به گزارش پیام خانواده، در سال ۱۳۷۵ مرکز مدیریت حوزههای علمیه خواهران با مصوبه شورایعالی حوزه علمیه قم تشکیل شد و از آن زمان تاکنون آثار و ثمرات بیشماری را داشته است.
در همین زمینه پای صحبتهای حجتالاسلاموالمسلمین فاضل حسامی، مدیر حوزه علمیه خواهران استان مرکزی نشستیم که در ادامه میآید.
ضمن معرفی خود، سوابق علمی اجرایی و سال شروع فعالیت و اهداف قبول مسئولیت مدیریت استان را بیان فرمایید...
بنده متولد آبان ۴۱ در شهر آبادان هستم و در یک خانواده سنتی به دنیا آمدم. اصالتاً اجداد ما از استان بوشهر هستند و بر اساس اقتضائاتی مرحوم جد ما به استان خوزستان رفتند. تحصیلات من تا مقطع دکتری و در حال نگارش رساله هستم و یک فصل باقی مانده که ایده های اصلی من در رساله طرح می شود.
مسئولیت های من متعدد است
· ورود به حوزه در سال ۵۷ به شکل رسمی
· ورود به موسسه در راه حق در سال ۱۳۶۰ و پشت سر گذاشتن دوره ۴ ساله عمومی
· ورود به دانشگاه باقرالعلوم به سفارش آیت الله مصباح(رحمت الله علیه) و تحصیل در رشته جامعه شناسی و گذراندن دروس الهیات و معارف اصلامی تا مقطع کارشناسی
· همزمان با تحصیل، تدریس در موسسه باقرالعلوم و مراکز حوزوی و المصطفی (مرکز جهانی علوم اسلامی سابق)
· پل زدن بین علوم انسانی و معارف اسلامی به دلیل علاقه و ورود به رشته قرآن و و علوم اجتماعی در دکتری
· تدریس در مقطع کارشناسی، ارشد و دکتری
· داوری، راهنمایی و مشاوره پایان نامه ها در حوزه و در دانشگاه های حاشیه حوزه در مقطع دکتری و سطح ۴
· تألیف سه کتاب و بالغ بر ۳۰ـ ۲۰ مقاله در سطوح ترویجی علمی ـ پژوهشی. در حال حاضر یک مقاله در حال چاپ و چند مقاله نیم بند که هنوز نهایی نشده است.
· سوابق علمی ـ اجرایی را در موسسه امام خمینی(قدس سره) آغاز و به عنوان عضو هیأت علمی، معاون اداری مالی، دبیر کل انجمن فارغ التحصیلان فعالیت داشتم.
· دبیر علمی نظریه پردازی در تهران
· رئیس عقیدتی ـ سیاسی دافوس آجا به مدت ۳ سال
· عضو هیأت علمی پژوهشگاه اندیشه اسلامی
· قائم مقام ریاست علمی پژوهشکده نامه نگاری پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
· همزمان استاد همکار المصطفی
· پذیرفتن مدیریت حوزه های علمیه خواهران استان مرکزی در فروردین ۹۸
بانوان، یکی از ارکان اصلی خانواده هستند و در حالیکه بانوان در طول تاریخ پنهان ماندند و دیده نشدند حتی ملاحظه بفرمایید در مورد بانوان وابسته به اهل بیت علیهم السلام ما چقدر اطلاعات در تاریخ داریم. بانوان قرن اول و دوم را چقدر شناخت و مطالب علمی داریم. به نظرم بانوان دیده نشدند و ثمره انقلاب اسلامی شکل گیری حوزه های علمیه بوده است.
بر این اساس، مرکز مدیریت حوزه علمیه خواهران تشکیل شد تا این رسالت را به انجام رساند و غفلت زدایی نسبت به بانوان صورت گیرد. بنده نیز علاقمند بودم در این مسیر گامی بردارم، لذا ملحق به حوزه علمیه خواهران شدم تا این رسالت را انجام دهم.
گمان می کنم در این ۲سال و اندی گام هایی در راستای شناساندن مدارس علمیه خواهران، طلبه و استاد و حضور پررنگ آنها برداشته ام و بعضا مسئولین اظهار می کردند که ما نمی دانستیم در استان مرکزی حوزه علمیه وجود داشته باشد.
کلیدیترین رمز موفقیت خود را چه میدانید؟
به هر حال هر سازمانی اصول و قواعدی دارد که بر آن استوار یافته و قوام و استمرار می یابد. طبعا یک مدیر موفق در چارچوب آن قوانین باید بتواند به سمت چشم اندازها و رو به جلو حرکت کند و در این راستا تلاش و گام هایی بردارد. در این میان نباید از خلاقیت های یک مدیر غفلت کرد. مدیر موفق مدیری است که چارچوب اهداف را در مجموعه خود، در قالب اصول سازمان طراحی کند و گام بردارد. یک مدیر موفق نباید به همان اصول بسنده کند و خلاقیت ها در راستای تحقق اهداف و آرمان هایکی از شاخص های مهم برای یک مدیر موفق است.
ما تلاش کردیم در استان مرکزی در گام اول ارتباط مستمر با تمامی سازمان ها و مسئولین داشته و برقرار کنیم. من سراغ تمام مدیران برجسته و اثر گذار در استان مرکزی رفته ام. با همه جلسه داشته و فعالیت های حوزه را اعلام کردم. آمادگی مدارس و توانمندی های حوزه را بیان کردم که می توانند در مدیریت فرهنگی شهر و استان نقش ایفا کنند که کار خوب و اثرگذاری بود به طوری که باعث بازدید بسیاری از مدیران استان در مدیریت حوزه های علمیه خواهران بوده است و ما میزبان آنها بوده ایم.
فارغ از جناح بندیهای سیاسی، من به این اعتقاد دارم که ورود به جناح بندی های سیاسی یک سم مهلک برای اداره جامعه و اداره یک سازمان است و تلاش کردم با همه کسانی که هر نوع سلیقه سیاسی در چارچوب اصول و قوانین نظام مقدس جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی دارند ارتباط داشته باشم و به تعبیر حضرت آقا این سیاست برایم خیلی مهم بوده که جذب حداکثری و دفع حداقلی.
اصلاً به این فکر نبوده ام که کسی که خط فکریش با من نمی خواند و سازگار نباشد با او ارتباط نگیرم. در هر حال آن چیزی که برایم خیلی اهمیت داشت آنهایی که برچسب جریان های سیاسی داشته اند و برچسب برجسته بود خیلی با آنها ارتباطم غلیظ نباشد تا مدیریت استان متهم به وابستگی به آن جناح سیاسی نشود. می خواستم دامن مدیریت حوزه علمیه خواهران پاک و وابسته به هیچ جناحی نباشد.
من گمان می کنم کلیدی ترین رمز موفقیتم، ارتباط با همه دستگاه هایی است که در چارچوب نظام مقدس جمهوری اسلامی جای می گیرند و پرهیز از جناح بندی های سیاسی می باشد. سعی کردم با علما ارتباط داشته باشم. امام جمعه محترم و نماینده ولی فقیه حضرت حضرت آیت الله دری نجف آبادی ارادت ویژه محضر ایشان دارم و گمان می کنم ایشان هم در حق بنده حقیر لطف داشته باشند. علاوه بر آن که ایده هایی هم در ذهنم بوده و سعی کردم در راستای تحقق آنها گام هایی بردارم تا ببینم چقدر توانستیم این موفقیت ها را کسب کنیم.
مهمترین چالش در روند مدیریتی بانوان را بیان کنید (لطفا با مصداق بیان فرمایید)
مهمترین چالش به نظر من عدم به رسمیت شناختن حوزه علمیه خواهران است به طور مثال و نمونه البته امیدوارم که هیچ کس از عرض حقیر سوء برداشتی نداشته باشد؛ من در سفر مشهد خدمت وزیر آموزش و پرورش و قائم مقام ایشان بودم و عرض کردم ملاحظه بفرمایید این طرح امین کاری است برای حضور و ارتباط مدارس آموزش و پرورش و انتقال معارف دینی به دانش آموزان دختر و پسر، برای طرح امین حوزه علمیه خواهران مستقلا وارد صحنه نشده و در زیر چتر حوزه علمیه برادران آمده است. این معنا دارد، به این معنا که حوزه علمیه خواهران دیده نشده و استقلالش حفظ نشده است و من به نظرم همین را اگر در سطح استان و شهرستان ها مرور کنیم می بینیم که در همه جا حوزه علمیه خواهران در حاشیه حوزه علمیه برادران است و احیای حوزه علمیه خواهران یک چالش جدی است که من خودم تلاش کرده ام در این یکی دوسال که در محضرتان بودم این کار انجام شود و در بسیاری از موارد همواره گفتم حوزه علمیه خواهران مستقل است، سازوکار، ساختار و قواعد و ضوابط خود را دارد و باید در آن قواعد و ضوابط گنجانده شود.
گمان من این یک چالش جدی است که هم در بحث بودجه و اعتبارات حوزه علمیه خواهران درسطح استان ها اثر دارد هم در نقش هایی که ایفا می کنند اثر دارد. علیرغم آن که خواهران طلبه ما فعالیت شان گسترده است. برای همین طرح امین اگر بخواهم خدمتتان عرض کنم نسب سه چهارم است. اگر ما حضور طلاب را در طرح امین به ۴ قسمت تقسیم کنیم سه قسمت آن طلاب خواهر هستند که در مدارس نقش ایفا می کنند اما در ارتباطات، حوزه علمیه برادران شناخته می شود تفاهم نامه ها با آنها بسته می شود و اعتبارات به آنجا تعلق می گیرد و پرونده ها درآنجا تشکیل می شود. من قصد جسارتی به کسی ندارم عرضم فقط این است که ندیدن استقلال حوزه علمیه خواهران مهم ترین چالش است.
مهمترین وظیفه حوزه های علمیه خواهران در عصر امروز چیست؟
من گمان می کنم که ما اگر که جایگاه حوزه را قطع نظر از این که حوزه علمیه خواهران یا برادران است بخواهیم شناسایی کنیم معتقدم که رسالت اصلی حوزه تولید محتوا برای انقلاب اسلامی اولاً، تمدن اسلامی ثانیاً. این که می گویم اولا و ثانیا ترتب زمانی است ما تا زمانی که جمهوری اسلامی را نتوانیم به تمام معنا تغذیه کنیم و محتوای مورد نیازش را برایش تولید کنیم در قواره و قلمرو امت اسلامی نمی توانیم نقش ایفا کنیم.
ما ابتدا باید به تعبیر حضرت آقا ام القرایی جمهوری اسلامی را برای امت اسلامی و تمدن تثبیت کنیم و از این رهگذر این تثبیت است که می توانیم برای امت اسلامی تولید محتوا داشته باشیم.
حوزه علمیه خواهران در همین راستا موظف است که اولاً معارف اسلامی را به خوبی بشناسد و استخراج کند. در گام دوم این را نشان دهد و ترویج کند و در گام سوم التزام به محتوای تولید شده ایجاد کند. طبعا این محتوا با مرکزیت نقش بانوان به عنوان دختر خانواده به عنوان همسر خانواده و به عنوان مادر خانواده و در کنار آن نقش بانوان و نقش های بانوان در روابط خویشاوندی در روابط همسایگی در رابطه با مدیریت اجتماعی و مواردی از این قبیل؛ یعنی ما باید نگاه کنیم در یک جامعه دینی بانوان در کجای این ساختار جامعه دینی قرار می گیرند. هر آنچه به بانوان در ساختار جامعه دینی مربوط می شود کار حوزه های علمیه خواهران است که برای این جایگاه بتواند تولید محتوا کند.
من معتقدم هر آنچه ساختار جامعه اسلامی با توجه به بانوان نیازمند هست حوزه علمیه خواهران باید متکفل آن باشد که بانوانی را در این ساختار بسازد، تربیت کند و به امت اسلامی تحویل دهد. من خیلی هم موافق نیستم با این که چشم اندازمان را منحصر کنیم در قواره جمهوری اسلامی، حوزه علمیه تعلق به واحد سیاسی کشور ندارد. حوزه علمیه یک تشکل دینی فراملی است و نگاهش باید نگاه امت باشد، امت اسلامی و همین باعث می شود که حوزه های علمیه در کشورهای مختلف به همدیگر پیوند بخورند و یک چشم انداز داشته باشند و به سمت و سوی امت اسلامی؛ حال ممکن است عرض این بنده حقیر را قبول نداشته باشند اما معتقدم حوزه علمیه باید نگاه فراملی داشته باشد و حوزه علمیه خواهران هم همچنین.
ارزیابی تان از عملکرد فعلی مدیریت حوزه های علمیه خواهران و افق پیش روی حوزه های علمیه چیست؟
واقع مطلب، من با این نوع نگاه که بیاییم و تقطیع کنیم حوزه علمیه قبل و بعد، موافق نیستم. من معتقدم که ما باید فرایندی نگاه کنیم، یک پیوستار است که نقطه نزج ابتدایی حوزه علمیه خواهران یا مدارس علمیه خواهران قبل از انقلاب بوده، بعد از انقلاب
به اقتضائات انقلاب اسلامی تشکل ساختار رسمی پیدا کرده و همین طور ادامه داشته و امیدواریم با همان چشم انداز فراملی رشد و توسعه خود را داشته باشد. بنابراین معتقدم که مدیریت فعلی قطعه ای است از این پیوستار و فرایند که ریشه در گذشته دارد و به سمت آینده برنامه ریزی می کند و در مرحله بعضی از چشم اندازهایی که در زمان حال دارد شکل می گیرد ممکن است در زمان حال چشم انداز باشند اما نسبت به مراحل بعدی ریشه های مراحل بعدی باشد این که پیوستار است که در هم گره می خورد و متصل می شود تا به سمت جلو برود. همان طور که حضرات و پیامبران الهی، حضرت نوح، حضرت موسی، حضرت عیسی و حضرت رسول اکرم علیهم السلام به همین شکل به هم وصل بودند و هر کدام در مرحله ای رسالتی داشتند.
چند نمونه از راهبردها و برنامه های دوره جدید مدیریت که برای شما ارزشمند است نام ببرید!
برای تفویض اختیارات به مدارس استان، سفرهایی که در این دوره توسط مدیر محترم مرکز و معاونین محترم در استان و بعضاً شهرستان ها صورت می گیرد و این که ما داریم می بینیم که مرکز از مرکز نشینی خارج شده و آمده در استان ها و شهرستان ها؛ این نشان می دهد که عزم مرکز برای مدرسه محوری جدی است، البته گمان من است که مدرسه محوری در راستای تحقق برنامه هاست و مشارکت در راهبردها و برنامه ریزی ها و اعلان نیازها، مطلب دیگر که به نظرم می آید که جالب بوده حتی در مواردی که مدیر محترم مرکز و معاونین شان و همکاران در معاونت ها علاوه بر این که به استان ها سفر می کنند و از نزدیک با مدیر استان و مدیران مدارس و همکاران شان در سطح استان گفتگو و تعامل دارند بعضاً جلساتی در مرکز صورت می گیرد که نمایندگان مدیران استانی هستند و از نزدیک گفتگوهایی مستمر و مکرری در مرکز صورت می گیرد تا آن چشم اندازها و علایق در مرکز بیاید و گفتگو شود و زمینه های اجرای برنامه ها فراهم شود.
نکته دیگری که گاه خودم شاهد بودم این که مدیر محترم مرکز و معاونین شان فرمودند این امور را به استان ها تفویض کنید تا این که مقدمات کار در استان ها و گاه استان های همجوار با همفکری و همراهی بتوانند آن برنامه ها را اجرایی و زمینه هایش را فراهم کنند. این ها مواردی بود که در ذهنم می آید که در دوره جدید تحقق پیدا کرده، امیدواریم که ان شاء الله بیشتر زمینه های و موارد دیگر فراهم شود که مرکز حالت پشتیبانی داشته باشد نه آن که خودش را بر استان ها تحمیل کند.
بنظر شما حوزه انقلابی چه شاخص هایی دارد و چه اقداماتی در این زمینه نیاز است؟
اولاً باید بین انقلابی بودن، انقلابی گری و افتادن در ورطه سیاست بازی، تهذب و گروه گرایی تفکیک قائل شد. گاه مشاهده می شود که همکاران ما فکر می کنند انقلابی گری این است که به شخص یا جریان خاصی تمایل پیدا بکنند و این آفت حوزه است. حوزه در هر قد و قواره ای که هست و در هر سطحی که دارد باید بالاتر از جریان های سیاسی نگاه کند، بالاتر از جریان های سیاسی ورود پیدا کند. از تمایل به سمت اشخاص و احزاب و جناح ها به شدت پرهیز کند. حوزه انقلابی یعنی آن که حوزه بتواند انقلاب اسلامی را در قواره خودش که یک قواره بزرگی است قواره ای در سطح امت اسلامی بوجود آورد. من گمانم این است که اسلام و قرآن شریف رویکرد امت گرایی دارد و پیامبر خاتم مأموریت و رسالتش جهانی بود برای همه انسان ها و برای نجات و هدایت همه انسان ها به پیامبری مبعوث شد. حضرات معصومین علیهم السلام رویکرد جهانی داشتند. ما اگر تاریخ حضرات معصومین را ملاحظه کنیم می بینیم که حضرات معصومین در یک قلمرو جغرافیایی خاص حتی در یک قلمرو جغرافیایی فرهنگی خاص محصور نبودند، نگاهشان فراگیر بود.
برای حوزه علمیه که وارث حضرات معصومین علیهم السلام است باید افق دیدش وسیع باشد و امت را ببیند و در راستای تحقق امت اسلامی و تمدن اسلامی نگاه کند نه در قواره جریان ها، احزاب و شخصیت های داخلی، حوزه انقلابی یعنی آن حوزه ای که انقلاب اسلامی را خوب شناخته، شاخصه های انقلاب اسلامی را خوب شناخته، اصول انقلاب اسلامی را خوب شناخته و در راستای تحقق اصول و آرمان های انقلاب اسلامی همچون شعارهای قبل از انقلاب که استقلال آزادی جمهوری اسلامی، عدالت خواهی، ظلم ستیزی و استکبار ستیزی، حرکت می کند؛ اینها شاخصه های حوزه انقلابی هستند. حوزه ای که استقلال خودش را از تمامی جریان های داخلی و خارجی حفظ کند و بتواند نه تنها از آنها تبعیت داشته باشد بلکه بر آنها توفق داشته باشد و تولید محتوا کند و بر تمامی جریانات داخل و خارج از کشور نظارت داشته باشد. خط و خطوط محتوایی آنها را مشخص کند. به نظر من حوزه انقلابی یعنی چنین حوزه ای.
راهکارهای شما جهت جذب طلاب ناظر به انتظارات نظام اسلامی چیست؟
من گمان می کنم که باید واقعیت ها را دید و واقعیت ها در برنامه ریزی ها موثر باشد. خوب الان ما داریم می بینیم که مثلا فرض کنید که شرایط کشور به گونه ای شده که اولا: میزان موالید خیلی کاهش پیدا کرده که طبعا در همه جا اثر می گذارد از جمله در جذب و پذیرش حوزه های علمیه خواهران، خوب وقتی در سطح کشور با کاهش موالید و کاهش جذب به مراکز آموزشی مواجهیم، در حوزه هم همین اتفاق خواهد افتاد با درصد و نسبتی، بنابراین ما نباید انتظار داشته باشیم که جذب حوزه علمیه در سال ۱۴۰۰ برابر یا بیشتر از جذب حوزه در سال ۱۳۹۸، ۱۳۹۹ و ... باشد. طبعا ما هم مانند سایر مراکز آموزشی از جمله دانشگاه ها اعم از دانشگاه های دولتی، خصوصی و آزاد که با ریزش جذب و پذیرش مواجه هستند؛ حوزه هم با افت پذیرش مواجه بوده و هست و در آینده هم اگر شرایط به همین گونه پیش برود و ما با کاهش موالید مواجه باشیم همین انتظار به نظرم انتظار طبیعی است و نسبت به این موضوع که ما با کاهش جذب و پذیرش مواجه هستیم نباید نگران باشیم، باید نگرانی ما کلان باشد به این معنا که ما متاسفانه ما با برخی از شعارهای ناروا، شعارهای نادرست با کاهش میزان ازدواج و کاهش میزان موالید از یک سو و افزایش مرگ و میرها مواجه هستیم. ما باید نگران آنها باشیم اگر نگران بودیم و برای حل آن مسایل راهکارهایی پیدا کردیم و عملیاتی کردیم خواه ناخواه روی پذیرش و جذب حوزه علمیه اثر خواهد گذاشت.
نکته دیگر بحث ورود حوزه است به جناح ها و جریانات و اشخاص سیاسی، خوب وقتی مسئولینی مورد حمایت قرار بگیرند و جریان های سیاسی برای حوزه جهت و خط و ربط مشخص کنند و در برنامه هایشان ناکام ماندند و گرایش مردم نسبت به آنها کاهش پیدا کرد خواه ناخواه گرایش مردم نسبت به حامیان آنها کاهش پیدا خواهد کرد و موقعیت اجتماعی آنها آسیب می بیند. در نتیجه من تأکید دارم که حوزه باید استقلال خود را حفظ کند و آن پایه مردمی خود را حفظ کند و در دل مردم جای بگیرد نه جریان های سیاسی.
نکته بعد این است که تجربه نشان داده است که بیشترین عامل در افزایش جذب حوزه های علمیه و طلاب مواجه های مهربانانه و مستدل در ارتباط با مردم و خانواده های علاقمند و مذهبی است. این که ما فکر کنیم با پوستر و تیزر و... کاری انجام دهیم؛ نمی خواهم این ها را انکار کنم و بگویم هیچ اثری ندارد اما بیشترین اثرها در ارتباطات چهره به چهره، توصیه های افراد ذی نفوذ که در روابط خویشاوندی موثری هستند. کسانی که در محله ها ذی نفوذ هستند و شاید بیشترین اثرها من اسمش را می گذارم صیادی، کسانی که خودشان بیشترین تعلقات حوزوی را دارند بایستی در روابط متفاوتشان، روابط خویشاوندی، روابط دوستانه، روابط همسایگی و ... همه اینها و کسانی که فکر می کنند مناسب تحصیلات حوزوی هستند به سمت حوزه راهنمایی و تشویق کنند تا آنها وارد حوزه شوند. ما خیلی هم نباید کمیت گرا باشیم، کیفیت مهم تر از کمیت است به فرمایش قرآن شریف «کَم مِّن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللّهِ» کیفیت باید برای ما اهمیت بیشتری داشته باشد. خوب حالا فرمول هایی هست که در طول تاریخ حضرات معصومین، شخص نبی مکرم دوره هایی را گذرانده اند، در تنگناها بوده اند و ارتباطات سینه به سینه را فراموش نکردند و از آنها غفلت نکردند و بیشترین تأثیر گذاری را هم همان موارد داشته است.
ما باید خیلی مراقبت کنیم در حمایت از اشخاص و افراد و جریان های سیاسی، حوزه های علمیه باید بیشترین ارتباطش، حمایتش از نهاد مرجعیت و نهاد رهبری انقلاب اسلامی باشد نه این که بیفتد در جریان های سیاسی، وقتی در دامن جریان های سیاسی افتاد ناکامی های آنها در پذیرش حوزه و گرایش مردم به سمت حوزه و حرف شنوی مردم از حوزه اثر می گذارد و خدایی نکرده اثر می گذارد و اثر آن هم اثر سوء است که ما باید آن را بپذیریم.
در ادامه سوال من این را غفلت کردم ما باید توجه به این مطلب داشته باشیم که حوزه یا نظام اسلامی دو نیاز اساسی دارد یکی نیاز محتوا، محتوای علمی و دینی دارد که مخصوصاً آن بُعد دینی رسالت حوزه های علمیه است. حوزه های علمیه باید بتوانند محتوای غنی دینی برای نظام اسلامی و حتی برای امت اسلامی تولید کنند و این رسالت رسالتی است که نمی شود از آن غفلت کرد و شاید بتوان گفت از رسالت های اساسی و اختصاصی حوزه های علمیه است.
از سوی دیگر به هر حال در ساختار نظام اسلامی این محتواهای دینی که توسط حوزه تولید می شود باید بیاید در سطح اجرا، مدیرانی باید بیایند که محتواهای دینی را آن طور که شایسته و بایسته است مدیریت و اجرا کنند. اگر بهترین محتوا در یک ساختار ناسالم برود و درست اجرا نشود نه تنها توفیقی به بار نخواهد نشاند بلکه ضرر و زیان های فراوانی خواهد داشت. بنابراین حوزه های علمیه باید بتوانند محتوا و مدیرانی را برای اجرای آن محتواها تربیت کنند در کل شاکله و ساختار نظام اسلامی، خصوصاً در برخی موقعیت ها و مسئولیت ها که الزاماً نباید دانش آموخته و تربیت شده حوزه علمیه باشد مانند دستگاه قضا، مانند دستگاه های قانونگذاری که طبعاً قانونگذاری خوب می توانند قانون گذاری کند یا قوانین اسلامی را شناسایی، تحلیل و تصویب کند که با آموزه های دینی عمیقاً آشنا باشد و این انتظار فقط در حوزه های علمیه و تربیت شدگان حوزه های علمیه اتفاق می افتد که بتوانند با اسلام به شکل عمیق آشنا و در نتیجه بتوانند قانونگذاری کنند. بنابراین تولید محتوا و مدیران اجرایی برای محتواهای تولید شده، اینها رسالت هایی هستند که بایستی حوزه برای نظام اسلامی انجام دهد ان شاء الله.
چه راه هایی برای رشد علمی و عملی حوزه های خواهران پیشنهاد می نمایید؟
باید گفت یک دستگاه علمی بر سه اصل استوار است: ۱ـ محتوا و متون درسی یا رشته های درسی، آنچه که باید تدریس شود. ۲ـ کسانی که این متون و محتوای علمی را آموزش می دهند، اساتید و معلمان. ۳ـ ساختاری که آن فرایند در آن تحقق پیدا می کند. این ساختار ممکن است فیزیکی یا مادی باشد و یا ساختاری غیرمادی مانند قوانین و مقررات. اگر ما بخواهیم زمینه رشد علمی طلاب را فراهم کنیم لازم است که در هر سه زمینه توجه ویژه داشته باشیم. هم در محتوا هم در معلم هم در قوانین و مقررات و ساختارهایی که این فرایند در آنها تحقق پیدا می کند. اگر که ما محتوای ضعیفی داشته باشیم و محتوای ضعیفی را به طلابمان عرضه بکنیم یا محتوای نادرست یا ناروایی، چه بخواهیم و چه نخواهیم طلاب با رشد علمی مواجه نخواهند شد. اگر اساتید ما اساتید قوی نباشند، روشمند کار نکنند و نتوانند درست با متون و طلاب ارتباط برقرار کنند و نتوانند بین متون و بین طلاب ارتباط کنند. جاذبه ای برای طلاب ایجاد نکنند ما با رشد منفی مواجهیم. گاه شنیده یا مشاهده می شود که مثلا اساتید برای این که خوشایند طلاب باشد متون را به شکل جزوه در می آورند، جزوه را تلخیص می کنند و از جزوه ها سوال طرح می کنند و به طلاب سوال می دهند که طلاب از میان سوال ها آماده آزمون ها شوند. به نظر می آید که این آسیب های جدی در برخی مراکز آموزشی است. فرقی نمی کند این مراکز حوزوی یا دانشگاهی یا مدارس آموزش و پرورش باشند. ما باید به گونه ای عمل کنیم که دانش آموختگان، متعلمین علاقمند به محتوای غنی و خودشان پیگیر و پی جو باشند.
من گمان می کنم که ما باید مقداری در روش هایمان تجدید نظر کنیم. روش های سنتی شاید حداقل در برخی از موارد مثمر ثمرتر بود. در برخی از روش های سنتی طلبه محور بود و طلاب با متون اصیل ارتباط برقرار می کردند. مبتنی بر محفوظات نبود بلکه مبتنی بر یادگیری بود. آرام آرام طلاب فرایند آشنایی عمیق را یاد می گرفتند. تفقه را تمرین می کردند الان متون آنقدر روان شده که طلاب هیچ ضرورتی ندارد آنها را بخوانند، تأمل کنند، فکر کنند تا بتوانند محتوای آنها را خوب یاد بگیرند.
در قدیم که دروس به زبان عربی بود باعث می شد ما دقت بیشتری داشته باشیم در فهم مطلب و این باعث رشد علمی می شد اما متأسفانه متون درسی به فارسی ترجمه شده و این امر روی رشد علمی طلاب اثر مثبتی نداشته باشد و بالعکس اثر منفی دارد. لذا پیشنهاد من این است که یک بازنگری در متون درسی به شکل جدی صورت بگیرد هم در محتوا هم در زبان متون درسی.
در ادامه باید این نکته را اضافه کنم که ما از طلبه چند انتظار داریم: ۱ـ انتظار ما، منظور انتظار ما و تشیع، طلبه آن است که خلق و خویی را یاد بگیرد و در عمل به آن ملتزم باشد که مورد پسند حضرات معصومین علیهم باشد. به ما فرمودندکه «کونو لنا زینه، زینت ما باشید» و باعث این نباشیم که طلاب ما و دانش آموختگان حوزه های علمیه ننگی برای اسلام و تشیع و انقلاب اسلامی باشند. به ما فرموده اند: «العالم من یذکرکم الله رویته؛ عالم کسی است که وقتی به چهره اش نگاه می کنی یاد خدا بیفتی» اینها خصوصیات و ویژگی هایی است که برای ما توصیف شده و از ما خواسته شده است. بنابراین یکی از ضرورت های اساسی در حوزه های علمیه اخلاق و تهذیب است و در گذشته ها اساتید فقط درس معمول را نمی دادند و ارتباط شان را با طلبه قطع نمی کردند بلکه جاذبه هایی را برای طلاب داشته اند و برای طلاب ایجاد انگیزه می کردند و طلاب با اساتید خودشان ارتباط داشتند فقط از آنها سوال درسی نمی گرفتند بلکه اساتیدشان الگویشان بودند و در عمل هم خودشان را منطبق با اساتیدشان می کردند و اساتید نظارت بر حرکات و سکنات طلابشان داشتند و در مواقع لزوم به اشکال مختلف و صورت های متفاوت چه در جمع و چه به شکل خصوصی به شاگردانشان متذکر می شدند. شاگردان، دانش آموختگان اساتیدشان را با تمام وجود دوست داشتند، علاقمند بودند، توصیه هایشان را عملیاتی می کردند. اما متاسفانه الان از این روش ها فاصله گرفته ایم و این فاصله ها چه بخواهیم و چه نخواهیم آسیب های خود را به دنبال خواهد داشت. اما حتی گاهی هم ممکنه رشد علمی داشته باشند اما زی طلبگی نداشته باشند که شاید آسیب آن خیلی بیشتر از آن باشد که طلبه ای دانشی را یاد نگرفته باشد. اگر دانش آن را یاد نگرفته باشد در جایی نمی تواند جا باز کند، اما اگر خدایی ناکرده دانشی را یاد بگیرد اما اخلاق بر رفتار و حرکاتش حاکم نباشد یا به قولی زی طلبگی را نداشته باشد آسیبش خیلی خیلی بیشتر خواهد بود و باید به آن توجه داشته باشیم.
نکته دیگری که در رشد علمی و عملی باید عرض کنم سبک و سیاق و روش های سنتی در حوزه های علمیه به گونه ای بود که حالا نه به این شکل امروزی روشمند، اما به گونه ای بود که طلبه ها وادار به تحقیق و تأمل و تفحص می شدند اما الان فرایندها به گونه ای است که بین آموزش و پژوهش و تحقیق خیلی فاصله افتاده و بسیاری از طلاب مسیرهای آموزش یاد می گیرند اما با تحقیق و پژوهش بیگانه هستند، لذا باید برنامه ریزی ها به گونه ای باشد که این دو در کنار همدیگر تلفیق بشوند و رشد پیدا کنند. در گذشته ها تقریر نویسی جز کارهای معمولی بود که طلاب انجام می دادند اما امروز خیلی کمرنگ و بی رنگ شده؛ ضمن این که روش های نوین تحقیق و پژوهش هم وجود دارد و خودش یک درس مهمی است که برای رشد علمی و عملی بایستی مقداری درس هایی را برای کارهای پژوهش در سامانه آموزشی پیش بینی کنیم وگرنه یک سری مطالب را تحویل داده ایم و تحقیق برای طلاب مقدور نخواهد بود.
مهم ترین برنامه ها، اقدامات و دستاوردهای معاونت امور حوزه ها در راستای بهبود عملکرد در دوره جدید مدیریت کدام است؟
فارغ از آن که چقدر معاونت امور حوزه ها توانسته موفق باشد شاید قضاوت درباره اش زود یا مقدور نباشد به دلیل موانعی که در طی یک سال و اندی که به خاطر این ویروس پیش آمده، اما مهمترین رویکردی که در معاونت امور حوزه ها وجود دارد رویکرد ایجاد زمینه های ارتباط است. که معاونت امور حوزه ها به شدت به دنبال این هستند که ارتباطات مدیران را با خودشان برقرار کنند و اگر هست تقویت و افزایش دهند و زمینه های ارتباط را بین مدیران متفاوت بین استان ها برقرار کنند. زمینه انتقال تجربیات، دانش، مهارت ها، کامیابی ها، ناکامی ها، اگر مدیران محترم استان ها کامیابی و ناکامی های خودشان را فارغ از هر گونه داوری با هم در میان بگذارند چه بسا مدیر استان های مجاور یا در سایر استان ها، با همان موانع و مشکلات مواجه باشند و راهکارهای مقابله و حل مساله را در گفتگوی با همدیگر پیدا کنند. من به نظرم این شیوه و این راهبردی که من اسم آن را راهبرد مدیران با هم و مدیران با سطوح و لایه های فوقانی و تحتانی، این بهترین راهکار برای ارتقاء مدیریت های استانی هست.
چه بخواهیم و چه نخواهیم ارتباطات و انتقال دانش و مهارت ها یا گزارش هایی که مدیران محترم به همدیگر می دهند یک زمینه ای را فراهم می کند که من اسم آن را می گذارم میدان مسابقه در خیرات، خداوند متعال به ما امر فرموده است که در میدان خیرات با یکدیگر با هم مسابقه بدهید «فاستبقوا الخیرات» میدان مسابقه در خیرات در همین ارتباطات ایجاد می شود و من فکر می کنم این کار مثبت و خوبی باشد.
نکته ی دیگری که نمی خواهم ورود پیدا کنم که خوب بوده یا نه، محتوا خوب بوده یا نه، فعلا در مقام ارزیابی نیستیم اما رویکرد را می خواهم عرض کنم، رویکردی است که در حال حاضر معاونت امور حوزه ها به دنبال آن است که دانش های ارتباطی در حوزه مدیریت بایستی میان مدیران استانی و مدیران مدارس وجود داشته باشد. هم دانش علمی هم مهارت هایی در راستای حل مسأله، شناخت محیط پیرامونی و مواردی از این دست، این هم به نظرم از جمله برنامه های خوبی است که معاونت امور حوزه ها دنبال می کند.
مهم ترین برنامه ها، اقدامات و دستاوردهای برجسته در دوران مدیریت خود را بیان کنید.
در خصوص این سوال باید عرض کنم که من نمی توانم بگویم موفقیت، واقعا تمایل ندارم نام آن را بگذارم کار موفق، اما نکته ای که به ذهنم است که من از زمانی که مدیریت استان مرکزی را پذیرفتم دو مورد را سرلوحه قرار دادم: اولاً شناخت همکارانم در سطح استان و مدارس یعنی حوزه فعالیت مدیریت استان، به همین دلیل یک بازهه زمانی را برای خود مشخص کردم که به همه شهرها و شهرستان های استان سفر کردم و با مدیران، همکاران مدارس، طلاب و اساتید گفتگو کردم، جلسات مکرر داشتم، درد دل ها وتوانمندی ها را شنیدم. برنامه های مدیران، موانع و مشکلاتشان را، در تمامی جلسات هیأت امناهای مدارس شرکت کرده و خودم را ملزم می دانم در جلسات هیأت امنا باشم مخصوصا در حمایت از مدیر مدرسه و در کنارشان باشم و انتظاراتشان را از هیأت امنا مطرح کنم و با قوت بیشتری این کار صورت بگیرد.
نکته دوم این که فکر می کنم لازم بود انجام شود ارتباط با مدیران و سازمان های دیگر در سطح استان، البته بیشتر باید بگویم در سطح اداره کل ها، تقریبا با همه اداره کل ها از نزدیک ارتباط برقرار کردم و حوزه را به آنها معرفی و شناساندم و انتظارات آنها را گفتگو کردیم، کمک هایی که حوزه می تواند به آنها داشته باشد و تأمین نیازهای فرهنگی، کمک به استحکام خانواده در آن سازمان ها و مواردی از این دست. یعنی یک ارتباط درون سازمان ها و یک ارتباط با محیط بیرونی اعم از سازمان های به لحاظ فرهنگی هم سو مانند سازمان تبلیغات یا به لحاظ حوزه فعالیت غیر هم سو مانند مانند سازمان حرفه ای، فرمانداری ها، استانداری و جاهای مختلف. ما با همه این سازمان ها و ادارات ارتباط گرفتیم، حضور پیدا کردیم و گاه باهم گفتگو می کردیم که در چه حوزه هایی می توانیم با همدیگر همکاری داشته باشیم. به نظرم این کار خیلی خوبی بود که حوزه را به بسیاری از ادارات و سازمان های استان معرفی کرد.
علاوه بر این ها ما در درون تشکیلات خودمان آسیب شناسی کردیم که کجاها می تواند به ما آسیب بزند یا جلوی رشد علمی ما را بگیرد یا حداقل به رشد علمی ما کمک نکند. خلأهایی را پیدا کردیم و سعی کردیم این که با برخی برنامه ریزی ها و اقدامات آن خلأ ها را پر کنیم و زمینه هایی را برای رشد طلاب و اساتید فراهم کنیم. برگزاری برخی کارگاه ها در روش های پژوهش، مقاله نویسی، تدریس، برخی متون، دعوت از برخی شخصیت ها که در مدارس جهت آشنایی طلاب با شخصیت های علمی، اخلاقی جدید آشنا شوند، وسعت دید پیدا کنند. راه اندازی مرکز مشاور به شکل علمی و آکادمیک توأم با محتوای دینی، ارتباط با برخی از مراکز و گرفتن عناوین و پروژهای تحقیقاتی و عرضه آنها به طلاب و اساتید، درگیر کردن طلاب و اساتید در حوزه ی تحقیق و پژوهش و مواردی از این قبیل، گمان می کنم از اقداماتی بوده که انجام شده است. مقداری افزایش سطح توانایی همکاران مثلا در حوزه مشاوران مدارس که به نظر من این عزیزان ما دانش لازم را نداشتند. دوره ای را تعریف کردیم به عنوان دوره دستیار مشاور که هنوز در حال اجراست البته متأسفانه شرایط کرونایی محدودیت های فراوانی را برای برگزاری این دوره برای ما فراهم کرده است و امیدواریم که ان شاء الله با کنترل این بیماری و ویروس بتوانیم دوره های مشابه این دوره را با قوت بیشتری انجام دهیم به فضل الهی.
نکته پایانی
یک نکته خیلی مهم وجود دارد که من واقعا تصور کردم هم برای خودم و هم سعی کردم این تصور را برای همکارانم جا بیندازم، القا کنم که ما یک خانواده ایم و باید با هم و در کنار همدیگر و تحمل همدیگر کار را جلو ببریم، از هم ناراحت نشویم و به نظرم نکته خیلی مهمی که می تواند تقویت کند بنیه های علمی و اجرایی در هر سطحی، انتقادپذیری هست در هر سازمانی وجود داشته باشد که تحمل نقد همدیگر را داشته باشیم و نقد هم بکنیم نه نق بزنیم، نقد مشفقانه در راستای رسیدن به اهداف و برداشتن موانع و مشکلات، صبوری، تحمل، شرح صدر اینها از موارد ضروری و لازم هست که سعی کردیم در سطح استان نهادینه کنیم هم برای خودمان هم برای همکارانمان که صبوری داشته باشیم. طبعا در هر تشکیلاتی ممکن است عوامل انسانی یا غیر انسانی وجود داشته باشند که موانعی را در مسیر راه خواسته یا ناخواسته ایجاد کنند. خوب اقتضای مدیریت این است که این موانع را بردارد، باید توجه داشته باشیم که برداشتن این عوامل باید با حداقل آسیب مواجه باشد به هر حال آبروی اشخاص باید لحاظ شود، ما مجاز نیستیم که با آبروی کسی بازی کنیم، چه بخواهیم چه نخواهیم این گونه برخوردها با صبوری و تحمل و شرح صدر این هم آسیب هایی خواهد داشت که باید کوشش کنیم این آسیب ها به حداقل ممکن برسونیم.
در این مدت به نظرم تجربه خوبی که بود این بود که من سعی کردم همه مدیران مدارس را در تصمیم گیری های مهم مشارکت بدهم و در جریان امور قرار بگیرند و خودشان همراه باشند در تصمیم گیری ها، برنامه ریزی ها در سطح اجرا. کوشش کردم که همه مدیران در سطح مدارس و مدیریت استان افق ذهنی شان به هم نزدیک باشد.
استحضار دارید بهترین برنامه ها اگر با همکاران گفتگو نشود و افق ذهنی افرادی که درگیر برنامه هستند به هم نزدیک نشود آن برنامه به اجرا نزدیک نخواهد شد و اگر به سطح اجرا رفت موفقیت ها و کامیابی های لازم را نخواهد داشت. وقتی که تمامی کسانی که مرتبط با آن برنامه در کم و کیف آن برنامه قرار بگیرند، کم و کیف آن برنامه مشخص می شود، نقاط قوتش مشخص می شود، نقاط ضعفش به حداقل می رسد و از همه مهم تر در مقام اجرا همه دست به دست هم می دهند تا برنامه را به شکل خوب و لازم اجرایی کنند. من سعی کردم این کار را در سطح استان انجام دهم.
همین که بسیاری از سازمان ها ارتباط گرفتند، آمدند، رفتند در برنامه ریزی های متفاوت دعوت و همفکری می کردند اینها به نظرم جز خاطرات شیرین من بوده و هست و خواهد بود. الحمدلله همکاران خوب، همراه و موفقی دارم حتی در مواقعی که نتوانستم در کنارشان حضور داشته باشم کار زمین نمانده، یکی از اصولی که به شدت به آن اعتقاد داشته و دارم این است که ما نباید سازمان و مدیریت را قائم به شخص کنیم. سازمانی می تواند موفق باشد که ساختارها پیشرونده باشند نه اشخاص، اشخاص می آیند و می روند اما وقتی که ساختاری حاکم شد ساختار کارآمد، مسیر خودش را دنبال می کند. الحمدلله هم همکاران خوبی دارم و خدا را شاکرم و هم در استان خداوند دوستان خوبی را در مسیر من قرار داد. در مجموعه خیرینی وجود دارند که هر چند هنوز به صورت عملی موفقیت های قابل توجهی نداشتیم اما به هر حال جمعی هستند دل در گرو حوزه های علمیه دارند، دل در گرو انقلاب اسلامی دارند، دل در گرو خون شهدا دارند و الحمدلله اینها با هم گفتگو می کنند تا این که بتوانند منشأ خیرات و برکاتی برای حوزه های علمیه باشند.
در پایان از همه کسانی که به هر شکلی تلاش می کنند اهداف اسلام، انقلاب اسلامی، تشیع به منصه ظهور برسد برای همه آنها آروزی موفقیت و کامیابی دارم و امیدوارم کارهایی که کرده ایم و می کنیم و خواهیم کرد قابل عرضه پیشگاه باری تعالی و حضرات معصومین علیهم السلام باشد. دل امام زمان(عج) را از کارهای خودمان شاد کنیم و بتوانیم رضایت حضرت را جلب کنیم و از غم و غصه های حضرت بکاهیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.