمل را خودمان مدام انجام دهیم و بلند هم تکرار کنیم که ما آن را انجام داده‌ایم تا بقیه ببینند و الگو بگیرند اما اینطور نیست؛ الگو فقط کسی نیست که رفتارهایی را خوب انجام می‌دهد و ما آن را می‌بینیم بلکه الگو کسی است که رفتاری را انجام می‌دهد و پیامد خوشایندی را دریافت می‌کند و ما ما آن نتیجه و پیامد را می‌بینیم و یا بر عکس کار ناخوشایندی را انجام می‌دهد و نتیجه ناخوشایند می‌بیند.

وی تصریح کرد: البته اگر کار اشتباهی کردیم و برای ما کارکرد خوشایند و نتیجه خوب داشت ما آن را تکرار می‌کنیم، همچنین اگر دیگران کار غلطی انجام دادند و پیامد آن برایشان خوشایند بود نیز ما الگو گرفته و آن کار را تکرار می‌کنیم.

این استاد دانشگاه افزود: این بستر و عمل را می‌توانیم در خانواده فراهم کرد یعنی عملاً نشان دهیم که دروغ گفتن به نتیجه نمی‌رسد، یا جایگاه فرد عالی‌تر را در خانواده به فرزندان نشان دهیم و بسترسازی کنیم که او به دلیل چه اقداماتی به این نتیجه مطلوب رسیده است. ما نمی‌توانیم در خانواده به فرزندان بگوییم ایثار کنید در حالی که پیامدها و نتیجه مثبت ایثار کردن را نمی‌بینند یا حتی پیامدهای منفی از ایثار را شاهد هستند. بچه‌ها پیامد محور هستند و باید از همین جایی که هستند آنها را سوق دهیم تا فرصت داشته باشند کاری را انجام دهند و پیامد آن را ببینند.

وی تشریح کرد: پس باید مسیر را مشخص کنیم؛ بسترسازی یعنی خانه من طوری طراحی شده که فرزندم نتیجه عملش را می‌بیند. در خانه باید نتیجه بی‌قانونی منفی باشد و فرزند فرصت درک عمل اخلاقی سودمند و مشاهده و تجربه داشته باشد تا احساس کنترل به او دست دهد. یعنی بداند می‌تواند اعمال و نتایج اعمال خود را کنترل کند. با این روش افراد اعمال خود را زیر و رو و در خصوص آنها قضاوت می‌کنند و تصمیم می‌گیرند با توجه به پیامد هر عمل کدام را انجام دهند.

عالی به این مسئله نیز اشاره کرد که بچه‌ها در سنین اولیه رشد اخلاقی، نیت‌ها را نمی‌فهمنند یعنی اگر کاری با نیت خوب انجام شود اما نتیجه ندهد، آن نتیجه را می‌بینند نه نیت خوب پشت آن را. ما فکر می‌کنیم باید ارزش‌ها را برای بچه‌ها تعیین و مدام به بچه‌ها بگوییم تا آنها انجام دهند اما این درست نیست با این کار ما داریم به آنها تقلب می‌رسانیم؛ این مسیر خطا است چون با آگاهی همراه نیست.

پرهیز از روی ترس یا کسب محبت

وی تصریح کرد: همچنین اگر بچه‌ها از روی ترس و نیاز به محبت والدین کار خوبی را انجام دهند یا از کار بد پرهیز کنند نیز خودآگاهی به همراه ندارد. یعنی وقتی فرزند چون به محبت پدر و مادر نیاز دارد نماز می‌خواند، خودش هم نمی‌داند از نماز چه می‌خواهد و همین می‌شود که در آینده به راحتی آن را ترک می‌کند. علامه طباطبایی نیز مانع معرفت را غفلت و معرفت به خود را لازمه اعمال می‌داند.

عالی در ادامه گفت: این خودآگاهی پایه اول تربیت است یعنی اول فرد از خود فاصله بگیرد و خود را بشناسد. پس اگر می‌خواهم فرزندم در معنویت پله‌ای بالا برود، باید او را اسیر اهداف و ارزش‌ها نکنم و در دام گرفتار نکنم و اجازه دهم به جای اینکه به مقلد تسلیم شده تبدیل شود و ارزش‌های دینی و دیدگاه عرفانی را در قالب اطلاعاتی که در بستر تربیت خانه، مدرسه و رسانه دریافت کرده، ارزش‌ها را پیدا کند و پیامدهای عینی را ببیند. البته اگر این پیامدها عینی نبود من بازگویی می‌کنم تا اطلاعات به او بدهم که این نتایج و پیامد اعمال است تا فرزندم فرصتی داشته باشد این اطلاعات را با تجارب خود مقایسه کند.

وی خواستار این شد که والدین به فرزندان فرصت عمل کردن، دیدن عمل دیگران و دیدن نتایج اعمال را بدهند تا آنها انتخاب کنند و احساس کنترلگری داشته باشند و افزود: اگر این آگاهی مبنای معنویت شد، آن معنویت ارزشمند است. پس لازمه به دست آوردن حالتی که انسان از لذت‌های آنی و مشغولیت‌های لحظه‌ای دورخیز کند پرورش دادن ذهن است. ما باید بچه‌ها را در موقعیت قرار دهیم و نگوییم راه مشخص است و همین را برو. البته متأسفانه اکنون محیط تربیتی ما بسترسازی لازم را ندارد چون همه دارند می‌گویند مثلاً ربا خوب نیست ولی افراد می‌بینند که پیامد آن نتایج مثبت دارد.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 12 =