چاوشیان

در زمینه اقتصاد خانواده هم حکمرانی واحد نداریم. برخی نهادهایی که مرتبط با خانواده هستند. اینکه اینها تا چه زمینه‌ای مداخله حداقلی و حداکثری داشته باشند به چه نحوی ورود کنند ما با یک بلاتکلیفی مواجه هستیم.

به گزارش پیام خانواده دکتر سید محمدحسین چاوشیان کارشناس ارشد در حوزه خانواده است و علاوه بر راه‌اندازی مؤسسه تخصصی خانواده محور با رویکرد دینی در کشور کتاب‌های مختلفی نیز در این زمینه تالیف و به چاپ رسانده است که در گفت‌وگو با خبرنگار ما به موضوعات مختلفی خصوصاً در زمینه اقتصاد خانواده پرداخته که در ادامه می‌آید:

نظر شما در خصوص نظام مسائل اقتصاد خانواده که در این پژوهش احصا شده، چیست؟

ما به حوزه خانواده با یک نگاه تک ساحتی نمی‌توانیم بنگریم. خانواده حتی از نگاه علمی به‌عنوان میان رشته و چندرشته‌ای ساحت‌های مختلفی را در بردارد. ما اگر در مورد خانواده بخواهیم صحبت کنیم وجوه مختلفی دارد که می‌تواند مرتبط باشد. نگاه ما باید به خانواده منظومه‌ای و مجموعه‌ای باشد. وقتی در مورد اقتصاد خانواده صحبت می‌کنیم از ابعاد روانشناختی، جامعه‌شناختی و فقهی و حقوقی نباید غافل شویم. همچنین مسائل مدیریتی و حکمرانی نباید مغفول باشند. مجموعه اینها را باید در نظر بگیریم. در سطح خردتر مسئله اقتصاد خانواده را باید از تمام این ابعادی که ذکر شد، ببینیم.

مشکل ما اساساً با خانواده این است متولی واحدی ندارد. یک کسی در نهاد خانواده بتواند متولی واحد باشد و ادعا کند، تمام ساحت‌های خانواده را پوشش بدهد. این متولی را حتی در سازمان‌های دولتی و غیردولتی هم نمی‌توانیم پیدا کنیم. عدم حکمرانی واحد در حوزه خانواده چالشی است که با بسیاری از آسیب‌های مختلف دارد ما را مواجه می‌کند. از جمله اقتصادی، مسئله فرهنگی، تربیتی و... و. ما چون حکمرانی واحد را نداریم؛ لذا در ساحت سیاست‌گذاری، اجرا و ارزیابی هم با مشکل مواجه هستیم.

با مرور سازمان‌ها سؤال می‌کنم کدام یک از بین نهادهایی که به طور مستقیم مرتبط هستند، کدام یک متولی واحد حوزه خانواده است. آیا نهاد ریاست‌جمهوری متولی ویژه خانواده هست؟ آیا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی متولی است؟ این وزارت بخشی از مسائل حوزه ازدواج را پیگیری می‌کند. مثلاً سازمان بهزیستی بخشی از مسائل مانند شبه خانواده و مسائل کودکان را می‌بیند.

وزارت ورزش و جوانان هم به همین ترتیب. مشکل این است حکمرانی واحد را نداریم. در نهادهای دیگر مانند شورای‌عالی انقلاب فرهنگی که شورای فرهنگی اجتماعی زنان چقدر متولی مستقیم هستند و می‌توانند تأثیرگذار باشند و حتی ضمانت اجرایی دارند برای ورود به مسئله خانواده. آیا مداخله اینها در بحث خانواده به طور حداقلی است حداکثری است. این سؤالات همواره مطرح شده و بدون جواب باقی‌مانده. برمی‌گردد به اینکه متولی واحد در این عرصه را نداریم. یک متولی واحد حکمرانی در حوزه خانواده شاهد نیستیم.

پس کلان قضیه مشخص شد که حکمرانی واحد را نداریم. می‌توانیم به حوزه اقتصاد خانواده هم تعمیم بدهیم. در زمینه اقتصاد خانواده هم حکمرانی واحد نداریم. برخی نهادهایی که مرتبط با خانواده هستند. اینکه اینها تا چه زمینه‌ای مداخله حداقلی و حداکثری داشته باشند به چه نحوی ورود کنند ما با یک بلاتکلیفی مواجه هستیم.

مثلاً شما نهادهای اقتصاد خانواده را مشخص کردید، اینکه شورای‌عالی انقلاب فرهنگی چقدر اینها آمدند ورود کردند. مثلاً معاونت زنان و خانواده ریاست‌جمهوری ما چه دستاورد شگرفی، چه سیاست‌گذاری ممتازی در حوزه اقتصاد خانواده داریم؟ کجا این عملکرد دیده شده یا مورد سؤال واقع شده است؟ کسی نیست که حتی بخواهد این سوالات را جواب بدهد. با احترام به همه دولت‌ها و شخصیت‌ها باید بگوییم معاونت زنان اسم و رسمی دارد؛ اما واقع‌بینانه گرچه اسم بزرگی دارد؛ اما عملاً در سطح یک نهاد و سازمان تشریفاتی باقی‌مانده. نظام مسائل خانواده در این سال‌ها چقدر با این معاونت توانسته حل‌وفصل شود. یک نقدی اگر بخواهم داشته باشم، جای تأسف دارد که اگر ورودی به عرصه اقتصاد خانواده شده، نگاه تقلیل‌گرایانه بوده عملاً در راستای ضعیف کردن نهاد خانواده هست. ما متأسفانه علی‌رغم اینکه این‌قدر تأکید داشتیم نگاه خانواده محور باشد، تمام هم‌ّوغمّ این باشد خانواده به‌مثابه کل به‌مثابه یک سیستم و یک نهاد مورد حمایت اقتصادی قرار بگیرد؛ اما با نگاه تقلیل‌گرایانه مواجه هستیم خانواده را به مقام زن و زنان سرپرست خانوار تقلیل می‌دهند.

حمایت‌هایی از این باب صورت می‌گیرد که در کلان قضیه مخرّب خواهد بود. نهاد خانواده را نهایتاً تضعیف می‌کند. تا کی می‌خواهید این زنان را مورد حمایت قرار دهید. تا زمانی که اینها را جدا مورد حمایت قرار دهید خود نهاد خانواده با مشکل مواجه می‌شود. به‌جای نگاه سیستمی، برنامه‌های جسته‌گریخته که در حوزه توانمندسازی زن و خانواده صورت‌گرفته است. عصر این‌گونه حمایت‌ها گذشته است و بر فرض اگر مطلوب باشد در نهایت، نهاد خانواده ما، شاهد رشد و ارتقا نیست. نهایت خانواده استحکام پیدا نمی‌کند. معاونت زنان مابقی برنامه‌های مد نظرشان و در طول این سال‌ها اجرا شده است، خیلی کارنامه مثبتی نبوده است. مورد ارزیابی هم قرار نگرفته است. ریل‌گذاری اشتباه است چرا که تقلیل‌گرایانه و جزئی‌نگر به خانواده نگاه کرده‌اند.

ستاد ملی زن و خانواده، بالای ۷ و ۸ سال است که برگزار نشده است، ستادی که باید به نحوی کنشگر فعال در حوزه اقتصاد باشد. در راستای تقویت زمینه اقتصادی باید کمک کنند که اصلاً تشکیل نشده است. آخرین باری که دولت جدید تصمیم داشت این ستاد را تشکیل بدهد با من تماس گرفتند. یک اتاق فکر تشکیل بشود. اما بعد از یک سال ستاد تشکیل نشد. این ستاد، مجموعه‌ای از وزرا، شخصیت‌های حقیقی و حقوقی هستند قاعدتاً یکی از کارکردهایشان اقتصاد خانواده است.

در وزارت بهداشت و درمان هم ما اساساً با مشکلی مواجه هستیم و آن هم اینکه پیشگیری جدی گرفته نمی‌شود. چقدر یارانه درمان و سلامت داده می‌شود. اما تا قبل از این، برای پیشگیری چقدر موفق بوده است. این تلاش‌ها اتفاق نیفتاده است. ما این خلأ را داریم که در حوزه بحث‌های پیشگیری که هزینه‌ها را خیلی کاهش می‌دهد. به داستان بیماری و درمان و ... نباید برسد، خانواده تا مرز بیماری می‌رسد تازه آنجا برایش فکر می‌کنیم.

آیا واقعاً وزارت علوم و مراکز آموزش عالی ما خانواده محور هستند؟ خانواده محوری جایی در برنامه‌های وزارت علوم دارد یا خیر؟ آیا اساساً آموزش عالی ما رویکرد خانواده محور دارند؟ چقدر رشته‌هایی که امروزه تدوین شده دانشگاه‌های مختلف تدریس می‌کنند چقدر در راستای بهبود وضعیت خانواده است. معدود رشته‌هایی که در راستای نهاد خانواده هستند، صرفاً در جنبه تئوریک باقی ماندند و در مهارت‌آموزی خوب هم دیده نشده‌اند. نیاز داریم رشته‌ها به یک رویکرد میدانی و بیرونی و مهارتی داریم. رویکرد مغفولی بوده است که فقط دانشجو مدرکی بگیرد. اساساً نه کمکی به فرد می‌کند و نه نگاه خانواده محور دارد درحالی‌که در کشورهای اروپایی و خارجی این آموزش‌ها در راستای حمایت از اقتصاد خانواده و اقتصاد فرد است.

حکمرانی واحدی در زمینه اقتصاد خانواده  نداریم / آموزش های کنونی پاسخ گویی نیازهای فرد و جامعه نیست

در زمان تحصیل، کار مهارتی و شغلی انجام می‌دهند. اساساً چنین فضایی را ما در نظام آموزشی خودمان ندیدیم. در مقطع دکتری در کشورهای خارجی دانشجو، حقوق دریافت می‌کند و کار مهارتی‌اش را هم یاد می‌گیرد. اینجا برای دانشجوی دکتری صرفاً خودش هزینه می‌کند. عملاً ما بهره‌ای نمی‌گیریم و خودش به شکل فردگرا به‌سوی بازار می‌رود. درحالی‌که می‌تواند بازی برد ـ برد باشد که نخبگان و افراد علمی، هم به آنها حقوق می‌دهیم و هم از قابلیت‌های آنها استفاده کنیم. مثلاً رشته‌های پژوهش‌محور، رویه این باشد که مسئله‌محور حل کنیم. سوال‌محور نباشیم به دنبال حل مسئله باشیم. نظامات خانواده را استخراج کنیم. کارهای پژوهشی میدانی را به دانشجویان مقطع دکتری بدهیم. به همین اندازه که به کاهش آسیب‌های خانوادگی کمک می‌کند اینها سرمایه‌گذاری است و پیشگیری می‌کند و هزینه‌ها را کاهش می‌دهد. اکنون خیلی از سازمان‌ها و نهادها برای کاهش آسیب‌های اجتماعی موظف شدند؛ اما این انسجام شکل نگرفته است.

کارگروه امداد ضد اقتصادی‌ترین نهادی است که به خانواده انجام داده است، این چه کمک اقتصادی است بعد از ۴۳ سال در حوزه کمیته امداد درگیر هستیم، میلیاردها تومن دارد کمک می‌شود. اما شما ببینید خانواده‌های کمیته امداد چقدر توانمند شدند؟ تا کی می‌خواهیم نگاه صدقه‌ای و یارانه‌ای داشته باشیم؟ اینجا آسیبهای جدی داریم. هر جایی کمیته امداد رفته خانواده از هم پاشیده و به سمت نوآوری و خلاقیت و توسعه و پیشرفت خانواده نرفته. وقتی با یک نگاه صدقه‌ای کمک شود؟ خانواده رشد پیدا می‌کند؟ اگر کمک‌های مالی را قطع کنیم خانواده می‌تواند سرپا شود؟ چند سالی است که معاونت اشتغال کمیته امداد راه افتاده شما، آمارها را ببینید. اما چند درصد توانستند موفق باشند. چقدر مانع رشد بوده. مواردی است که کسی دنبال کار نمی‌رود. اینکه خانواده‌ها چقدر توانمند شدند. چقدر تفکیک و غربال شدند. چند درصد از این‌ها دیگر خانواده کم درآمد نیستند. خودشان می‌توانند درآمد داشته باشند؟ اگر هزینه اینها می‌رفت در تولید و اشتغال ما خیلی زودتر از اینها خودکفا شده بودیم. خود اینها می‌توانستند بنگاه‌های کوچک و بزرگی را راه‌اندازی کنند. اما نگاه یارانه‌محور توفیقات ما را کم کرده است.

در بحث جمعیت و بانک مرکزی وام‌های ۲۰ میلیونی، ۴۰-۵۰ میلیونی می‌دهند که شرایط پیچیده برایش گذاشتند. کسی اگر بخواهد محاسبه دقیق شرایط اقتصادی زندگی داشته باشد مبلغی که وام می‌گیرد چند برابر آن باید در سال خرج کند. وام بسیار کمی است که همین هم با چالش مواجه است. با هزار تا مشکل ضامن و... مواجه هستیم. در مجموع حمایت‌های کارگشایی نبوده است.

روی صحبت من با دانشگاه بود؛ اما در حوزه‌های عملیه هم مشکل داریم. اساساً رویکرد ما خانواده محور است یا نیست در اقتصاد خانواده چقدر می‌توانستند ورود کنند و تاثیرگذار باشند. خانواده محور بوده و چقدر می توانستند، تاثیرگذار باشند؟

آموزش و پروش هم مثل وزارت علوم است ارتباطش با مسئله اقتصاد و اشتغال چیست؟ چه پیوندی بین این دوتا می‌تواند داشته باشد در عرصه اشتغال و کارآفرینی. علاوه بر تربیت، که بحران جدی آموزش و پرورش است ما در حوزه اقتصادی هم مشکل داریم.

افراد چیزی یاد نمی‌گیرند تا بتوانند به اقتصاد فردی و خانوادگی و اجتماعی کمک کنند . ما برنامه منظم و مدون برای داستان اقتصادی نداریم در عرصه کلان و اقتصاد خانواده به ویژه برنامه‌ای نداریم.

سازمان اداری استخدامی کشور چه شاخصهایی برای استخدام دارد؟ آیا شاخصها بر اساس توانمندی در راستای کمک به اقتصاد خانواده و شایسته سالاری و تخصص گرایی بوده است. آیا در مورد فرد استخدام شونده که بر خلاف اهداف نهاد دارد کار می‌کند یا موفق نیست یا نمی‌تواند انتظارات را برآورده کند مجاز هستیم او را نگه داریم؟ آیا سازمان باید هزینه بدهد تا سی سال حمایت کند؟

بعد از دو سال اگر آن ویژگی ها را نداشت می‌توانیم کنار بگذاریم ... آیا افرادی که پذیرفته می‌شوند وقتی کارآمد نیستند باید نگهشون داریم؟ آیا اینها هدر رفت سرمایه نیست که نیروی ناکارآمد را بخواهیم داشته باشیم.

متأسفانه بعضی مسائل ما اصلا متولی ندارد و هیچ گونه به آن توجه نشده است. شما مشکل را کجا می‌بینید؟ شما چه انتظاراتی از این متولی واحد دارید؟

ما علاوه بر اینکه مسائل مغفولی داریم. مقابلش مسائل تکراری هم زیاد داریم. مثلاً ما الان دهها دستگاه مرتبط با حجاب و عفاف داریم؛ اما مسئولیت را کسی قبول نمی‌کند، این کار دارد انجام می‌شود؛ ولی هیچ کس جوابگو نیست. من نمی‌خواهم بگویم نیاز به وزارت خانواده داریم. این خودش هم یک بحث‌هایی دارد. اما انتظارات ما از این متولی واحد چیست؟

تجمیع نهادها خودش فی نفسه باعث می‌شود بحث سرمایه‌ها تجمیع شود. با سرمایه‌سوزی مقابله کنیم، هدررفت منابع پولی و انسانی ما. اولین چیزی که اینجا تجربه می‌شود، رشد اقتصادی است. دستگاههای مختلف ادعا ندارند.

نکته بعدی نظام مسائل باید احصا، تجمیع و اولویت‌بندی شود. متولی کار مشخص شود. ضمانت اجرایی پیدا کند و جوابگو باشد.

مثلاً در بحث بیمه وزارت بهداشت چقدر موثر عمل کرده است؟ کجای کار حمایت باید صورت بگیرد. سیاست‌هایی که تدوین می‌شود اگر حاکمیت واحد و تجمیع نهادی صورت بگیرد. در حد شعار باقی نمی‌ماند. اکنون انچه گفته می‌شود با انچه کف میدان است تناقض‌هایی دارد. مثلاً در حوزه جمعیت از کدام نهاد باید مطالبه کنیم؟ کدام نهاد الان جوابگو است؟ مجلس و معاونت زنان و ...؟

نکته بعدی آینده‌پژوهی مسائل خانواده است. در آینده خانواده‌ها و نسلهای مختلف چه اتفاقاتی دارد می‌افتد؟ وقتی در مورد آینده پژوهی صحبت می‌کنیم اندیشکده‌های مختلف داریم. یکی از کارهایی که می‌کنند. مطالعه و رصد مسائلی که به وقوع می پیوندند. این اندیشکده ها در اتفاقات اخیر چقدر کارایی داشتند؟ چقدر براش برنامه داشتیم؟ ما باید ۲۰ سال آینده را باید ببینیم. ما الان کجای کار هستیم؟ آیا خانواده ای که الان ما داریم، ۲۰ سال دیگر با همین فرم و شکل از خانواده مواجه خواهیم داد؟ فرزندان ما به چه شکل خواهند بود؟ آیا پدیده فرزند سالاری ما مواجه خواهیم بود. خانواده گسترده‌ای که الان هسته‌ای شده آیا برنامه‌ای برای آن داریم؟ ازدواج سفید و ... چگونه خواهد بود؟ ما باید پیش بینی نظام مسائل آینده داشته باشیم؟

من اعتقاد دارم خانواده به‌عنوان نهاد محبوب از گذشته بوده و الان قداست خانواده کمرنگ شده؛ اما از بین نرفته است. اما بحث اینجاست که چقدر فضای جامعه ما خانواده‌محور است.

آیا خانواده‌محوری را در وزارت علوم، وزارت آموزش و پرورش شاهد هستیم؟ در سایر نهادها چطور؟ خانواده علاوه بر اینکه خودش چندساحتی است و این چند ساحتی بودن پیچیدگی‌هایی را به وجود می‌آورد که نداشتن متولی واحد کلاف را برای ما سردرگم تر می‌کند به علاوه اینکه ما باید پیوست دینی فرهنگی فقهی و حقوقی باید داشته باشیم؛ لذا امر سیاستگذاری خانواده با پیچیدگی‌هایی در جامعه ما مواجه هست.

نقش و جایگاه کنشگران مردمی را در این بحث شما چگونه می‌بینید؟

رهبر معظم انقلاب تعبیری دارند به نام حلقه‌های میانی. در واقع تشکل‌ها، سرشاخه‌ها رهبران و مجموعه‌های واسط حاکمیت و مردم. موسسات مردم نهاد به نحوی می‌توانند حلقه میانی باشند. کمک کنند به اینکه مسائلی که از طریق هر دو ضلع حاکمیت و مردم می‌تواند حل بشود، به تعبیری کمک بشود به توانمندسازی به پیشرفت جامعه منجر بشود. این حلقه‌های میانی نقش مهم و حساسی را می‌توانند ایفا کنند.

جایگاه ویژه‌ای است وقتی می‌خواهیم واقع‌گرایانه نگاه کنیم اینکه چقدر توانستند موفق باشند باید بیینیم که اساساً تشکل‌های مردمی چه قدرت و جایگاه واقعی دارند که بتوانند موفق باشند. آیا این‌ها در عرصه سیاستگذاری سازمانهای مردمی جایگاهی دارند؟ قدرت اینها رو باید دید. فضای سازمان مردم نهاد را به سمتی ببریم که جریان‌سازی در عرصه اجتماعی به وجود بیاورند و بر اساس آن نظام مسائل جدیدی به وجود بیاورند و به حاکمیت برسد و حاکمیت را متنبه و متوجه کنند که در خانواده در فلان مسئله با چالش مواجه هستیم.

لذا شعاری حرکت نکنیم و باید بینیم چقدر حقیقتا قدرت و ضمانت اجرایی دارند که بتوانند جریان واقعی اجرایی و ساختارهای حاکمتی ورود کنند. نقش آنها را باید تسهیل‌گر و واسط ببینیم.

صدای مشکلات مردم را در زمینه مسائل مختلف به مسئولین برسانند با جریان‌سازی و فرهنگسازی. سازمانهای مردم‌نهاد نمی‌توانند به تنهایی خانواده را توانمند کنند. خیلی از این تشکل‌ها دفتر ندارند. توانایی تامین خودشان را ندارند خیلی ها کمک به جریان‌سازی و فرهنگسازی می‌توانند داشته باشند، تشکل‌های جهادی کف میدان اطلاعات، آمار وارقامی که ارائه می‌دهند قریب به واقع است.

در این میان سازمان تسهیل‌گر و شبکه‌های مردمی و گروه‌های جهادی رغبت بیشتری دارند، در حوزه بحث تشکیل خانواده، همسان‌گزینی و همسریابی و اعتمادسازی موسسات مردمی موثرتر از حاکمیت است، مهم‌ترین کارکرد اینها فرهنگسازی و جریان‌سازی است.

در وضعیت مطلوب شما نقش نهادهای مختلف را برای اینکه خانواده ضعیف نباشد و فعالانه حرکت کند، شما چگونه می‌بینید؟

خیلی از این سازمانها باید مسئولیت مستقیم داشته باشند. اما شانه خالی می کنند، خیلی از این سازمان ها توان مادی و مالی و عده و عده را دارند، نکته‌ای که است هدفگذاری واحد نداریم و با سردرگمی مواجه هستیم.

نسبت خانواده با نهادها باید مشخص شود هر چه برنامه‌ریزی کنیم فکر کنیم فلان نهاد را مستقیم بیاوریم پای کار به موفقیت نمی‌انجامد مگر اینکه هدفگذاری واحد قرار بدهیم.

نسخه پیشنهادی من این است : کسب و کارهای خانگی را مورد حمایت قرار دهیم. اشتغالات فضای مجازی را حمایت کنیم، وزارت ارتباطات تسهیل کند علی رغم هزینه در تولید مشکل نداریم. در فروش مشکل داریم. وزارت خارجه و صمت، فضایی برای صادارت فراهم کنند که البته من چنین دغدغه‌ای را در آنها ندیدم.

در بحث اشتغال خانگی هر کس خودش دارد تسهیل‌گری کنند، همه این نهادها می‌توانند ورود و تسهیل‌گری کنند. وزارت خارجه بیاید پیگیری کند، وزارت صمت، با یک نگاه خانواده محور امتیاز شهرک های صنعتی بدهد، به زوجهایی که کار می‌کنند امتیاز بدهد به زنان سرپرست خانوار.

من بخواهم جمع بندی کنم، بحثهای حمایتی به این شکل، برای راه‌اندازی چرخ اقتصاد خانواده است.

ضلع سوم، بحث‌های عملیاتی و مهارتی و میدان‌محور باید در طول دوران تحصیلی و کاری فرد جامعه‌پذیری را داشته باشد. فضای اشتغال و کارآفرینی تسهیل و موثر باشد.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 10 =