کد خبر: 16640
تاریخ انتشار: ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۰:۱۶
افسردگی پس از زایمان

"دو سال است در اتاقی تاریک محبوسم. غذای نخورده کنار تخت، اشک‌های خشک‌نشده روی بالش، و فکرهایی که مدام زمزمه می‌کنند: 'همه‌چیز تمام شد...' اینجا داستان یک بیماری است که بسیاری می‌پندارند 'ضعف' است؛ افسردگی پس از زایمان. اما چه می‌شود وقتی مادری نمی‌تواند فرزندش را ببیند، و خانواده نمی‌دانند چگونه کمک کنند؟"

افسردگی پس از زایمان، سکوتِ شکسته‌نشده‌ی بسیاری از مادران است. آماری هشداردهنده می‌گوید از هر ۴ زن، یک نفر این تجربه را داشته، اما کمتر از نیمی کمک تخصصی دریافت می‌کنند. این گزارش، روایتِ راویانی است که در هیاهوی شادیِ فرزنددار شدن، غرق در اندوه شده‌اند؛ از زبان یک مادر که می‌گوید: "وقتی بچه‌ام را می‌بینم، فقط گریه می‌کنم"، تا توصیه‌های عملی یک درمانگر که تأکید می‌کند: "این یک اورژانس پزشکی است، نه بی‌مسئولیتی مادرانه". در ادامه، مسیر خروج از این تونل تاریک را مرور می‌کنیم.

روایت بیمار: "همه چیز رو از دست دادم..."

"نمیدونم از کجا شروع کنم... اصلاً حوصله ندارم. نه حوصله حرف زدن، نه دید و بازدید، نه حتی بلند شدن از تخت. دو ساله همینجوریم. غذا رو که میارن دم تختم، بعضی وقتا یه ذره میخورم، اونم با زور. بیشتر روزها اصلاً دهنم باز نمیشه... آنقدر لاغر شدم که آینه هم که نگاه میکنم خودم رو نمیشناسم."

"قبلاً آدم شادی بودم... با دوستام میرفتم بیرون، کلی میخندیدیم، تو مهمونیها آخرین نفری بودم که میرقصیدم. حالا... حالا حتی نمیتونم از این اتاق بیرون برم. انگار یه سیاهی همیشگی رو دوشمه. بعضی شبها اونقدر ناامید میشم که فکر میکنم اگه یه روز دیگه از خواب بیدار نشم بهتره..." حس ناامیدی دارم، گاهی افکار خودکشی میاد سراغم ولی کاری نکردم تا حالا. نمی‌دونم شایدم آخرش یه بلایی سر خودم بیارم. از زندگی خسته‌ام خیلی خسته...
"بچهدار شدن قرار بود خوشحالم کنه... ولی همه چیز رو از دست دادم. همسرم تحملم نکرد، طلاقم داد، بچم رو هم نتونستم ببینم... میدونم باید دکتر میرفتم، ولی انقدر انرژی نداشتم که حتی تلفن رو بردارم. حالا اینجام... تنها، تو این اتاق، با یه عالمه فکرهای سیاه."

راهکار مشاور: "افسردگی پس از زایمان، بحرانی که می‌توان مدیریتش کرد"

زنی که بخاطر افسردگی بعد از زایمان شوهرش طلاقش داد +راهکار مشاور

راضیه جمالزاده، مدرس دانشگاه و مشاور و درمانگر در این خصوص می‌گوید:

آنچه شنیدید، فریاد خاموش زنی است که در گرداب افسردگی پس از زایمان گرفتار شده. تغییرات هورمونی، فشارهای روانی مادر شدن، و نبود حمایت کافی، او را به نقطۀ رسانده که حتی تماس با روانشناس هم برایش غیرممکن به نظر میرسد.

اما حقایقی که باید بدانیم:

افسردگی پس از زایمان یک بیماری است، نه ضعف شخصیتی.
۱۵ تا ۳۰ درصد مادران را درگیر میکند.
در موارد شدید، افکار خودکشی هم ظاهر میشود.

اگر شما یا عزیزی در این شرایط هستید:

✅ فوراً از متخصص کمک بگیرید (روانپزشک میتواند داروهای موقت تجویز کند)
✅ مادر را با عبارتهای "چرا شکرگزار نیستی؟" یا "دیگران بدترند" سرزنش نکنید
✅ مراقبت از نوزاد را موقتاً به خانواده بسپارید تا مادر فرصت بهبود یابد
✅ هرگز او را تنها نگذارید (خصوصاً اگر از خودکشی حرف میزند)

یادتان باشد: این ابر سیاه میگذرد. با درمان درست، مادران دوباره زندگی را از سر میگیرند، به فرزندانشان میرسند و شادی بازمیگردد. فقط نباید گذاشت این بیماری در سکوت، قربانی بگیرد.

"افسردگی مثل هوای ابری است... اما هیچ ابری برای همیشه آسمان را نمیپوشاند.

اگر می‌خواهید با خانم دکتر جمالزاده مشکلات خود را در میان بگذارید اینجا (ارتباط با مشاور) کلیک کنید.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 13 =