به گزارش پیام خانواده؛ مرضیه محمدی روان شناس و پژوهشگر خانواده ضمن اشاره به تعامل بین اعضای خانواده و تاثیرات رفتار شخص آن بر دیگران، موضوع بیان احساسات را بررسی کرده که با هم میخوانیم:
بیان احساس
در این نوشته می خواهم از بیان احساس صحبت کنم خانواده حاصل تعامل هاست. در این تعاملات بیان احساس و نحوه بیان احساس اهمیت به سزایی دارد. احساس های سرکوب شده در خانواده نقش بمب ساعتی را برای ویران کردن رابطه دارد اما در این میان اینکه این بیان احساس با چه استراتژی ای باشد و برایش ریل گذاری شود نیازمند دانش بیان احساس است.
در خانواده تعامل مهم است (ارتباط) در خانواده هرکاری که می کنیم تبعاتی برای دیگران دارد. رفتار ما بر دیگری اثر می گذارد. زمانی که از احساس صحبت می کنیم دو نکته زیر را باید مدنظر داشته باشیم
- احساسی که حاصل تعامل است مدنظر ماست و نه هر احساسی.
- وقتی در تعامل قرار می گیریم گرایش ما به این است که حس خود را به دیگری نسبت دهیم (تقصیر تو بود) چون اگر بخواهیم آن را به خود نسبت دهیم، دچار عذاب وجدان (کاذب) می شویم.
باید بدانیم که بیان احساس قواعدی دارد
- ما باید پیام مان را از Self خود صادر کنیم نه Projection ، بگویم « من ....» پیام من باشد.
- باید خواسته مان معلوم باشد (بگویم که من چی می خواهم )
- من الان ناراحتم که ...... (حس ها گفته شود) و خیلی دلم میخواست که ........
شاخص بیان احساس درست: بیان احساس باید فکر طرف مقابل را تحریک کند نه دفاع
توجه داشته باشید که غالباً
- افرادی که در خانه هستند اصلاً احساس خود را نمی شناسند.
- کسانی که مشکل پیدا می کنند نمی دانند با حس خود ارتباط برقرار کنند .
- افراد در ابراز احساسات خود مشکل دارند.
- افراد با کارکرد هیجانات آشنا نیستند.
هیحانات از اصلی ترین کارکردهای افراد هستند که در ابتدا به عنوان یک ابزار معنادهی و تشحیص استفاده می شوند. حدود ۳-۴ سالگی بچه ها هیجان خوب و بد را تشخیص می دهند و مدیریت هیجانات یکی از معضلات ما می شود.
در خانواده با ما با این مورد مواجه هستیم که فرد احساسش را نمی گوید یا تحریف شده احساس خود را بیان می کند.
اکنون بهتر است به این نکته اشاره کنیم که کارکرد احساسات چیست؟
احساسات به افراد می گوید که چه نیاز خواسته ای دارند؟
غم : ( چیزی از دست دادند و در صورت فقدان)
احساس گناه: (از ارزشی پا فراتر گذاشته اند.)
عصبانیت : (یعنی حقی ازفرد ضایع شده است.)
اضطراب:( تهدید مبهم.)
ترس: (وقتی یک عامل بیرونی مشخص فرد را تهدید کند.)
هیجانات سرنخ اند یعنی زبان دل هستند. آیا می توانم تشخیص دهم که آنها چه می گویند؟
احساسات یا هیجانها کارکردشان این است که بیانگر یک نیاز هستند.
از طرف دیگر این هیجانات هدایتگر هستند. ما را به سمت عمل هدایت می کنند.
آیا این هدایت ارادی است؟ خیر، مشکل اینجاست که اگه اختیار را دست هیجانات بدهیم ما را بی اختیار و وسواس گونه به سمت یکسری اعمال می برند. این کارکرد گاهی با خواسته ها و اهداف ما ناسازگار هستند.
بنابراین بپرسیم حستون بهتون چی میگه؟ و می گه چکارکنید؟ و اگر کاری که می کنید همونه که
می خواهید؟
وقتی یک احساسی دارید
- آن را از حالت ابهام دربیارید و ببینید پیامی که بهتون این حس می ده خوبه یا بد؟
- ببینید خواسته تون چی هست ؟
- هیجان داره ؟ شما رو به سمت چه کاری هدایت می کند؟
پس اول حس را شناسایی کنید
کارکرد هیجانات باید به من کمک کند که معطوف به نیازم شوم نه هدف هیجانم چون روابطم را خراب میکند
برای ابراز احساسات این کارها از مقدمات ان است
- باید دیکشنری معنای احساس خود را بتوانید کشف کنید (فرهنگ لغت ذهنی که هیجانات را معنی میکند) ما در فرهنگها و خانواده های مختلف معمولاً زبان حسی متفاوتی داریم. پس کلید واژه هایی که نشان دهنده بیان هیجانت هستند را کشف کنید.
الف) رفتار کلامی: (آها ... خبــــــ ...) ابتدا برای خودتان کشف کنید که آیا زبان هیجان شما برای دیگری مشخص هست؟
ب) رفتار غیر کلامی :رفتارهای کلیدی، نگاه نکردن، زل زدن به چشم فرد. سپس به سراغ دیگری بروید.
- معلوم کنید که آستانه تحریک شما برای انجام یک عمل بر احساس هیجان چیست؟ تا چقدر
می توانید تحمل کنید؟ وقتی یه کم عصبانی هستید چجوری هستید؟ متوسط؟ شدید؟ و کلماتی که استفاده میکنید و رفتارهایی که انجام می دهید در این مواقع را مشخص کنید.
- معلوم کنید که وقتی یک هیجان در شما بوجود می اید چقدر طول می کشد؟ (Duration) اگر طول مدت هیجانات منفی من خیلی طولانی نباشد به سوال بعدی می روم
- چی باعث شده که این حس در من بوجود بیاید؟ (زمینه ها، دلایل، عوامل آشکارکننده حس ها)
- ببییند که قبلاً وقتی این حس را داشتم چکار میکردم؟ خودم رو چگونه آروم می کردم یا چه کسی؟ و بررسی کنید که این کار آیا الان هم جواب می دهد یا نه؟
حالا در بیان احساس با توجه به موارد بالا چجوری میتوانم حسم را بیان کنم؟ بیان احساس استراتژی های خودش را دارد
استراتژی های بیان احساس
- احساس برای من است پس با ضمیر من باید بالا بیاید
- بتوانم احساس واقعی خود را بیان کنم و آن را تحریف نکنم
- باید احساس من با رفتار من جور دربیاید ( نه اینکه بگم خیلی عصبانی ام اما بخندم X)
عملیات بیان احساس
- موقعیتی که می خواهم بیان احساس کنم احساسم را به صورت جزئی وعینی مشخص کنم
(تجزیه، تحلیل و معنا نکنم)
- نیاز خودم را مشخص کنم، چی لازم دارم؟
- توقع خودم را مشخص کنم : منظور ما فقط معطوف به رفتار دیگران باشد، نه احساس و فکر و ....
- چه راه حلهایی برای این کار وجود دارد؟ اگر این توقع من برآورده نشد چکار میتوانم بکنم؟ راه حل های جایگزین حتی المقدور باید مثبت باشد نه منفی.
موقعیت |
نیاز |
توقع من چیست؟ |
از چه راه حلهایی میتوانم استفاده کنم (اگر نیازم برطرف نشد چه راهکارهای جایگزینی برایش دارم؟) |
نیاز از خود فرد بالا میاید اما در توقع هدف کنترل و مدیریت محیط است
اکنون می خواهم به یک تکنیک بسیار کاربردی اشاره کنم.
سطل آشغالت رو خالی کن
منطق این کار این است که همانگونه که شما خوشمزه ترین غذاها را درست می کنید یک سری آشغال هم وجود دارد که باید دور بریزید، در تعامل انسانی هم این اتفاق می افتد، وقتی تعامل بیشتر میشود تعارض هم بیشتر میشود، این تعارضات معمولاً خود را به شکل هیجانی نشان می دهند و جمع میشود recycle in عاطفی. و ضایعاتی هستند که باید دفع شوند وگرنه تبدیل به عفونت میشوند.
برخورد با تعارضات به دو شکل میباشد
- پنهان شوند که باعث میشود دردهای تعاملی مزمن شود و به مرور رابطه زناشویی را خراب میکند.
- ابراز شوند و از سیستم تعاملی ما خارج شوند این روش هم باعث می شود رابطه ها خراب شود اگر اصولی و درست نباشد.
پس باید راه حلی پیدا کرد که به صورت ارادی در خانواده دورهم جمع شویم و با نیت بیان احساس آنها را چند روز یکبار بیان کنیم. هر از چند وقتی یکبار جلسات خانوادگی بگذاریم وقت بذاریم که احساسات خود را بیان کنیم، بعد از یکی دو جلسه میبینید حس هایی که عفونی شده اند از بین می روند.
قانون این جلسات |
۱. همه اعضای خانواده باشند. ۲. جلسه بیشتر از ۱:۳۰ ساعت نباشد ، ترجیح بر یک ساعت است. ۳. کسی در جلسه حق دفاع کردن ندارد. ۴. فقط فرد با ضمیر من حسش را بیان میکند (کاری به طرف مقابل نداریم.) ۵. اگر کسی در جلسه ناراحت شد این ناراحتی را باید بگذارد برای جلسه بعد. |