به گزارش پایگاه خبری پیام خانواده؛ آسیبهای جسمی و روانی ناشی از موج انفجار، زخم و پارگی و بریدگی، انواع شکستگیها، قطع عضو، ضایعات نخاعی، آسیب شنوایی و بینایی و سوختگی از خفیف تا شدید و در حد معلولیت برای 5750 مجروح جنگی ایجاد شده است .
با گذشت سه هفته از آتشبس و پایان جنگ 12روزه، طبقهبندی پروندههای مجروحان جنگی ایران، ابعاد جدیدی از خسارات انسانی حملات اسراییل را نشان میدهد.
بعد از آغاز آتشبس و طبق گزارشهای ثبت شده دانشگاههای علوم پزشکی، استانهای تهران، کرمانشاه، خوزستان، لرستان، اصفهان، مرکزی، آذربایجان شرقی، همدان، زنجان و گیلان، بیشترین تعداد مجروحان و شهدای جنگ 12 روزه را داشتند که استان تهران با بیش از 2700 مصدوم، استان کرمانشاه با بیش از 480 مصدوم و استان خوزستان با بیش از 360 مصدوم در صدر این فهرست هستند. آمار نهایی تعداد شهدای جنگ 12روزه در ایران 1062 نفر و تعداد مجروحان، حدود 5750 نفر است که هنوز حدود 170 نفر از مجروحان به دلیل شدت جراحات و صدمات جنگی در بیمارستانها بستری هستند و از این تعداد هم 35 نفرشان شرایط وخیمی دارند.
آسیبهای جسمی و روانی ناشی از موج انفجار، زخم و پارگی و بریدگی، آسیبهای شدید به احشای داخلی، آسیب مغزی، آسیبتنفسی و ریوی، شکستگی قفسه سینه و لگن و سر و ستون فقرات و دست و پا و جمجمه و گردن، قطع عضو، ضایعات نخاعی، آسیب شنوایی، آسیب بینایی و سوختگی، انواع صدماتی است که با طیف خفیف تا شدید و گاه تا حد معلولیت و ناتوانی دایمی، این افراد را درگیر کرده است.
ثبت پرونده 1403 مجروح جنگی به تفکیک نوع جراحات
حسین کرمانپور؛ رییس مرکز اطلاعرسانی وزارت بهداشت، میگوید که تا روز 22تیر، پرونده 1403 نفر از مجروحان جنگ 12روزه، با اطلاعات دقیقتر و به تفکیک نوع جراحات و آسیب دیدگی اعضای بدن، در سامانه وزارت بهداشت ثبت شده است.
طبق این تفکیک و بر مبنای پروندههای ثبت شده، حدود 50 درصد جراحات، از نوع کوفتگی، زخم، بریدگی و پارگی عضلات و گوش و صورت و گردن و ناشی از ورود یا برخورد اجسام سخت به بدن یا ریزش آوار بوده است. حدود 16 درصد از این تعداد مجروح، شکستگی اندام تحتانی، حدود 13درصد، شکستگی اندام فوقانی و حدود 12درصد، آسیبدیدگی سر دارند که آسیبهای سر شامل شکستگی و ضربه به سر، جدا از شکستگی و آسیبهای اندام فوقانی طبقهبندی شده است. طبق مندرجات پرونده 1403 نفر از مجروحان جنگ 12روزه، حدود 8 درصدشان، دچار آسیب در قفسه سینه و حدود 6 درصد، دچار آسیبهای شکم شدهاند که آسیبهای قفسه سینه شامل شکستگی و ضربه، و آسیبهای شکم، شامل ضربه و پارگی هم بوده است.
حدود 4درصد از کل مجروحان جنگ 12روزه دچار آسیبهای گوش و شنوایی، حدود 3درصد دچار آسیبهای چشمی و حدود 2.5 درصد دچار آسیبهای گردنی شدهاند.
کرمانپور میگوید که در این طبقهبندی، فعلا آسیبدیدگی اعضای بدن ثبت میشود اما آسیبهای ناشی از آتشسوزی و سوختگی، موج انفجار، آسیب تنفسی، مصدومیت تشعشعات (پرتوی)، آسیب ناشی از حبس شدن زیر آوار یا اصابت اجسام سخت و آسیبهای روانی، در فصل جداگانهای با عنوان « حوادث » تجمیع شده که طبق نتایج اولیه این تفکیک تجمیعی و بر مبنای پروندههای ثبت شده 1403 مجروح جنگی، حدود 40 درصدشان، آسیب و مصدومیت و جراحت ناشی از حوادث داشتهاند، حدود 500 نفر، دچار عوارض ناشی از موج انفجار شدهاند و مصدومیت تشعشعات هم، صفر بوده است.
در حالی که طبق برآورد اولیه فدراسیون ورزشهای جانبازان و معلولان، حدود 1300 نفر از مجروحان جنگ 12 روزه، به دلیل قطع عضو، قطع نخاع یا آسیبهای ذهنی ناشی از موج انفجار، دچار معلولیت دایم خواهند شد، کرمانپور درباره عوارض ماندگار و معلولیت ناشی از جراحات و مصدومیتها و امکان بهبودی مجروحان در کوتاهمدت یا بلندمدت، میگوید: « شکستگی اندامی، غیر از موارد قطع عضو، معمولا بهبودی دارد و 99درصد شکستگیها، عارضهای ندارد و حتی منجر به معلولیت نمیشود اما شکستگی لگن، اگر در حد خرد شدگی شدید استخوان و غیر ممکن شدن بازگشت توده استخوانی یا آسیب شدید به رودهها در حد اجبار به خارج کردن روده باشد، معلولیت ایجاد خواهد کرد که نه تنها در جنگ 12 روزه با این موارد مواجه بودهایم، تعدادی از جانبازان جنگ ایران و عراق هم در وضع کلستومی و معلولیت گوارشی هستند و به دلیل آسیبهای شدید، رودههایشان خارج از بدنشان است. وقتی در مورد مجروحیت ناشی از ضربه به سر صحبت میکنیم، طیفی از شکستگی ساده تا آسیب دیدگی مواد داخل سر و آسیب دیدگی و له شدگی جمجمه و مخچه و قاعده مغز مدنظر است که موارد لهشدگی جمجمه و مخچه و قاعده مغز، منجر به معلولیت میشود. قطع شدن یا له شدگی اعصاب و عروق و عضلات اندامهای فوقانی و تحتانی هم، معلولیت ایجاد میکند و برگشت ناپذیر است.
قطع اعضای بدن هم، معلولیت دایمی دارد که در جنگ 12روزه، با موارد زیادی از قطع کامل دست و پا مواجه شدیم. ضربه به قفسه سینه، معمولا آسیب ماندگار ندارد و منجر به معلولیت هم نمیشود چون عضلات انعطافپذیر قفسه سینه، مثل مانعی در برابر فشار و ضربات عمل میکند اما در ضربات بسیار شدید به قفسه سینه، با خطر لهشدگی کامل ریه مواجهیم. پارگی شدید گوش در حد غیر ممکن شدن پیوند گوش و همچنین، آسیب شدید به پرده و استخوانهای داخلی گوش به دلیل شدت موج انفجار، غیر قابل درمان است و فرد مجروح، باید تا پایان عمر از سمعک و پروتز استفاده کند. شکستگی گردن و آسیب نخاعی، بر حسب شدت آسیب، یا در طولانی مدت بهبود خواهد داشت، یا منجر به معلولیت و از کار افتادگی دایمی دست و پا میشود. ستون فقرات به دلیل عضلات پیرامونی، از نقاطی است که به ندرت دچار آسیب میشود اما در صورت آسیبدیدگی، عوارض جدی دارد چون استخوان ستون فقرات، قابل جوش خوردن نیست و در آسیبهای شدید به ستون فقرات، ممکن است با پارگی نخاع و پارگی اعصاب محیطی مواجه باشیم که در اینصورت، یک طرف یا دوطرف بدن دچار آسیب و عارضه خواهد شد. شکستگی کاسه چشم، قابل ترمیم است اما در صورت فرو رفتن جسم سخت یا تیز به داخل چشم، ممکن است ناچار به تخلیه چشم باشیم که در اینصورت، معلولیت دایمی ایجاد میشود. »
رییس مرکز اطلاعرسانی وزارت بهداشت، میگوید که اگرچه هنوز جزییات جراحات و آسیب ناشی از سوختگیها و موج انفجار جنگ 12روزه، ثبت نشده اما طبق تعاریف پزشکی، معلولیت ناشی از موج انفجار و سوختگی، بهشدت موج انفجار و سوختگی بستگی دارد و با تاکید بر اینکه در این طبقهبندی و ثبت پرونده مجروحان، جراحات ناشی از موج انفجار، از سایر مجروحیتها و صدمات انسانی جنگ 12روزه جدا شده، میگوید: « بعضی مجروحان، علاوه بر آسیبهای جسمی همچون شکستگی اندام و ضربه به سر بر اثر ریزش آوار، دچار آسیبهای ناشی از موج انفجار هم شدهاند.
در علم پزشکی و در حیطه بالینی، ما با جراحت ناشی از ضربات نافذ و غیر نافذ مواجهیم. ضربات نافذ، سوراخکننده است و جراحات دارای علائم ظاهری و مشهود همچون پارگی شکم و روده و شکستگی اندامی دارد ولی ضربات غیر نافذ، هیچ علائم ظاهری در بدن ندارد اما در اثر ضربات غیر نافذ، احشای داخلی به هم میریزد و ممکن است به خونریزی داخلی منجر شود و عوارض بسیار بدتر از جراحات ظاهری دارد. موج انفجار، از بدترین نوع ضربات غیر نافذ است و طیف وسیعی از عوارض؛ از سوت کشیدن گوش تا ابتلا به اختلال شخصیت ایجاد میکند و بازگشت مجروح موج انفجار به روال عادی زندگی، بسیار زمانبر خواهد بود. امروز متاسفانه در آسایشگاههای جانبازان، عزیزانی هستند که به دلیل آسیب ناشی از موج انفجار در جنگ 8 ساله ایران و عراق، دیگر حتی امکان زندگی در کنار خانواده را ندارند. »
رایان؛ نوزاد دوماهه و کوچکترین شهید جنگ 12روزه، سوختگی بالای 90 درصد داشت
در طول جنگ 12روزه، تعدادی از مجروحان سوختگی در حملات انفجاری ، در بیمارستان سوانح سوختگی شهید مطهری بستری شدند. طیب قدیمی؛ استادتمام جراحی پلاستیک ترمیمی و سوختگی دانشگاه علوم پزشکی ایران و رییس مرکز تحقیقات سوختگی، یکی از جراحان این بیمارستان است که در طول جنگ 12روزه، به همراه سایر همکارانش، تعدادی از مجروحان سوختگی بستری در این مرکز درمانی را جراحی کرد. قدیمی میگوید که اغلب مجروحان جنگی اعزامی به این بیمارستان، دچار سوختگیهای حرارتی با عمق 15 تا 20 درصد بودهاند که جراحاتشان، با پانسمان ساده قابل درمان نبوده و باید تحت عمل جراحی قرار میگرفتند. رایان قاسمیان، کیان قاسمیان و زهره رسولی از جمله مجروحانی بودند که در اولین روز جنگ و به دنبال حمله اسراییل به مجتمع مسکونی «اساتید » در میدان کتاب، دچار سوختگی شدید شدند و پیکر نیمهجانشان به بیمارستان سوانح سوختگی شهید مطهری منتقل شد.
دکتر قدیمی میگوید که کیان، فرزند 5ساله این خانواده، بعد از چند روز به مرکز درمانی دیگری منتقل شد ولی رایان؛ نوزاد دوماهه و مادرش؛ دکتر زهره رسولی، تا آخرین لحظه حیات در همین بیمارستان بستری بودند. طبق گفته این استاد جراح، مادر و نوزادش، دچار سوختگی شدید بودند و رایان، سوختگی بالای 90درصد داشت که عمق زیاد سوختگی، مجال زندگی را از این مادر و نوزاد گرفت. قدیمی، همچنین از مجروحانی میگوید که در اثر حملات انفجاری اسراییل، دچار سوختگی دست و پا بودند و در این بیمارستان تحت درمان قرار گرفتند و در پاسخ به ماندگاری عوارض سوختگی، تاکید میکند: «سوختگی، پدیده مزمنی است و فرد دچار سوختگی حرارتی، بعد از سپری شدن دوره حاد و درمان بالینی، باید حداقل به مدت دوسال تحت مراقبتهای توانبخشی باشد و از این پس هم، باید با عوارض ماندگار سوختگی زندگی کند. سوختگی حرارتی، عارضه دارد و عوارض سوختگی برای تمام مصدومان جنگ 12روزه، باقی میماند. مهمترین عارضه سوختگی که متاسفانه هیچگاه مورد توجه قرار نمیگیرد، عوارض روانی اجتماعی این آسیب است و در افرادی که در تهاجمات نظامی دچار سوختگی حرارتی میشوند، عارضه روانی اجتماعی میتواند شدیدتر باشد چون جنگ و تهاجم نظامی، بهطور طبیعی، اثرات روانی دارد و سوختگی حرارتی ناشی از جنگ و تهاجم نظامی، عوارض روانی اجتماعی مضاعف ایجاد میکند. »
جراحی سنگین برای 12 مجروح چشمی
یکی از مجروحیتهای جنگ 12روزه، جراحات چشمی بود. بسیاری از افراد غیرنظامی ساکن در جوار مناطقی که هدف حملات اسراییل قرار گرفت، دچار آسیبهای جسمی ناشی از ترکش پرتابهها و شکستن شیشه پنجرهها به دلیل شدت موج انفجار و ریزش آوار شدند و پرتاب جسم سخت و خرده شیشهها به چشم و حتی دود و گرمای انفجار، مهمترین دلیل جراحات چشمی در جنگ 12روزه بود. بیمارستان فارابی تهران، یکی از مراکزی است که تعدادی از مجروحان چشمی جنگ 12 روزه را پذیرش و درمان کرد. قاسم فخرایی؛ رییس این بیمارستان میگوید که طیف آسیبهای چشمی مجروحان اعزامی به این بیمارستان، متفاوت و از خراش سطحی تا پارگی پوست پلک و سوختگیهای چشمی بوده است. به گفته فخرایی، مجروحانی که جراحات شدید داشتند، در همان روزهای جنگ به سرعت مورد جراحی قرار گرفتند و مراجعات فعلی، مربوط به آن تعداد از مجروحانی است که به دلیل سوختگیهای چشمی یا آسیبهای سطحی به این بیمارستان آمدند و مشغول پیگیری درمان خود هستند.
« آسیبهای خراشی، معمولا نیاز به بستری ندارند و با درمان سرپایی مداوا میشوند ولی 12 بیمار، به دلیل آسیبهای شدید ناشی از پارگی وسیع چشم یا اصابت جسم خارجی به داخل چشم، تحت جراحی قرار گرفتند که البته جراحیهای سنگینی هم بود و با وجودآنکه هیچ موردی از تخلیه چشم نداشتیم ولی متاسفانه شدت بعضی جراحات، باعث کمبینایی شدید شد و پارگیهای شدید چشمی هم به افت دید شدید و از کار افتادگی چشم منجر شد. متاسفانه، آسیبهایی همچون افت قابل توجه بینایی، ماندگار است. برای فردی که به دلیل پرتاب قطعهای شیشه به چشمش، دچار پارگی قرنیه یا پارگی شبکیه میشود، جراحی فقط باعث حفظ چشم میشود و شاید بینایی تاری هم برای فرد بماند ولی این بینایی، ممکن است دیگر چندان مفید نباشد. »
شدت آسیبهای شنوایی برای مجروحان جنگ 12روزه متفاوت است
علی محمد اصغری؛ فوقتخصص گوش و استاد دانشگاه علوم پزشکی ایران در بیمارستان رسول اکرم، میگوید که در طول جنگ 12روزه ایران و اسراییل، مجروح گوش و شنوایی نداشته اما تاکید دارد که حجم زیادی از آسیبهای وارد شده به گوش داخلی در اثر شدت صدا یا موج انفجار، عوارض ماندگار خواهد داشت و بنابراین، آن تعداد از مجروحانی که در طول جنگ 12 روزه، فاصله نزدیکی با محل حملات موشکی و پهبادی اسراییل داشتند و موج یا صدای انفجار شدید را تجربه کردند، دچار آسیبهای ماندگار در شنوایی خواهند شد.
« صداهای انفجاری که تکتک ما در این 12 روز تجربه کردیم، مشکل زیادی برای شنوایی ایجاد نمیکند. صدای انفجار، به شرطی باعث کاهش شنوایی یا حتی وزوز گوش خواهد شد که فرد، فاصله خیلی نزدیک با محل اصابت داشته باشد. برای انفجارهای بزرگ، قرار گرفتن در شعاع 100 الی 200 متری محل انفجار و برای انفجارهای پهپادی، قرار گرفتن در شعاع 50 متری میتواند باعث آسیب شنوایی بشود ولی صداهای پدافندی یا حتی قرار گرفتن در فاصله دورتر از 200 متر از محل انفجار، آسیب شنوایی ندارد. در جنگ 12روزه، طبقات یا ساختمانهای مجاور واحدهای هدف حملات پهپادی، در فاصلههای 50 متری بودند که ساکنان چنین خانههایی ممکن است دچار آسیب شنوایی شده باشند. در مواردی هم که با حملات موشکی و انفجارهای سهمگینتر مواجه بودیم، افرادی که در فاصله 100 تا 200 متری اماکن هدف حملات قرار داشتند ممکن است دچار آسیب شنوایی شده باشند. البته تعیین فاصله دقیق برای آسیب شنوایی ممکن نیست چون دسیبل و قدرت و توان صدای انفجار، تعیینکننده میزان آسیب شنوایی است.
صدای انفجار ناگهانی با قدرت بالای 120 یا 130 دسیبل، معمولا برای شنوایی آسیبزاست و هرچه فاصله فرد از صدای انفجار دورتر باشد، میزان آسیب کاهش مییابد به این معنا که با دو برابر شدن فاصله فرد از صدای انفجار، شدت صدا تا 4 برابر کاهش مییابد. اگر در این فاصله، موانعی همچون سلسله دیوار ساختمانها هم باشد، در کاهش شدت صدا تاثیر بیشتری دارد. »
اصغری میگوید که باید بین آسیبهای گوش و شنوایی ناشی از صدای انفجار و موج انفجار تفکیک قائل شویم چون تاثیرات خفیف یا شدید هر کدام، متفاوت است.
« دیوارها و موانع، معمولا تا حد زیادی شدت موج انفجار را کاهش میدهند. وقتی شیشههای پنجرهای در فاصله 50 متری از محل انفجار میشکند، به دلیل شدت موج انفجار است. صدای انفجار برای افراد نزدیک به محل انفجار، به سلولهایگیرنده شنوایی آسیب میزند اما برخی از این آسیبها، ظرف یک یا دو روز بهبود دارد و برخی دیگر، بهبود ندارد و ماندگار میشود. وزوز گوش ناشی از صدای انفجار هم، گاهی به صورت فوری و گاهی در درازمدت و در زمان پیرگوشی ایجاد میشود. آسیبهای شنوایی ناشی از موج انفجار اما متفاوت و شدیدتر است. اگر شدت موج انفجار، زیاد باشد و فردی هم در فاصله چند متری به محل انفجار باشد، موج انفجار ممکن است باعث پارگی پرده گوش هم بشود. پارگی پرده گوش، گاهی خودبخود ترمیم شده و ظرف دو یا سه ماه بهبود مییابد ولی موج انفجار شدید، میتواند پارگی وسیع در پرده گوش ایجاد کرده و حتی باعث جابهجایی و دررفتگی استخوانهای گوش میانی شود. چنین آسیبهای ناشی از موج انفجار شدید، ممکن است با جراحی، درمان شده و شنوایی، تا حدی برگشتپذیر شود به شرط آنکه آسیبها فقط در گوش میانی باشد ولی حجم زیادی از آسیبهای شدید به گوش داخلی، چه در اثر موج انفجار و چه در اثر صدای انفجار، ماندگار خواهد بود. »
جنگ 12 روزه هم، عارضه روانی دارد
از اولین روز جنگ ایران و اسراییل، تعداد زیادی از روانشناسان علاوه بر آنکه بابت آسیبهای روانی ناشی از جنگ هشدار دادند، برای ارایه خدمات مشاوره به تمام شهروندان هم، داوطلب شدند. دلهره و اضطرابی که در طول جنگ 12روزه در 100 شهرستان هدف حملات اسراییل جاری شد، شنیدن صدای اصابت و انفجار در فاصلههای دور و نزدیک در هر ساعت از شبانهروز و آن هم بدون هیچ هشدار قبلی و در غافلگیری مطلق، ابهام مرگ و زندگی، نگرانی بابت آیندهای نامعلوم و هراس از برهم ریختن اوضاع اقتصادی کشور، دل کندن از خانه و اسباب زندگی و فراهم کردن کولهباری با کمترین وسایل و اجبار به خالی کردن شهر برای پناه گرفتن در مکانی امن در حالی که هیچ کسی نمیدانست نقطه امن واقعا کجاست، نگرانی بابت سلامتی خانواده و دوستان و همسایهها و در نهایت، فرضهای ناخوشایندی که با دورنمای طولانیتر شدن جنگ و شرایط متعاقب این وضعیت شکل میگرفت، سایهای از ناخوشی بر سر مردم انداخت که تنها مرهم این احوال زخمی که قابل انکار هم نبود، مشاورهها و توصیههای روانشناسی آن هم نه از جنس امیدهای واهی بلکه از جنس افزایش تحمل برای پذیرش واقعیت زندگی در فضای جنگی بود. به موازات فعالیت داوطلبانه روانشناسانی که آماده مشاورههای رایگان به صورت تلفنی و برای هموطنانی در اقصی نقاط کشور بودند، سازمان بهزیستی کشور هم از اولین ساعات روز جمعه 23 خرداد و بعد از اولین حملات اسراییل، اعلام کرد که اورژانس اجتماعی هم با ارایه خدمات مشاوره و روانشناسی، آماده کمک به تمام شهروندان است.
سید حسن موسوی چلک؛ معاون اجتماعی سازمان بهزیستی کشور، میگوید از اولین روز جنگ ایران و اسراییل، محدودیت زمانی مشاوره تلفنی اورژانس اجتماعی لغو و اعلام شد که تمام شهروندان در هر ساعت از شبانهروز میتوانند با شماره تلفنهای 123 و 1480 تماس گرفته و برای التیام تنشهای روانی خود، از کارشناسان این مراکز مشاوره بگیرند. طبق گفته این مددکار پرسابقه که طی ایام جنگ 12روزه، مسوولیت مدیریت بحران سازمان بهزیستی را هم به عهده داشت، پیشبینی این نهاد حمایتی درباره بروز اختلال روانی در جنگ 12 روزه، به واقعیت پیوست چنانکه طی 12 روز، محور اغلب تماسهای مشاورهای با اورژانس اجتماعی از سراسر کشور، استرس و اضطراب ناشی از جنگ بود و به خصوص در چند روز اول جنگ، شمار تماسهای شهروندان تهرانی بابت دریافت توصیههای روانشناسی و التیامبخش و مرتبط با جنگ از کارشناسان اورژانس اجتماعی و مرکز مشاوره سازمان بهزیستی، در مقایسه با ایام عادی سال، تا 20 درصد افزایش یافت.
موسوی چلک، میگوید: « نیاز به این توصیهها، یک خواست غیر طبیعی نبود چون مردم ایران، درگیر جنگی شدند که هیچ آمادگی ذهنی بابت آن نداشتند و اگرچه که جنگ به بدنه مردم نرسید و هدفگذاری، نقاط دیگری بود ولی به هر حال، مردم در شوک بودند و بنابراین، نوع تماسهای شهروندان و حتی نوع مداخلات ما نسبت به شرایط عادی تغییر میکرد. مردم معمولا در بحرانها، موضوعات فرعی را کنار میگذارند و حتی صمیمیت و روابط عاطفی، غالب میشود چون در بحرانها، آدمها خودشان را به مرگ نزدیکتر میبینند. جنگ هم یک بحران است و البته در جنگ، هیچ کسی نمیداند موشک و سلاح و پهپاد دشمن، امروز یا فردا، کدام خانه را منفجر خواهد کرد. »
آسیبهای روانی زمان جنگ، طیف وسیعی از حملات عصبی است اما عوارض روانی بعد از جنگ، هم برای شهروندان و هم برای دولتها، به مراتب مخربتر از تاثیرات ایام جنگ است. معاون اجتماعی سازمان بهزیستی کشور هم با نگرانی از همین عوارض آتی، میگوید: « معمولا آثار روانی جنگها و بحرانها، مدتی بعد از پایان جنگ، خودشان را بیشتر نشان میدهند. با توجه به این تاثیرات دیررس، از حالا مشغول به برگزاری دورههای آموزشی برای همکاران و گروههای مختلف هستیم تا به نیازهای روانشناختی مردم پاسخگو باشیم اگرچه که همین حالا و با وجود آتشبس هم میتوانیم احساس ناامنی روانی را در جامعه ببینیم چون اسراییل، ثابت کرده که هیچگاه پایبند به آتشبس نبوده و همین بلاتکلیفی، نگرانی و سردرگمی مردم را بیشتر میکند. با فرض ماندگاری صلح اما، واکنشهای آسیبی در بحرانها به چند شکل است.
در شرایط پس از بحران، ممکن است بروز اختلالات روانی، اضطراب، استرس، ترس و افسردگی، در جمعیت عمومی و به خصوص در افرادی با زمینه قبلی این اختلالات، تشدید شود. این نگرانی وجود دارد که در شرایط بعد از بحران، گرایش به مصرف مواد و الکل با تصور مدیریت بحران و تسکین تنشهای روانی، آن هم در افرادی که مهارت و تابآوری را بلد نیستند یا از حمایتهای روانی اجتماعی محرومند، افزایش داشته باشد. گاهی مواقع، اقدام به خودکشی و افزایش تنشهای اجتماعی و تعارضها در درون خانوادهها هم از تبعات ایام بعد از بحران است ولی توجه کنیم که این جنگ، 12 روز بود و فراگیری هم نداشت و هدف اصلی، نخبگان و نظامیان و اماکن نظامی مرتبط با دانش هستهای بودند و بنابراین، با تاکید بر اینکه حتی جنگ 12روزه هم، حتما عوارض خواهد داشت، ولی میگویم که عارضهاش به هیچوجه قابل مقایسه با بحرانی فراگیر مثل زلزله کرمانشاه یا بم نخواهد بود. »