کد خبر: 17330
تاریخ انتشار: ۱۲ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۱:۵۲
سوگ در کودکان

وقتی بچه‌ای مادرش را از دست می‌دهد، فقط یک نفر کم نمی‌شود؛ خانه بی‌صدا می‌شود، غذا بی‌مزه و روزها بی‌رنگ. از همان روز، دنیا دیگر آن دنیای قبلی نیست.

به گزارش پایگاه خبری پیام خبری،

فروپاشی جهان کودک

کودکانی که هنوز دنیایشان را با مفاهیم ساده‌ "هست" و "نیست" می‌فهمند، مرگ مادر ناگهانی می‌تواند آغاز بی‌ثباتی مزمن باشد. مطالعات «مرکز ملی سوگ در کودکان» (NACG) نشان می‌دهد که کودکان در صورت فقدان ناگهانی والد، دچار نوعی بحران شناختی می‌شوند؛ آن‌ها دیگر نمی‌دانند چه چیزی در زندگی تغییر می‌کند و چه چیزی قرار است ثابت بماند. همین حس بی‌ثباتی، پایه‌گذار اضطراب‌های مزمن و ترس از رهاشدگی در آینده است.

احساس گناه در کودکان پس از مرگ والدین رایج است

یکی از واکنش‌های شایع در کودکان داغ‌دیده، تجربه‌ی احساس گناه است. آن‌ها ممکن است فکر کنند رفتارهای گذشته‌شان باعث مرگ مادر یا پدرشان شده؛ شاید حرف گوش‌کن نبوده‌اند، شاید جوابش را داده‌اند، یا حتی کافی نبوده‌اند. این احساس، اگرچه منطقی نیست، اما واقعی است. گزارش «Child Bereavement UK» در سال ۲۰۲۲ نشان می‌دهد که بیش از ۶۰٪ کودکان سوگوار، در هفته‌های ابتدایی پس از فقدان، احساس گناه را تجربه می‌کنند. اگر این احساس به‌موقع مدیریت نشود، می‌تواند تبدیل به خودسرزنشی مزمن یا پرخاشگری بیرونی شود. روان‌درمانی کودک، در این مرحله نه یک انتخاب، که یک ضرورت است.

وقتی وداعی در کار نیست

در بسیاری از موارد، مرگ والدین آن‌قدر ناگهانی است که فرصتی برای وداع باقی نمی‌گذارد. کودک، بدون آن‌که آخرین بار دست مادر را بگیرد یا صدایش را بشنود، با نبودنش مواجه می‌شود. این نبود خداحافظی، زخمی است که در ناخودآگاه کودک باقی می‌ماند. پژوهش‌ها در Journal of Child and Adolescent Psychiatry نشان داده‌اند که نداشتن فرصت وداع، یکی از عوامل تشدید «سوگ پیچیده» است؛ نوعی از اندوه که در آن فرد درگیر بازسازی مکرر صحنه‌ی فقدان می‌شود. کودک بارها در ذهنش سعی می‌کند پایان بهتری برای داستان بچیند، اما واقعیت، همواره به شکل ناگوارش بازمی‌گردد.

تجربه کودکان از مراسم ترحیم متفاوت است

در بسیاری از فرهنگ‌ها، سوگواری با فریاد، شیون یا خودزنی همراه است. بزرگ‌ترها این رفتارها را راهی برای ابراز اندوه می‌دانند، اما برای کودکی که هنوز زبان سوگ را نیاموخته، این صحنه‌ها می‌توانند تروماتیک باشند. مقاله‌ای در Journal of Traumatic Stress هشدار می‌دهد که کودکان، اگر بدون توضیح در معرض صحنه‌های هیجانی شدید قرار گیرند، ممکن است آن لحظه را نه فقط با اندوه، بلکه با وحشت به خاطر بسپارند. روان کودکان، برخلاف بزرگ‌سالان، قدرت پردازش پیچیده‌ی مرگ را ندارد. اگر مراسم سوگواری برای آن‌ها همراه با توضیح، همراهی و محافظت نباشد، ممکن است به‌جای التیام، زخم‌های عمیق‌تری به‌جا بگذارد.

همراهی انسانی چیزی فراتر از مشاوره

کودک داغ‌دیده فقط به جلسات مشاوره نیاز ندارد؛ او نیاز به همراهی دارد، به حضور مداوم یک بزرگ‌سال قابل اعتماد که گوش بدهد، قضاوت نکند و با او بماند. بنیاد «Child Mind Institute» در گزارش سال ۲۰۲۳ خود بر اهمیت وجود یک "همراه پایدار" برای کودک سوگوار تأکید می‌کند. این همراه می‌تواند دیگر والد بازمانده، خواهر بزرگ‌تر، معلم یا هر بزرگ‌سالی باشد که کودک به او تکیه کند. حمایت انسانی، حتی اگر علمی نباشد، می‌تواند خلأ عاطفی کودک را پر کند و نقش ضربه‌گیر را در برابر تروماهای احتمالی بازی کند. گاهی، همین حضور بی‌قضاوت و بی‌هیاهو، نجات‌بخش‌ترین چیزی است که می‌توان به یک کودک سوگوار داد.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 14 =