کد خبر: 3330
تاریخ انتشار: ۲۴ فروردین ۱۴۰۰ - ۱۰:۵۲
عفاف

پیام خانواده - یکی از خواسته‌های مهم اسلام برای زنان عفاف است. عفت حالتی نفسانی در درون انسان است که با کنترل و متعادل ساختن قوه‌ی شهوت از افراط و تفریط حاصل می‌شود و فرد عفیف اعم از زن و مرد، در هر مکان و زمانی عفت خود را حفظ می‌نماید.

 مریم نیکویی در یادداشت خود می نویسد: جامعه مانند یک خانه و خانواده است و انسان به صورت جمعی و اجتماعی زندگی می‌کند. روابط زن و مرد در خانواده بر اساس صفات پسندیده و اخلاق انسانی و ارزش‌های معنوی شکل می گیرد، که در محیط سالم و به دور از هوس‌ها و شهوات نامشروع و در فضایی سرشار از معنویت، عفت و حیا رشد می‌کند، و موجب سلامت و امنیّت روانی افراد می‌شود، لذا حفظ حریم عفاف و حجاب در جامعه ضروری است و نقش مهمی در سرنوشت افراد و به ویژه فرزندان دارد.

جامعه‌ای که زنان به خودآرایی و نمایش اندام‌های تحریک‌آمیز خود می‌پردازند، پیروی از هوا و هوس و گرایش به شهوات در آن افزایش می‌یابد و ارزش‌های دینی و معنوی که تنها عامل انسانیت و بالندگی فضایل اخلاقی است، از بین رفته و یا کم‌رنگ می‌شود. در نتیجه با تزلزل عفت، حیا و حجاب در زنان، محبوبیت اجتماعی و مقام معشوق بودن زن در خانواده سقوط می‌کند و به عنوان بازیچه و وسیله‌ی ارضای شهوات برای مردان درمی‌آیند.[1]

بانویی که پرده عفت و حیا را کنار زده و حجاب صحیح و شئون اسلامی را رعایت نمی‌کند، با رفت و آمد در سطح اجتماع عامل غفلت‌زدگی و فراموشی مراقبت الهی و باعث کوری دل‌ها در جامعه می‌گردد، وی از یک سو گناه و رفتار ناهنجار لاقیدی و خودنمایی فسادانگیز را نشر و ترویج می‌نماید و دیگر زنان را به این بلای خانمانسوز گرفتار می‌سازد و از سوی دیگر به جهت تأثیرات عاطفی و جنسی زن بر مردان، دل آنان، بالخصوص جوانان را در میدان جاذبه خویش گرفتار ساخته و غریزه شهوت آن‌ها را مشتعل می‌نماید، که از نتایج زیان‌بار آن همان شیوع انحرافات جنسی و رنج جسمی و روانی شدید است که روزگار آدمی را سیاه و زندگی را تباه می‌سازد.[2]

بر همین اساس می‌توان گفت نقش زن در پیش‌گیری از انحرافات جنسی فوق العاده است و از دو راه می‌تواند از این انحرافات جلوگیری کند.[3]

1- از راه نسل و جهت‌دهی او به سوی راه و روشی درست

2- از راه پرهیز از انحرافات و رعایت عفاف و حجاب در جامعه و خودداری از نشان دادن زیبایی‌ها و زینت‌ها

نسل صالح و جهت‌دهی او به سوی راه و روشی درست

خداوند برای حفظ نوع انسان و رسیدن آن‌ها به کمالات انسانی و هدف از خلقت، از یک سو غریزه جنسی را در وجود انسان‌ها اعم از زن و مرد نهاد و از سوی دیگر، میل و علاقه به داشتن فرزند صالح و سالم را در وجود آن‌ها قرار داد. داشتن همسر شایسته، سرچشمه‌ی نسل صالح است که در این میان عظمت مقام زن و رسالت اصلی وی چشم‌گیرتر است. زن مظهر جمال، عطوفت، خلاقیت و ربوبیت الهی است؛ لذا اگر حرمت این رسالت پر ارزش را پاس بدارد برترین عمل صالح و بزرگ‌ترین خدمت را نموده است.

«خدای تعالی خروش عواطف و خودگذشتگی را در روح ملکوتی آرام‌بخش مادران قرار داده و انگیزه و عواطف مادری را در جان و روان مادران به ودیعه گذاشته تا از این راه آن‌ها را خلاقیت و ربوبیت خویش سازد و به رشد انسانی مخصوص خود برساند و از این سِمت، فیوضات الهی را دریابند و خود سرچشمه‌ی فیض شوند.»[4]

شریعت اسلام که همسو و هماهنگ با نظام خلقت انسان است، در راستای ایجاد فرزندان صالح و پاک، دستورهای بسیار مهم و حیاتی مانند؛ انتخاب همسر باایمان و پرهیزکار، خودسازی و تهذیب نفس از رذایل اخلاقی قبل از انعقاد نطفه، انتخاب زمان و مکان مناسب برای این عمل، تعلیم و پرورش صحیح بر اساس آموزه‌ها و اصول تربیتی اسلام و... بیان نموده است که توجّه کامل به آن‌ها، فرد را از نعمت فرزندان شایسته و صالح بهره‌مند می‌گرداند.[5]

بدا به حال پدران و مادرانی که در اثر بی‌توجهی به دستورهای سرنوشت‌ساز اسلام، شیطان را در فرزند خود دخالت داده و آنان را از کمالات الهی و انسانی محروم می‌کنند. بنابراین از فاجعه‌ها و پیامدهای ناگوار بی‌عفتی، بدحجابی و طنّازی عده‌ای از زنان این است که فرزندان و نسل آن‌ها نه تنها از راه تحرکات جنسی زنان جامعه بلکه از طریق خود آنان و محیط خانواده آسیب‌های سنگین شخصیتی خواهند دید و از راه‌ها و جهت‌های گوناگون باعث فساد و گمراهی نسل و انحراف فرزندان و ناصالح شدن آنان می‌شوند[6]، که به بیان مختصر آن‌ها می‌پردازیم:

1- ژنتیک و وراثت

یکی از عوامل تکوین و شکل دهنده‌ی شخصیت فرزندان، ژنتیک و قانون وراثت است. براساس نظریه‌ی قطعی علمی دانشمندان در علم زیست‌شناسی، فرزند نه تنها از نظر صورت و شمایل، بلکه از نظر سیرت و خصوصیات روحی و ملکات اخلاقی نیز، از راه ژن و نطفه از آنان ارث می‌برد.[7]

دین اسلام نیز که بهترین آیین زندگی است، چهارده قرن پیش بحث عامل وراثت را بیان کرده و با تعابیر گوناگون آن را گوشزد کرده است.

قرآن کریم در مورد روابط زناشویی و داشتن نسل شایسته می‌فرماید:

)نِساؤُکُمْ‏حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّی شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ مُلاقُوهُ وَ بَشِّرِالْمُؤْمِنِینَ(:

«زنان شما کشت‌زار شمایند پس هرگاه خواستید از کشت‌زارهای خود استفاده کنید و برای خود اثر نیکی را پیش فرستید و تقوای الهی پیشه کنید و بدانید خداوند را ملاقات خواهید کرد و به مؤمنان بشارت ده»[8].

در این آیه به صراحت رابطه‌ی زن و شوهر را از جهت رابطه‌ی خاص زناشویی به کشاورز و کشتزار تشبیه کرده و زن را کشتزار و محل بذرافشانی انسانی شناسانده، نه وسیله‌ی هوس و کام‌جویی و در کنار آن می‌فرماید: از این فرصت بسیار مطلوب کمال استفاده را برده و بذرهای سالم و خوبی بکارید تا ثمره‌های نیکو و لذت‌بخشی به عنوان فرزندان پاک و صالح و توشه‌ی آخرت به دست آورید.[9]

لذا فقدان یا ضعف عفاف، بی‌حجابی، بدحجابی و خودآرایی زنان و هم‌چنین ضعف غیرت مردان موجب می‌شود این رذایل اخلاقی همراه با صفات ناپسند دیگر، که از آن رذیلت‌ها و جامعه‌ی ناسالم ناشی شده، طبق اصل وراثت در تکوین و سرنوشت شخصیت فرزندان آنان مؤثر بوده و زمینه‌ی پدید آمدن فرزندان ناصالح یا فاسد را فراهم آورد.

2- انعقاد نطفه

هنگام انعقاد نطفه فرزند، نباید تنها در اندیشه‌ی بذرافشانی و فرزنددار شدن بود؛ زیرا کوچک‌ترین غفلت و یا سهل‌انگاری پای شیطان را به مزرعه‌ی زن باز می‌کند و شریک یا مالک همه‌ی آن می‌شود و فرزندی که به دنیا می‌آید درست‌کار و پاک نخواهد بود و چه بسا عامل سرافکندگی و مایه‌ی عذاب والدین در دنیا و آخرت می‌شود.

عواملی مانند انعقاد نطفه از طریق نامشروع یا به هنگام شهوت تحریک شده از حرام مانند اختلاط یا شوخی با نامحرمان، چشم‌چرانی، گوش دادن به موسیقی و آهنگ‌ها حرام و تحریک کننده‌ی غریزه‌ی جنسی، تماشای صحنه‌ها و نمایش‌های مبتذل از فیلم و... مواردی هستند که شیطان در انعقاد نطفه و فرزند انسان دخالت کرده و مالک همه‌ی آن یا شریک بعضی از آن شده است.

وقتی زنان از حیا و پوشش اسلامی فاصله می‌گیرند و با ظاهر آراسته و بزک کرده در مکان‌های عمومی و مجالس مختلط حاضر می‌شوند، غریزه جنسی مردان، از جمله شوهران آن‌ها، با مشاهده آنان شعله‌ور شده و با هیجان شهوانی به همسران خود نزدیک می‌شوند و چه بسا در آن حالت، زنان مشاهده شده را نیز در ذهن خود تصویر می‌کنند، در این صورت فرزندی که نطفه‌اش منعقد شده شیطان در آن شریک خواهد بود و این موضوع در مورد خود زنان بدحجاب و آرایش کرده نیز صادق خواهد بود.[10]

3- دوران حمل و شیرخوارگی

نقش زن در تولید و پرورش انسان قابل مقایسه با نقش مرد نیست؛ زیرا اگرچه انعقاد نطفه کودک با ترکیب آب مرد و زن آغاز می‌شود، چنان که قرآن کریم می‌فرماید:

)إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍأَمْشاجٍ([11]:

«ما انسان را از نطفه مختلط زن و مرد آفریدیم.»

امّا پس از تکوین نطفه، پرورش آن بر عهده‌ی زن است؛ زیرا در دوران حمل، سلول تخم و جنین که از راه بند ناف به مادر مرتبط است، از یک سو از شیره‌ی جان مادر تغذیه می‌کند و از سوی دیگر تحت تأثیر حالات مثبت یا منفی روحی، عاطفی، اخلاقی، رفتاری و جسمی مادر قرار می‌گیرد.[12]

زنانی که در اثر عدم شناخت خود و ضعف آگاهی و بینش دینی، حریم ارزشمند عفاف و پوشش درست را رعایت نکرده و پیوسته به هنگام حضور در برابر مردان نامحرم در حال گناه و معصیت هستند و هم‌چنین در هنگام بارداری دائماً شخصیت انسانی خود و کودک را نمایان نموده و زمینه را برای شقاوت و عدم تکامل خود و فرزندان را فراهم می‌کنند.

4- تأثیر محیط خانوادگی

محیط سالم، به دور از سخنان ناپسند و کردار زشت، به ویژه اعمال منافی عفت در رشد شخصیت روحی و اخلاقی فرزندان اهمیت فراوان دارد و محیط ناسالم نیز در تزلزل و سقوط شخصیت آنان بسیار مؤثر است، لذا محیط فرزندان از نوزادی تا جوانی باید کاملاً از اعمال زشت و دور از اخلاق پاک باشد.[13]

نقش محیط خانواده در سلامت روانی و بهداشت حیات جنسی فرزندان چشم‌گیرتر است؛ رعایت موازین اخلاقی و اسلامی والدین در برابر آن‌ها به ویژه رابطه زناشویی در درجه اوّل و کیفیت روابط آنان با فرزندان در مرحله بعدی از اهمیت به سزایی برخوردار است تا آن جایی که پای سعادت و شقاوت فرزندان در میان می باشد؛ زیرا شخصیت فکری و اخلاقی افراد در خانواده پایه‌ریزی می‌شود.

عدم پوشش لازم والدین، به ویژه مادر، در برابر فرزندان و بلکه تمامی اعضای خانواده در حضور یکدیگر، مزاح و رابطه عاشقانه پدر و مادر در برابر آن‌ها، استفاده از وسایل سمعی و بصری مخرّب شخصیت، حضور در مجالس مختلط زن و مرد، بی‌پروایی در حریم عفاف و هر عمل و گفتاری که در بیداری و تحریک غریزه جنسی مؤثر است، باعث می‌شود فرزندان در معرض انحرافات جنسی، به ویژه خودارضایی قرار گرفته و از راه رستگاری و خوش‌بختی و آینده‌ی درخشان بازمانند.[14]

5- تعلیم و تربیت

بخش مهمی از شکل‌گیری شخصیت فرزندان به تعلیم و تربیت آنان بستگی دارد.

در تعلیم و تربیت اسلامی، از مهم‌ترین نیازهای فرزندان، رشد عقل و اندیشه در سایه شناخت خداوند متعال و آیین پاک او، پرورش فضایل اخلاقی در پرتو آموزش، مراقبت، تهذیب و عمل به دستورهای حیاتی اسلام می‌باشد.

اسلام در عین این که به زن و مرد به عنوان دو انسان به یک چشم می‌نگرد، امّا بیش از سایر مکاتب و فلسفه‌ها، به زن نظر داده و حمایت کرده و فرموده: تربیت دختر، باید به گونه‌ای باشد که بعدها بتواند فرزندانش را برای انجام وظایف زندگی آماده کند. باید بداند چگونه فرزندانش را از محبّت اشباع کند و او را با تربیتی با محتوای سازندگی خود و اداره زندگی و تربیت نسل در زمینه‌های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کمک کند.[15]

پدران و مادرانی که آینده‌نگر نبوده و رسالت تربیتی خود را فراموش کرده‌اند در خسران و زیان هستند و نه تنها در کنار فرزندان منحرف‌شان در آخرت مسئول و معذّب خواهند بود، بلکه در همین عالم نتیجه‌ی برخی از این گونه اعمال خود را دیده و لطمه‌ی آن را می‌خورند و با رفتارهای غیر مؤدبانه و ناسازگارانه یا اعمال منحرفانه و بزه‌کارانه‌ی فرزندان، معذّب می‌شوند و چه بسا آنان نیز در اثر شدت خشم در مقام انتقام‌جویی برآمده و مصیبت می‌آفرینند.[16]

[1]- محمدرضا کوهی، آسیب‌شناسی شخصیت و محبوبیت زن، همان، ص 114.

[2]- محمدرضا کوهی، آسیب‌شناسی شخصیت و محبوبیت زن، همان، ص 190.

[3]- صدیقه کیانی، گوهری به نام زن، چاپ اول، تهران، انتشارات راز نهان، 1390، ص 46.

[4]- محمدرضا کوهی، آسیب‌شناسی شخصیت و محبوبیت زن، همان، ص 270.

[5]- محمدرضا کوهی، آسیب‌شناسی شخصیت و محبوبیت زن، همان، ص 272.

[6]- محمدرضا کوهی، آسیب‌شناسی شخصیت و محبوبیت زن، همان، ص 273-272.

[7]- محمدرضا کوهی، آسیب‌شناسی شخصیت و محبوبیت زن، همان، ص 273.

[8]- بقره (2)، آیه 223.

[9]- محمدرضا کوهی، آسیب‌شناسی شخصیت و محبوبیت زن، همان، ص 274.

[10]- محمدرضا کوهی، آسیب‌شناسی شخصیت و محبوبیت زن، همان، صص 278-277.

[11]- انسان (76)، آیه 2.

[12]- محمدرضا کوهی، آسیب‌شناسی شخصیت و محبوبیت زن، همان، ص 278.

[13]- محمدرضا کوهی، آسیب‌شناسی شخصیت و محبوبیت زن، همان، ص 280.

[14]- محمدرضا کوهی، آسیب‌شناسی شخصیت و محبوبیت زن، همان، صص 282-280.

[15]- صدیقه کیانی، گوهری به نام زن، همان، ص 81.

[16]- محمدرضا کوهی، آسیب‌شناسی شخصیت و محبوبیت زن، همان، ص 290.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 0 =