به گزارش پیام خانواده «جو بایدن» رئیسجمهور آمریکا روز چهارشنبه (فردا) عازم منطقه غرب آسیا خواهد شد. جریان رسانهای غرب، تبلیغات و هیاهوی گستردهای درباره این سفر از یک ماه پیش آغاز کرده و تمامی سعی خود را به کار گرفته تا این سفر را بسیار حائز اهمیت و حتی سرنوشتساز برای منطقه جلوه دهد. از سوی دیگر به دستور واشنگتن برخی سران کشورهای عربی قرار است روز جمعه در نشست جده با حضور رئیسجمهور آمریکا حضور یابند.
مسأله قابل توجه در این میان، تلاش دوباره آمریکا برای ایجاد یک پدافند یکپارچه هوایی برای مقابله با ایران است؛ کارویژهای که به طور مستقیم از سوی رژیم صهیونیستی به دولت بایدن سپرده شده و به گفته «جان کربی» سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید، جو بایدن در سفرش به منطقه به دنبال کار بر روی موضوعاتی نظیر پدافند هوایی جهت مقابله با ایران خواهد بود.
«بنی گانتز» وزیر جنگ رژیم صهیونیستی هم ماهها پیش ادعا کرد که پیمان سازش موسوم به «توافق ابراهیم» که این رژیم با امارات متحده عربی و بحرین امضا کرد، شامل یک ترتیب امنیتی ویژه است که ظاهراً شامل ادغام دفاع هوایی اسرائیل و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس است. او که در مقابل نمایندگان کنست صحبت میکرد گفت که این رژیم درصدد پیوستن به «اتحاد دفاع هوایی خاورمیانه» (MEAD) به رهبری آمریکا و با حضور کشورهای عربی است.
ائتلاف و اتحاد علیه ایران و ایجاد یک سیستم دفاع جمعی چیزی شبیه پیمان «آتلانتیک شمالی» (ناتو) در راستای آنچه که برای «تأمین امنیت» در منطقه مینامند، موضوع جدیدی نیست. واشنگتن ۴۰ سال است برای سیستم دفاع هوایی یکپارچه شورای همکاری خلیج فارس فشار میآورد، اما کشورهای عضو هرگز موفق به انجام آن نشدهاند. در دولت اوباما هم اجلاس سران شورای همکاری خلیج فارس با حضور وی در سال ۲۰۱۵ در کمپ دیوید تصمیم گرفت که دقیقاً همین کار را منهای رژیم صهیونیستی انجام دهد، اما کشورهای شورای همکاری خلیج فارس علیرغم تشویق ایالات متحده هرگز پیگیری نکردند.
در زمان سفر دونالد ترامپ، به عربستان سعودی در ماه می ۲۰۱۷ نیز وی طرحی به نام «پیمان استراتژیک خاورمیانه» (MESA) را مطرح کرد که نمونهای از طرح پیمانی بود که اوباما برای عملیاتی کردن آن تلاش میکرد که در آن زمان به گفته خبرگزاری رویترز، عدم موافقت مصر، دلیل شکست چنین طرحی بود.
ریسپانسیبل استیتکرفت: اعضای بالقوه این ائتلاف هوایی بالقوه دارای منافع امنیتی متنوعی هستند که گاهی اوقات در تضاد با یکدیگر قرار میگیرد.
پایگاه تحلیلی آمریکایی «ریسپانسیبل استیتکرفت» نوشته است که طرح ترامپ با همان مجموعهای از موانع که هر اتحاد دفاع هوایی آینده ممکن است با آن مواجه شود، برخورد کرد. این وبسایت نوشت که اعضای بالقوه این ائتلاف هوایی بالقوه دارای منافع امنیتی متنوعی هستند که گاهی اوقات در تضاد با یکدیگر قرار میگیرد.
به نظر میرسد اصلیترین مانع در مقابل تشکیل چنین ائتلافهایی در منطقه، تلاش کشورهای منطقه برای پرهیز از هرگونه تنش نظامی و امنیتی با جمهوری اسلامی ایران است. در این باره منابع دیپلماتیک مصری بارها در مصاحبههای خود اعلام کردهاند که قاهره هرگز وارد ائتلافی که علیه ایران شکل بگیرد، نخواهد شد. در نشستهای امنیتی میان تهران و قاهره نیز مصریها به مقامات ایران اطمینان خاطر دادهاند که مصر قرار نیست علیه ایران وارد ائتلاف شود. (بیشتر بخوانید.)
مقامات اردن نیز در روزهای گذشته تلاش کردهاند تا این پیام را به جمهوری اسلامی بدهند که حاضر به حضور در ائتلافی علیه ایران نیستند. اردنی که پادشاه این کشور چندی پیش صراحتا از طرح «ناتوی خاورمیانه» سخن گفت؛ اما «بشر الخصاونه» نخست وزیر اردن روز گذشته در مصاحبه با بی بی سی عربی گفت که امان از روابط سالم با ایران استقبال میکند و اردن هیچ روزی با ایران به عنوان منبع تهدید برای امنیت ملی خود، برخورد نکرده است.
«ایمن الصفدی» وزیر خارجه اردن نیز در ۱۲ تیر ماه در مصاحبه با روزنامه النهار در پاسخ به سوال این روزنامه مبنی بر تشکیل ائتلاف عربی-اسرائیلی برای مقابله با ایران تأکید کرد که این امر مطرح نیست و اردن درباره ائتلاف عربی با مشارکت تلآویو برای مقابله با ایران، چیزی نشنیده و همچین طرحی به اردن پیشنهاد نشده است.
اتحاد با آمریکا عامل ناامنی یا امنیت؟
جدای از امکان تحقق چنین ائتلافها و طرحهایی که با موانع متعدد لجستیکی، سیاسی و امنیتی روبهرو است (بیشتر بخوانید)، در ادامه این نوشتار به این موضوع میپردازیم که آیا در مواجهه با اصل موضوع، اتحاد با آمریکا و رژیم صهیونیستی ضامن امنیت برای منطقه است؟
در این باره میتوان به موارد متعددی از ائتلاف سازی آمریکا به خصوص در سالهای اخیر در منطقه غرب آسیا اشاره و نتایج آن را بررسی کرد. در همین ۱۰ سال اخیر شاهد ائتلافهای نظامی متعددی به سرکردگی آمریکا بودهایم، از حمله ناتو به لیبی تا ائتلاف به اصطلاح ضد تروریسم در عراق و سوریه و سپس یورش به یمن، نتایج ملموسی به همراه داشته است که اکنون فرجام چنین ائتلافهایی به وضوح قابل مشاهده است، از ویرانی و گرسنگی و ناامنی فزاینده تا ایجاد گسستهای بزرگ اجتماعی در کشورهای هدف، نتایج همین ائتلافها است.
در برخی موارد نیز در واقع در عمل اتفاقی نمیافتد و تشکیل چنین ائتلافهایی بیشتر با هدف تبلیغات و شوی قدرت رخ میدهد، همانند پیمان موسوم به « ائتلاف نظامی اسلامی» که به سفارش آمریکا و به سرکردگی عربستان سعودی در دسامبر ۲۰۱۵ شکل گرفت و در روی کاغذ ۴۱ کشور اسلامی عضو آن شدند اما از چند سخنرانی ملال آور فراتر نرفت و این به اصطلاح ائتلاف تاکنون یک گلوله هم شلیک نکرده است.
در ادامه نگاهی به ائتلافسازیهای ویرانگر آمریکا و غرب در غرب آسیا و شمال آفریقا و نتایج آن میاندازیم و سپس مواردی از اقدامات ثبات زدای آمریکا را بیان میکنیم.
جنایت در لیبی
اما در لیبی، شاهد یورش ائتلاف نظامی غرب (ناتو) به این کشور بودیم. حمله به استناد قطعنامه ۱۹۷۳ شورای امنیت در مارس ۲۰۱۱ آغاز شد. به اهداف کشورهای غربی از چنین یورشی باید در نوشتار جداگانهای پرداخت که تحت پوشش حمایت از مردم لیبی صورت گرفت، اما به گفته دیدهبان حقوق بشر جهانی کشورهای ناتو ۹۷۰۰ سرت هوایی در لیبی انجام داده و ۷۷۰۰ بمب لیزری بر روی زیرساختهای این کشور ریختند و هیچ زمانی حاضر نشدند آمار درستی از میزان تلفات غیرنظامیان به نهادهای حقوق بشری ارائه دهند یا اطلاعات لازم را در این باره در اختیار آنها بگذارند. حملهای که هفت ماه طول کشید و تمامی زیرساختهای لیبی حتی شبکه آب آشامیدنی این کشور نیز را نابود کرد.
«نفیز احمد» (Nafeez Ahmed) روزنامهنگار تحقیقی انگلیسی در این باره مینویسد: «حمله نظامی به زیرساختهای غیرنظامی یک کشور، به ویژه شبکه آب آشامیدنی آن، مطابق معاهدهنامه ژنو جنایت جنگی تلقی میشود. اما این دقیقاً کاری است که نیروهای ناتو در لیبی انجام دادند و قذافی را مسئول این خسارتها معرفی کردند. از آن زمان تاکنون، وضعیت زیرساختهای آبرسانی این کشور بدتر و بدتر و رنج مردم لیبی زیادتر و زیادتر شده است. نابود کردن عامدانه زیرساختهای آبرسانی یک کشور، با آگاهی از اینکه چنین کاری منجر به کشته شدن جمعیت زیادی خواهد شد، فقط یک جنایت جنگی (war crime) ساده نیست، بلکه یک استراتژی مبتنی بر قتل عام (genocidal) است.»
از ائتلاف ادعایی علیه تروریسم تا غارت نفت و گندم سوریه
آمریکا یک ماه پس از اعلام خلافت ادعایی گروهک تکفیری داعش، در آگوست ۲۰۱۴ از تشکیل ائتلاف نظامی برای مقابله با این گروهک خبر داد؛ هرچند اسناد و منابع متعدد از دست داشتن آمریکا در تشکیل داعش حکایت دارد؛ به طوریکه دونالد ترامپ در ۱ نوامبر ۲۰۱۹ صراحتا در جمع حامیانش در ایالت «میسیسیپی» اذعان کرد که اوباما و کلینتون «داعش را به وجود آوردهاند».
وزارت خارجه آمریکا در آن زمان ادعا کرد که ۴۰ کشور حاضر به حضور در ائتلاف ضد داعش شدهاند، هرچند در عمل جز چند کشور معدود، کاری از پیش نبردند و عمده عملیاتها بر گردن آمریکا است.
اما در خصوص نتایج چنین ائتلافی و با گذشت هشت سال، شاهد ویرانی بیشتر، نابودی زیرساختها، کشتار وسیع غیرنظامیان و اشغال بخشهایی از عراق و سوریه هستیم. دولت سوریه همواره حضور ائتلاف آمریکایی را غیر قانونی و بدون مجوز و نقض صریح حاکمیت و تمامیت ارضی سوریه دانسته و بارها در نامههایی به دبیرکل سامزان ملل و شورای امنیت این موضوع را گوشزد کرده است.
به نوشته روزنامه الزمان ترکیه در سال ۲۰۱۹، آمریکاییها اکنون ۱۶ پایگاه در شمال و شمال شرق و جنوب شرق سوریه دایر کردهاند. این پایگاهها در حالیکه دیگر چیزی به نام خلافت داعش وجود ندارد، همچنان پابرجاست و بارها شاهد تظاهرات و درگیری اهالی منطقه و مردم روستاها با نظامیان و گشتیهای آمریکایی بودهایم.
علاوه بر اشغالگری، سرقت و تاراج منابع طبیعی و نفت سوریه از دیگر عواید ائتلاف آمریکا برای این کشور است. به طوریکه دونالد ترامپ در ۲۰ سپتامبر ۲۰۲۰ در جمع هوادارانش در کارولینای شمالی، صراحتا گفت که آمریکا برای نفت در سوریه حضور دارد. خبرگزاری رسمی سوریه بارها و به طور هفتگی گزارشهایی از انتقال نفت این کشور از سوی آمریکاییها به خاک عراق منتشر میکند و تصاویر تانکرهایی که با اسکورت بالگردها در حال انتقال سوخت از سوریه به عراق هستند بارها منتشر شده است.
علاوه بر نفت، تاراج گندم و غلات سوریه نیز بارها در گزارشها آمده و آمریکا برای تأمین مواد غذایی نظامیان خود، کاملا بر زمینهای مرغوب کشاورزی در شمال شرق سوریه تکیه کرده است.
بنابراین ائتلافی که قرار بود با خود امنیت به سوریه بیاورد، به دزد گندم و نفت این کشور تبدیل شد. در حیطه مبارزه ادعایی با تروریسم نیز شاهد ویرانی گسترده شهرها و روستاها و کشتار گسترده غیرنظامیان در مناطقی هستیم که آمریکا در آنجا دست به عملیات زده است. به طور مثال شهر رقه پس از اینکه از اشغال داعش خارج شد، به تلی از خاک تبدیل شده بود. در ۳۱ می ۲۰۱۹ ائتلاف آمریکایی با انتشار بیانیهای اعلام کرد که از سال ۲۰۱۴ تاکنون ۱۳۰۰ غیرنظامی را در عراق و سوریه کشته است. پس از این بیانیه، دیدهبان حقوق بشر نیز اعلام کرد که آمار اصلی چندین برابر این رقم است و هنوز اجساد بسیاری از خانوادههایی که زیر آوار بمبارانهای جنگندههای آمریکایی محبوس شدهاند، یافت نشده است.
در تحقیقی که اندیشکده رند آمریکا در آوریل ۲۰۲۲ منتشر کرد، آمده است که ۶۰ الی ۸۰ درصد شهر رقه پس از پنج ماه حملات هوایی و توپخانهای به کلی از بین رفت و ۱۱ هزار ساختمان مسکونی، هشت بیمارستان، ۲۹ مسجد، بیش از ۴۰ مدرسه و پنج دانشگاه و همچنین سیستم آبرسانی شهر به کلی نابود شد.
علاوه بر این پایگاههای آمریکا در سوریه، به خصوص در التنف، به مأمنی برای تروریستها تبدیل شده است، به طور مثال مقر گروهک تروریستی «مغاویر الثوره» درون پایگاه نظامی التنف و در مجاورت نظامیان آمریکایی است. همان گروهکی که به گفته دولت روسیه و سوریه مانع بازگشت آوارگان اردوگاه «الرکبان» به شهرها و خانههای خود میشود و دهها هزار نفر را در این اردوگاه به گروگان گرفته است.
همچنین منابع نظامی و محلی در شمال شرق سوریه بارها گزارشهایی از انتقال تروریستهای داعش از زندانها به داخل پایگاههای آمریکا با بالگرد و سپس انتقال آنها به پایگاه التنف خبر دادهاند. به گفته این منابع، آمریکا از تروریستها برای انجام حملات علیه ارتش سوریه، گروههای مقاومت و زیرساختهای این کشور بهره میبرد.
تهاجم ائتلاف سعودی-آمریکایی-اماراتی به یمن
تهاجم همه جانبه به یمن و محاصره این کشور در مارس ۲۰۱۵ به دست ائتلاف سعودی در حالی آغاز شد که آمریکا در تمامی مراحل از انجام عملیاتهای هوایی تا کمک به محاصره هوایی، دریایی و زمینی، در این یورش حضور داشت. ائتلافی که با چراغ سبز و حمایت تمام قد آمریکا و حضور عربستان سعودی، امارات و مزدورانی از سودان و چند کشور عربی شکل گرفت و در حالیکه قرار بود ثبات و امنیت را در یمن برقرار سازد، اکنون با گذشت بیش از هفت سال، با دهها هزار کشته، میلیونها آواره، نابودی زیرساختهای یمن و گرسنگی بی سابقه و شیوع انواع بیماریها در یمن مواجه هستیم.
نکته قابل توجه اینکه ثبات امنیتی و حتی اقتصادی در مناطق تحت کنترل ارتش و انصارالله یمن با وجود محاصره شدید اقتصادی، به مراتب بیشتر از مناطق تحت اشغال ائتلاف سعودی-آمریکایی است و به طور هفتگی ما شاهد بمبگذاریها و ترورهای خونین در مناطق جنوبی یمن و همچنین اوضاع بسیار آشفته اقتصادی و افزایش شدید قیمت دلار در این مناطق هستیم. به طوری بسیاری برای رهایی از مشکلات معیشتی خود را به مناطق شمالی یمن که تحت کنترل دولت صنعاء قرار دارد میرسانند.
ائتلاف سعودی-آمریکایی در سه ماه گذشته در حالی تن به آتشبس داد که طی سالهای اخیر رند جنگ تغییر کرده و یمنیها از موضع تدافعی وارد موضع تهاجمی شده بودند و جنگی که قرار بود در عرض چند هفته دولت مستعفی را به یمن بازگردانده و «حوثیها» را سرکوب کند، در نهایت هیچ دستاوردی برای سعودیها و آمریکاییها نداشت.
ائتلافی علیه فلسطین
در موردی دیگر شاهد توافق رژیم صهیونیستی با برخی کشورهای عربی در چند سال اخیر با تلاش آمریکا هستیم. توافقی که باز ادعا شده است که با هدف تثبیت امنیت و ثبات در منطقه شکل گرفته است. نکته اصلی در این مورد اینجاست که رژیم تل آویو و امارات و بحرین و مغرب هیچ زمانی با یکدیگر در تنش نیز نبودند، چه برسد به جنگ و بحران و چه بسا روابط این دولتها از مدتها پیش با رژیم صهیونیستی در خفا جریان داشته است؛ بنابراین چنین توافقی چه تأثیری میتواند در امنیت منطقه داشته باشد جز اینکه به حقکشی و ستم بیشتر به مردم فلسطین و تثبیت اشغالگری صهیونیستها منجر شود. در اصل صهیونیستها و کشورهای سازشگر با علنی کردن روابط خود بر روی سرکوب بیشتر فلسطینیها ائتلاف کردند.
تأمین امنیت منطقه بدون حضور آمریکا
بنابراین اینکه آمریکاییها بار دیگر در آستانه سفر جو بایدن سخن از ائتلاف و پیمان در راستای امنیت و ثبات منطقه میرانند، با توجه به شواهد تاریخی متعدد، در صورت عملی شدن چنین طرحهایی که بعید است، نتیجه و ماحصلی جز ویرانی و کشتار و نا امنی بیشتر برای مردم منطقه در پی ندارد.
بر همین مبناست که جمهوری اسلامی ایران بارها در مناسبتهای مختلف و دیدار با مقامات کشورهای منطقه، تأکید کرده است که امنیت منطقه میبایست به دست خود کشورها تأمین شود و دولت غربی هیچ زمانی نمیتوانند عامل امنیتزای منطقه باشند. تهران همچنین ایده تشکیل مجمع گفتگوی منطقهای و ابتکار همکاریهای منطقهای را با کشورهای منطقه ارائه کرده است. محمد جواد ظریف وزیر خارجه سابق کشورمان نیز در تابستان ۱۳۹۸ نیز طرح امضای عدم تجاوز با عربستان را پیشنهاد داده بود.
در این راستا «علی شمخانی» دبیر شورای عالی امنیت ملی نیز در تاریخ ۱۶ تیرماه در سفر به ارمنستان و طی دیدار با نخستوزیر این کشور گفت: «کاهش تنش، حفظ امنیت منطقهای و افزایش همکاریهای دسته جمعی بدون ایفای نقش و دخالت قدرت های خارجی را از فوری ترین نیازهای منطقه برای نیل به ثبات و پیشرفت میدانیم.»
بنابراین سابقه حضور و کنش آمریکا در منطقه این مسأله را اثبات میکند که حضور در هر ائتلافی با حضور آمریکا، نتیجهای جز ناامنی بیشتر ندارد و در صورتی که دولتها منافع ملی خود و مصالح مردم منطقه را مدنظر داشته باشند، وارد چنین دامی نخواهند شد.
تهران همچنین ایده تشکیل مجمع گفتگوی منطقهای و ابتکار همکاریهای منطقهای را با کشورهای منطقه ارائه کرده است.
گسیل گسترده سلاح به منطقه، خروج از توافق هستهای ۲۰۱۵ با ایران، اشغالگری ۲۰ ساله در افغانستان و در نهایت خالی کردن پشت دولت اشرف غنی، هدف قرار دادن مواضع نیروهای نظامی و رسمی عراق در خاک این کشور و عدم خروج از عراق به رغم مصوبه پارلمان این کشور، ترور شهید سپهبد قاسم سلیمانی به عنوان بزرگترین مبارز ضد تروریسم در جهان و موارد متعدد در طول دهها سال گذشته دیگر شواهدی است که نشان میدهد آمریکا هیچ وقت به دنبال تأمین امنیت و ثبات در منطقه نبوده و در شرایط کنونی به دنبال منافع خود در شرایط نا به سامان بینالمللی خویش است. جنگ اوکراین و تثبیت قدرت ایران در منطقه و نگرانی فزاینده از توان اقتصادی چین و لزوم تمرکز به شرق زمین، واشنگتن را بر آن داشته تا خیال خود را از امنیت رژیم صهیونیستی راحت کند.