خانواده، نخستین نهاد اجتماعی است که فرد در آن پا به عرصه زندگی میگذارد و اولین پایه های تربیت و تعلیم در آن گذارده می شود. وجود محبت و عاطفه در خانواده رمز سعادت و خوشبختی انسان است و کلید بسیاری از مشکلات و راه جلب احترام و رعایت حقوق دیگران است. عاطفه، عشق و محبت به فرزندان، میتواند اراده متزلزل و روح آشفته آنان را درمان کند و آنان را به زندگی سعادتمند وموفق امیدوار سازد. لذا برای تربیت و پرورش درست فرزندان، باید محیطی ایجاد کرد که در آن درگیری و اختلافی نباشد. محبت وصداقت، ایمان و عشق به خوبی ها، صمیمیت، وحدت و اتحاد می تواند راهگشای بسیاری از مشکلات باشد. باتوجه به تاثیر خانواده در جامعه یادداشتی از دکتر سمیه برقراری، مدرس دانشگاه و پژوهشگر زنان، جنسیت و خانواده را باهم میخوانیم:
صحبت از تاثیر خانواده در مجامع مختلف بسیار می باشد، اما هر کدام از ما به مراتب بیش از پیش متوجه شدهایم که تأثیر خانواده بیش از اندازهای است که ما تصور میکردیم مهمترین مساله اینکه ما قواعد اخلاقی و معنایی انسان بودن را در خانواده درک می کنیم.
فرزندان یک خانواده بزرگترین منبع طبیعی فرهنگ یک خانواده می باشند چگونگی اندیشیدن و چگونگی انتخاب هر یک از افراد جامعه ناشی از فرهنگ فکری هر خانواده میباشد.
خانواده منبع و سرچشمه روابط منبع تغذیه عاطفی منبع انتقال باورها و ارزشها و اعتقادات میباشد، جایگاهی که برای نخستین بار احساسات و عواطف و ابراز آن را درک کردیم هر چقدر از اهمیت خانواده، از موجودیت خانواده صحبت کنیم باز هم کم است؛ چرا که هر فرد به نوبه خود میداند که خانواده چقدر مهم است.
اساس یک جامعه خانواده است. تمام آنچه که به عنوان مناسبات زن و شوهر شناخته می شود تبدیل به انگارههای باوری کودکان ما میشود چه باورهای مثبت ، چه باورهای منفی.
به عنوان مثال آنچه که امروزه مسئله مهمی شمرده میشود بحث کمالگرایی والدین یا کنترلری والدین و یا بیش حمایتگری والدین است با گمان این که عاری از هر خطاست و کامل است می تواند یک تربیت مسموم و یا منسوخ را همچنان داشته باشد و با ازدواج فرزندان آن خانواده این تربیت تولید و بازتولید شود
از سویی آنچه قطعاً درسال های پیشین تغییر کرده است این مسئله است که از بسیاری از جهات بحث ازدواج و خانواده درمانی به بلوغ خاصی رسیده است و نیز رغبت خانوادهها به امر مشاوره درخواست کمک درخواست بهبود رابطه بهبود والدگری افزایش یافته است که این مسئله اهمیت آموزش و آگاهی و تغییر نگرش را میرساندِ
به نظر میرسد یکی از مسائل مهم در حوزه آموزش و درمان خانواده ها "مسائل فرهنگی و جنسیتی "می باشد به این معنا که ساختارهای فرهنگی و مسائل مربوط به جنسیت چگونه می توانند بر زندگی افراد در خانواده و جامعه تاثیر بگذارند و با آگاهی و ایجاد حساسیت آگاهی که عمدتاً کارکرد شناختی دارد و حساس بودن که کارکرد عاطفی دارد این دو می توانند در رویکردهای خانواده درمانگران نقش بسزایی را ایفا کنند .خصوصاً بهکارگیری تجارب زیسته زنان و مردان در رویکردهای پژوهشی و رویکردهای درمانی, تمرکز بر ماهیت چند سیستمی مشکلات زنان و مردان در سطوح مختلف زندگی خانوادگی و شغلی, ایجاد حساسیت در بافتهای مختلف اجتماعی و فرهنگی و سیاسی با توجه به قومیت های متنوع کشورمان .